اونروز با احسان قرار داشتیم طبق معمول احسان دیر کرده بود یهو یکیو دیدم شبیه رزا و یکی هم رو به روش نشسته و البته متاسفانه حدثم بد درست بود اون شخص شبیه رزا نبود یلکه خود رزا بود.
نمیدونم ولی بعدش که رزا رفت بد جور حالم گرف احساس کردم اشتباه کردم و رزا راسش می گفت . ووی چرا من انقدر زود جو گیر شدم اهههه چه اشتباهی کردم .
حالا خوبه خودمم میدونم و قبول دارم که زود جو گیر میشم . خخخخخخخخخخ.
دیگه معطل نکردم زود زدم از کافه بیرون ولی با بد اذاب وجدانی هاااااا
بد .
اززبان رزا
با عصبانیت زدم بیرون اشکام مث سیل جاری شده بودن و لامصب ها به هیچ طریقی هم اصلا بند نمیومدن هعیییی دلم بد پر بودو حالا بد گرفته پس خوب چه جایی رفتم معلومه . دو باره رفتم سراغ شراب اههههه چه قد هم این سری خورشید درصدشو بالا برده بود داشتم از تلخیش میمردم ولی ول کن نبودم اشکامم که سمجتر از خودم بند نمیمدن لا مضهبا
هعیییییییییییییییییییی
یهو به خودم اومدم دیدم ساعت سه بعد از ظهره یا خدا چه جور حالا بر گردم خونه . خودت اخر عاقبتمو به خیر کن خدا جون اوهههههه اونم با این وضع.
نمیدونم ولی بعدش که رزا رفت بد جور حالم گرف احساس کردم اشتباه کردم و رزا راسش می گفت . ووی چرا من انقدر زود جو گیر شدم اهههه چه اشتباهی کردم .
حالا خوبه خودمم میدونم و قبول دارم که زود جو گیر میشم . خخخخخخخخخخ.
دیگه معطل نکردم زود زدم از کافه بیرون ولی با بد اذاب وجدانی هاااااا
بد .
اززبان رزا
با عصبانیت زدم بیرون اشکام مث سیل جاری شده بودن و لامصب ها به هیچ طریقی هم اصلا بند نمیومدن هعیییی دلم بد پر بودو حالا بد گرفته پس خوب چه جایی رفتم معلومه . دو باره رفتم سراغ شراب اههههه چه قد هم این سری خورشید درصدشو بالا برده بود داشتم از تلخیش میمردم ولی ول کن نبودم اشکامم که سمجتر از خودم بند نمیمدن لا مضهبا
هعیییییییییییییییییییی
یهو به خودم اومدم دیدم ساعت سه بعد از ظهره یا خدا چه جور حالا بر گردم خونه . خودت اخر عاقبتمو به خیر کن خدا جون اوهههههه اونم با این وضع.