ســــلام..دوستای عزیز و مهربون و ناز و خوشگل و دوست داشتنی مــــن..
با افتخار می خوام دهمین رمانم رو تو یه همچین روز زیبایی که همزمان 2 تا اتفاق خوب تو زندگیم رخ داده رو تقدیم کنم به همه ی شما خوبان....هم این رنگ خوشگله و هم رفتن گناهکار به صفحه ی اصلی سایت!
اسمش که بالای تاپیک هست و می دونم اسم ویرانگــر لرزه به تنتون انداخته که خدا به داد برسه فرشته با این اسم انتخاب کردنش دوباره قصد داره چکار کنه؟!..دیگه تو این رمانش قراره چطور هیجـــان رو بهمون منتقل کنه؟!..
وای که نمی دونید چقدر خاطرتونو می خوام بچه هـــــا..نمی دونید نمی دونید..
بگید ببینم کیا طرفدار گناهکار بودن و هنوزم هستن؟!دستاشون بالا..به به، به به..جونم طرفـــداراش..
قصدم از این جمله این بود که بگم رمان ویرانگر سبکش مثل گناهکاره..هیجان..ترس..عشق..لحظات خاطره انگیز و به یاد ماندنی که با تک تک سلولای بدنتون بتونید لمسش کنید و حسشو درک کنید..هر کس از سبک من تو گناهکار خوشش اومده زود، تند، سریع بیاد اینجا..چون قصد دارم قلمم رو یک بار دیگه تو همین مسیر به نگارش در بیارم..موضوع ویرانگر زمین تا آسمون با گناهکار فرق می کنه ولی همونطور که گفتم سبکاشون یکیه..
هر دو شخصیت اصلی رمان مغرور و خودخواه و سرسخت و نفوذناپذیرن..
امیرسام و صحرا..
غرور امیرسام به پای آرشام نمی رسه بچه ها ولی به همون حـــد سـرسخته..مردی خودساخته و از هر نظر کامل....
و صحرا..شخصیت اصلی رمان ویرانگر..دختری جسور..نترس..مسلط..و به قول خودش خیلی خیلی احساساتی..قلب مهربونی داشته و داره ولی خب..نذاشتن که همینطور خالصانه مهربون بمونه..به روحش آسیب رسوندن..به قلب ظریف و شکننده ش صدمه زدن..صحرا یه دختر خاص ِ ..دختری که مثل اسمش گرم و سوزانه..نمی شکنه..هیچ وقت..حتی وقتی به زور زانوهاشو خم می کنن بازم نمی شکنه..چشماشو بارونی می کنن ولی خم به ابرو نمیاره..صحرا نمونه ی کامل یک زن باشهامت و محکمه..زنی که نمونه ش رو تو هیچ کدوم از رمانای من ندیدید..
خب انگار زیادی حرف زدم..
بچه ها جونمممممم دنیا دنیـــــــا تشکــــر..بابت خوبی های بی دریغتون..همراهی های خالصانه تون..نگاهه گرم و بیان شیرینتون..عاشقتونم بچه ها قسم می خورم که خیلی خیلی دوستتون دارم..و بازم اینو صادقانه میگم که به وجود تک تکتون افتخار می کنم..بابت همه چیز ممنونــــم..
کپی کردن کتاب بدون اجازه رسمی از نویسنده و ذکر منبع مجاز نمی باشد و در صورت دیدن طبق جرایم رایانه ای با شخص خاطی برخورد می شود
ژانر :فوق العاده هیجانی ، بی نهایت عاشقانه ،اجتماعی
به قلم :fereshteh27
خلاصه: بر جانم آتشی افتاده ویرانگر!..سوزنده تر از تب نگاهش!..گرم تر از خورشید!..
من می اندیشم....به یک فریاد!..به یک احساس ِ پر کینه!..به آن طوفان!..به آن سیلاب ِ ویرانگر!..من..به آن سوزنده ی سوزان..می اندیشم!..
قلبی پر ز نفرت درون سینه..پر از کینه!..می تپد به نام عشق و به رسم انتقام!..به فکر انتقام از گذشته ای سیاه!..به فکر انتقام از زمانه ای تباه!..
به تاوان دلم که شکست، دل ها را می شکنم!..گناهش هر چه که باشد..پای دلی که دلم را شکست!....
آهـــــای..قاتل ِ بی احساس!..منم صحرا!..
همان صحرای ویرانگر!..
حواست باشد!..
صحرا، با آن همه سحر و افسون..آتش می زند!..
ذوب می کند!..او خشک است و سوزان!..
حواست باشد!..
این صحرا..
کشنده است!
دو آینه، دو افسانه، دو افسون
دو ویرانگر، دو صیدافکن، دو خون ریز
دو شهر آشوب، سرکش، طوفان برانگیز
دو ساغر، از شراب فتنه لبریز
منبع شعر: سایت shereno
نویسنده ی رمان های : قصه عشق ترگل - مسیر عشق -فرشته من - عشق و احساس من (جلد1) -آبی به رنگ احساس من (جلد2) - در مسیر آب و آتش (گروهی) - قرعه به نام سه نفر - گناهکار-ببار بارون-ویرانگر
منبع: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
www.98ia.com
www.98ia.com