امتیاز موضوع:
  • 5 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بگو همش دروغه(به قلم خودم)

#21
شرمنده از دوستان عزیز با بت تاخیر به وجود امده
از زبان ارش
هعی خدااااااااااااااااااااااااااااا
از زمونت ناراحت از همچی از بچگی شانس نداشتم و هیچ وقت نخواهم داشت هیچ وقت
همیشه حتی از وقتی خیی کوچیک بودم هیچکس نبود به حرفم گوش کنه حتی یه کلمشو هیچ کس بود که مورد ازار اذیت من نشه خدایی هیچ کس نبود هدا جونم خودت میدونی خودت به خدایی خودت به بزرگی خودت غیر از این بود
همیشه حق همه را رعایت کردم خودت دیدی نذاشتم حق هیچ بنی بشری به گردنم باشه همیشه به همه کمک کردم
ولی ولی
خدا جونم خدای خوبم به حق چهارده معصومت به بزری پنج تنت تا به حال شد مرگ من شد کسی حقمو زیر پانذاره
تا به حال شد حض رضای خودت هیچ کس وقتی تو بدترین شرایط بودم دستمو بگیره لا اقل یه تعرف بزنه کمک نمی خوای نه
نشد هیچ وقت هیچوقت
خدایا گله ندارم حرف اضافه ندارم ولی
ولی خدایا فقط یه چیزی ازت می خوام فقط یه چیز یه چیز چیز زیادی نیس
فقط یه ذره به من صبر بده شاید تحمل مشکلاتم سختی هایی که کشیدم برام اسون تر بشه شاید شاید
همیشه همیشه یادمه یادمه یادمه حتی
حتی مامانمم هیچ وقت باهام خوب نبود
هع اگه تا همین جاشم رسیدم واسه حمت خودم بود واسه تمام تلاش هایی که کرده بودم
هع یاد اون شبا به خیر یادش به خیر تمام اون شبایی که قرص میخوردم خوابم نبره تمام اون شبایی که خودمو تو اتاق حبص کرده بودم که فقط بونم درس بخونم یاد تمام اون نیش و کنایه هایی که بهم می انداختن به خیر ............ هع
همه یاد خاطرات خوششون می کنن ما هم که چون روی خوش زندگیو هیچ وقت ندیدیم یاد خاطراتمون می کنیمدخاطراتی که یه روی خوش ندارن و نداشتنو نخواهند داشت ..............
ولی خوب به کوری چش همه دشمنام به کوری چش همه کسایی که نذاشتن اب خوش از گلوم پایین بره لا وضعیتم بهتره برای خودم به جایی رسیدم به هر طریقش به هر طورش به هر سختیش هعییی
دلم گرفته دلم بد گرفته گیتارمو ز کار ساحل برداشتمو زدم زیر خوندن 
شعر ای خدا از هایده (بچه ها شعرشو بخونید خیلی قشنگه من خودم عاشق این شعرم خیلی هم در حال حاضر به حال این ارش جونمون میخوره )

ای خـــــدا! ای خــــــدا! ای خــــــدا!

همــــه چـــــــی واسم غریبــــــــــه

همه چـــــــــی رنگ فریبــــــــــــــــه

ای امیـــــــــــــــد نـــــــــــــــاامیدان!

برسون هر چـــــــی نسیبــــــــــــه!

ای خـــــدا! ای خــــــدا! ای خــــــدا!

دیگــــــــه نیست صبرو قــــــــــراری،

آخ چه روزو روزگـــــــــــــــــــــ ـــــاری!

مگـــــــــــــــــه ما رو دوست نداری؟

ای خدا کجای کـــــــــــــــــــــــا ری؟!

ای خـــــدا! ای خــــــدا! ای خــــــدا!

ای خــــدا قســـــــــم بــــــه عشقُ

به همین حــــــــــــــال پریشــــــون!

به وفـــــــــــــــــای عـــــــــــــاشقونُ

به صفـــــــــــــــــای چشم گریــــون!

دیگـــــــــــه طاقتم تمومـــــــــــــــــه!

دیگــــــــــــــــه فرصتـــــــــی نمونده،

واســــــــــــــــه عشق و عبـــــــادت

ای خدا قســـــــم بـــــــــــــــــه رازم

کــــــــــــــــــــــــ ــه ازت نبوده پنهون!

به تموم اشک چشمــــــــــــــــــــام ،

به همین شـــــــــــــام غریبــــــــون!

دیگــــــــــــــــــه طاقتم تمومــــــــــه!

دیگـــــــــــــــــــــه فرصتی نمـــــونده،

واســـــــه عشق و عبــــــــــــــــــادت

روزگــــــــــــــــــارم ون خـــــــزون شد!

عشقمون فدای عشق دیگرون شد!

مــــــــا کـــــــــــه هستیـم و نمردیم،

پس چـرا عشقُ به دیگرون سپردیم؟

ما که با زمونه ساختیم

بدو خوبشو شناختیم

ای خدا برنده باشی
ما که زندگی رو باختیم
ای خدا ای خدا ای خدا

از رقتار های اون روز سبحان و رزا فهمیدم یسه چیزی بینشن هست
ادم فضولی نیستم وی یه قسم از حرفاشونو شنیدم
خوب چیکار کنم داشتم رد میشدم شنیدم
حالا نمیشنیدم گاگول که نیستم از اون طرضنگاه اون دو تا باهمو اون نگاهی که یه سری سبحان مچمو در حال نگاه کردن به رزا گرفتو اینا احت میشدفهمید
راحت
راحت تر از اب خوردن
هعی مل که خدایی همه چیزه زندگیمونو باختیم اینم یکی از باختامون
از زبان رزا
برشتم ببینم کیه دیدم سبحانه
من- چیه کارم داشتی
سبحان - په نه په خواستم حالتو بپرس خوب کار داشتم حتما دیه
مرگ من روی این بشرو م بینید رو که نه سنگ پا قزوین
برای اینکه حالشو بگیرم برگشتمو به راحم ادا مه دادم هر چی هم که صدا  کرد به روی خودم نیا وردم
که یهو .................
- ااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااادیوونه ی روانیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی​ییییییییییییییییییی
پاسخ
 سپاس شده توسط Roxanna ، سایه22 ، lord_amirreza ، ຖēŞค๑໓ ، *!hasti!* ، پری خانم
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: بگو همش دروغه(به قلم خودم) - saba 3 - 04-08-2014، 19:45

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  رمان عشق من ، عشق تو (عاشقانه ، معرکه) به قلم: خودم
  رمان عاشقانه ( کراش من توی دانشگاه یه دختر ترسناکه) به قلم خودم. پارت پایانی.
  رمان فوق‌العاده ترسناک «فرزند ابلیس» | نوشته‌ی خودم
  یه رمان عاشقانه ..... به قلم خودم ...
  رمان سال های تنهایی (فوق عاشقانه) به قلم: خودم
Star رمان دموکراسی عشق (اسرار آمیز ، عاشقانه) به قلم: خودم
  وب ناول *نفرین زیبا*عاشقانه و طنز(ترجمه خودم)خیلی قشنگه از دستش ندید/
Shocked رمان فوق‌العاده سرناک «دنبالم بیا» نوشته‌ی خودم
Heart رمان عاشقانه و طنز عشق سوری (به قلم خودم)
  رمان بسیار زیبای {••♡دانه برف (زیبای تنها)...♡••} به قلم خودم☆

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان