سلام من عضو جدیدم و میخوام کارمو شروع کنم...
من دیانا هستم 18 ساله و اهل مشهد
عاشق رمانم مخصوصا خنده دار و صد البته عاشقووووووووووونه
امیدوارم همایتم کنید و منم بتونم رمانای قشنگ قشنگ بذارم
من خودم تا به حال ننوشتم ولی دارم سعی خودمو میکنم
حالا بریم شروع کنیم:
فعلا فقط یه معرفی کوچیک دوس داشتین سپاس فراموش نشه:cool:
اسم نویسنده فکر کنم آیه!!!!!!!!!!
اسم رمان لپ های خیس و صورتیه
داستان یه دختر بدبخته دبیرستانیه.......بدبخت میگم یعنی واقعا بدبخت...درحد بیخانمان های زلزله پاکستان
گفتم بیخانمان.... اما از اون اتفاق های عادی که برای همه بیخانمان ها میوفته واسه این نمیوفته...یه اتفاقای دیگه میوفته .....هه !!
یه جورایی که خودتون حس کنید جای اون دختره بدبختو بیچاره شدید....
یه قصه ی رقابابتی بین دو تا مدرسه هم قاطی این هس (مثلا مخه..)به اضافه حسودی بعضیا به این دختره......!!
قراره بیان ترورش کنن)
یعنی یه زندگی مسخره .......شاد.......عجیب.......گاهی رومنس
یه شب یه دزده بی ادب میاد خونه ی این قایم بشه..... خلاصه یه وضعی میشه ...البته همین دزده زندگی ایشو عوض میکنه....صاب خونه اش هم گیره به این..و در یک حرکت ناگهانی از خونه پرتش میکنه بیرون...و این میشه یه بیچاره اسمون جل و بد شانس!!
بسه دیگه چه قدر بگم بخونید ببینید چیه
ژانر رمان یه جوریه که نمیشه گفت چه جوریه؟؟(گرفتین؟؟)
منظورم اینه که همه چی باهم هست ...دقیق نمیگم چون نمیتونم لو بدم که...
در کل بدونین واقعیه....این دفعه دیگه نمیخوام رمانم تخیلی باشه
(برخلاف اون دو تا قبلی ها)
علت نامگذاری:
این دختره یه ذره گیجه بعضی وقت ها تو رمان با این گیج بازیهاش فکر کنم بره رو مختون یهنی راستش رو بخواین اسم دیگه رمان گیج مَنگولیه..... اما بنا به دلایلی به این اسمه رسیدیم
دلیل اینکه میگه لپ های خیس به خاطر اینکه یه روی داستان غمه و اون روی دیگه که شادیه با نماد لپ صورتی نشون داده شده
فضای داستانی:
برای اینکه با فضا بیشتر مانوس بشین اینا رو میگم
یک سوم فضا ها تو مدرسه اس(مربوط میشه به قسمت طنز رمان)
اخه اینا دو تا دبیرستان تیزهوشان اند که پشت هم ساخته شدن...یکی پسرانه یکی دخترانه بعد این دختره خیلی تعریفش توشهر میپیچه که اره مخه و اینا .........از اون طرف همه میگن ما کسی به مخی این ندیدیم به جز....
یک سوم دیگه توی خیابون ها (مربوط میشه به قسمت های ادبی و اجتماعی)
و بقیه هم که...........
شخصیت اصلی:
شخصیت اصلی همون دختره اس....با این که خیلی تو زندگیش بالا و پایین داشته اما همه چی رو به بازی و شوخی میگیره یعنی رو اعصابمون میخواد لی لی کنه !!
البته بعضی وقت ها همچین با جذبه میشه که من دستام رو کیبرد خشک میشه
الان دارید به این میفکرید که پس اون یکی شخصیت اصلی چی شد؟؟
حالا اون بماند!!
زود زود پست میذارم
من دیانا هستم 18 ساله و اهل مشهد
عاشق رمانم مخصوصا خنده دار و صد البته عاشقووووووووووونه
امیدوارم همایتم کنید و منم بتونم رمانای قشنگ قشنگ بذارم
من خودم تا به حال ننوشتم ولی دارم سعی خودمو میکنم
حالا بریم شروع کنیم:
فعلا فقط یه معرفی کوچیک دوس داشتین سپاس فراموش نشه:cool:
اسم نویسنده فکر کنم آیه!!!!!!!!!!
اسم رمان لپ های خیس و صورتیه
داستان یه دختر بدبخته دبیرستانیه.......بدبخت میگم یعنی واقعا بدبخت...درحد بیخانمان های زلزله پاکستان
گفتم بیخانمان.... اما از اون اتفاق های عادی که برای همه بیخانمان ها میوفته واسه این نمیوفته...یه اتفاقای دیگه میوفته .....هه !!
یه جورایی که خودتون حس کنید جای اون دختره بدبختو بیچاره شدید....
یه قصه ی رقابابتی بین دو تا مدرسه هم قاطی این هس (مثلا مخه..)به اضافه حسودی بعضیا به این دختره......!!
قراره بیان ترورش کنن)
یعنی یه زندگی مسخره .......شاد.......عجیب.......گاهی رومنس
یه شب یه دزده بی ادب میاد خونه ی این قایم بشه..... خلاصه یه وضعی میشه ...البته همین دزده زندگی ایشو عوض میکنه....صاب خونه اش هم گیره به این..و در یک حرکت ناگهانی از خونه پرتش میکنه بیرون...و این میشه یه بیچاره اسمون جل و بد شانس!!
بسه دیگه چه قدر بگم بخونید ببینید چیه
ژانر رمان یه جوریه که نمیشه گفت چه جوریه؟؟(گرفتین؟؟)
منظورم اینه که همه چی باهم هست ...دقیق نمیگم چون نمیتونم لو بدم که...
در کل بدونین واقعیه....این دفعه دیگه نمیخوام رمانم تخیلی باشه
(برخلاف اون دو تا قبلی ها)
علت نامگذاری:
این دختره یه ذره گیجه بعضی وقت ها تو رمان با این گیج بازیهاش فکر کنم بره رو مختون یهنی راستش رو بخواین اسم دیگه رمان گیج مَنگولیه..... اما بنا به دلایلی به این اسمه رسیدیم
دلیل اینکه میگه لپ های خیس به خاطر اینکه یه روی داستان غمه و اون روی دیگه که شادیه با نماد لپ صورتی نشون داده شده
فضای داستانی:
برای اینکه با فضا بیشتر مانوس بشین اینا رو میگم
یک سوم فضا ها تو مدرسه اس(مربوط میشه به قسمت طنز رمان)
اخه اینا دو تا دبیرستان تیزهوشان اند که پشت هم ساخته شدن...یکی پسرانه یکی دخترانه بعد این دختره خیلی تعریفش توشهر میپیچه که اره مخه و اینا .........از اون طرف همه میگن ما کسی به مخی این ندیدیم به جز....
یک سوم دیگه توی خیابون ها (مربوط میشه به قسمت های ادبی و اجتماعی)
و بقیه هم که...........
شخصیت اصلی:
شخصیت اصلی همون دختره اس....با این که خیلی تو زندگیش بالا و پایین داشته اما همه چی رو به بازی و شوخی میگیره یعنی رو اعصابمون میخواد لی لی کنه !!
البته بعضی وقت ها همچین با جذبه میشه که من دستام رو کیبرد خشک میشه
الان دارید به این میفکرید که پس اون یکی شخصیت اصلی چی شد؟؟
حالا اون بماند!!
زود زود پست میذارم