21-06-2014، 20:44
سلام دوستای گلم از این که به من افتخار دادین و به این تایپیک مراجعه کردین سپاس
گذارم من روزی یه پست از این رمان که نوشته ی خودم است رو میذارم ولی توجه داشته باشین هر گونه کپی برداری به هرگونه ممنوع می باشد و می خوام از یکی از دوستان خوبم نوشیکا جان تشکرکنم که قول دادن به من در نوشتن این رمان کمک کنن
............................................................................
-اههههههههههههههههه رزا پاشو دیگه مثل خرس خوابیدی یه نگاه به ساعت بنداز زیبای خفته نمی خوای افتخاربدی بیدار شیییییی اههههههه بیشعور اون چشاتو باز کن دیگهههههههههه
- ماپامه اینجاچه غلظی می کنی ولم کن بذار بخوابم اه اول صبحی گیر دادی
- ببین اب میریزم روتا پاشو منو اذیت نکن افرین
- گیر دادیاااااااااااااااااا من نخوام بیدار شم کیو باید ببینممممممم
یهو اپامه یه لیوان اب سرد ریخت رو صورتم از جا پریدم که برم بگیرمش طلافیشو سرش درز بیارم ولی اون زودتر دستمو خوند و از جا دررفت .
ا اتاقم اومدم بیرون پریدم که بگیرمش که یهو حس کردم به چیزی بر خورد کردم سرمو بلند کرد دیدم به مامان خوردم و مامانم دارم می خنده
مامان - وایییییی اپامه جون چه راه خوبی واسه بیدار کردن بهم یاددادی دستت درد نکنه
اپامه- خواهش خاله جون قابل نداشت ( اپامه دختر خاله ی من نبود ولی از روی صمیمیتی که با هم داشتیم من به مامان اون خاله می گفتم اونم به مامان من خاله می گفت )
من-تو اول صبحی اینجا چه غلطی می کنیییییییییییییییییییییییییییی
اپامه - دستت درد نکنه تشکرته خاله می بینییییییییی واقعا که ببینم رزا جووووووووووون خیر سر مگه قرار نبود امروز با چه ها بریم کوه
من- وای راس میگی حواسم نبود اههههههههه و سایلم هم اماده نکردم وایییییییییی الا اماده میشم شرمنده
مامان - تو لازم نکرده من دیگه تورو شناختم خودم دیروز وسایلتو جمع کردم تو برو اماده شوووووووو
من- واییییییییییییی مامان جون فدات شم پیش مرکت شه رزا الهییییی غمتو نبینه مرسیییییییییییییی
مامان برو اماده شو دیگه
رفتم با حوله صورتمو خشک کردم و موهامو سشوار کشیدم تا خشک شه بعد پاشدم و یه مانتوی سبز پسته ای با شلوار جین ابی با یه شال مشکی حریر گذاشتم تو اینه به چشمای سبز رنگم نگاه کردم یه کمی سایه هم رنگ چشمام زدم یه رز قرمز هم زدم دیگه یه چیگری شده بودم واسه خودم رفتم سالن
مامان - بیا اینم کیفت بذار
من - مامان جون مرسیییییییییییی
مامان - خواهش می کنم
من - اپامه جون با ماشین من بریم
اپامه - باشه بابا اههههههه با اون را نندگی مزخرفت
من - اپامهههههههههههه
خوب از فردا بیشتر میذارم فعلا بایییییییییییییییییییییییی
گذارم من روزی یه پست از این رمان که نوشته ی خودم است رو میذارم ولی توجه داشته باشین هر گونه کپی برداری به هرگونه ممنوع می باشد و می خوام از یکی از دوستان خوبم نوشیکا جان تشکرکنم که قول دادن به من در نوشتن این رمان کمک کنن
............................................................................
-اههههههههههههههههه رزا پاشو دیگه مثل خرس خوابیدی یه نگاه به ساعت بنداز زیبای خفته نمی خوای افتخاربدی بیدار شیییییی اههههههه بیشعور اون چشاتو باز کن دیگهههههههههه
- ماپامه اینجاچه غلظی می کنی ولم کن بذار بخوابم اه اول صبحی گیر دادی
- ببین اب میریزم روتا پاشو منو اذیت نکن افرین
- گیر دادیاااااااااااااااااا من نخوام بیدار شم کیو باید ببینممممممم
یهو اپامه یه لیوان اب سرد ریخت رو صورتم از جا پریدم که برم بگیرمش طلافیشو سرش درز بیارم ولی اون زودتر دستمو خوند و از جا دررفت .
ا اتاقم اومدم بیرون پریدم که بگیرمش که یهو حس کردم به چیزی بر خورد کردم سرمو بلند کرد دیدم به مامان خوردم و مامانم دارم می خنده
مامان - وایییییی اپامه جون چه راه خوبی واسه بیدار کردن بهم یاددادی دستت درد نکنه
اپامه- خواهش خاله جون قابل نداشت ( اپامه دختر خاله ی من نبود ولی از روی صمیمیتی که با هم داشتیم من به مامان اون خاله می گفتم اونم به مامان من خاله می گفت )
من-تو اول صبحی اینجا چه غلطی می کنیییییییییییییییییییییییییییی
اپامه - دستت درد نکنه تشکرته خاله می بینییییییییی واقعا که ببینم رزا جووووووووووون خیر سر مگه قرار نبود امروز با چه ها بریم کوه
من- وای راس میگی حواسم نبود اههههههههه و سایلم هم اماده نکردم وایییییییییی الا اماده میشم شرمنده
مامان - تو لازم نکرده من دیگه تورو شناختم خودم دیروز وسایلتو جمع کردم تو برو اماده شوووووووو
من- واییییییییییییی مامان جون فدات شم پیش مرکت شه رزا الهییییی غمتو نبینه مرسیییییییییییییی
مامان برو اماده شو دیگه
رفتم با حوله صورتمو خشک کردم و موهامو سشوار کشیدم تا خشک شه بعد پاشدم و یه مانتوی سبز پسته ای با شلوار جین ابی با یه شال مشکی حریر گذاشتم تو اینه به چشمای سبز رنگم نگاه کردم یه کمی سایه هم رنگ چشمام زدم یه رز قرمز هم زدم دیگه یه چیگری شده بودم واسه خودم رفتم سالن
مامان - بیا اینم کیفت بذار
من - مامان جون مرسیییییییییییی
مامان - خواهش می کنم
من - اپامه جون با ماشین من بریم
اپامه - باشه بابا اههههههه با اون را نندگی مزخرفت
من - اپامهههههههههههه
خوب از فردا بیشتر میذارم فعلا بایییییییییییییییییییییییی