نظرسنجی: کدوم شخصیت هارو بیشتر دوست دارید؟؟
سایه
مهراد
سامی
مهتاب
نگار
ارش
امیر رضا
سارا
[نمایش نتایج]
 
توضیح: این یک نظرسنجی عمومی‌است. کاربران می‌توانند گزینه‌ی انتخابی شما را مشاهده کنند.
امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رمان فوق العاده زیبا و عاشقانه و طنز و ماجرایی و غمگین (دلبر ناب ) نخونی عمرت فناس

#36
-سلام استاد . مثل اینکه خاستگارا باز تو صف وایسادنا . ندزدنتون بدبخ شیم .
با خنده جوابمو داد .
+عزیزه دلم . نه بابا خاستگار کدومه (چشمکی بهم زد و گفت) در مورد درس بود .
ماهم خندیدیم .
-خانوم میخواستم ازتون بپرسم دوست دارین امشب بیاید خونه ما ؟؟؟ مهمون ما باشید .
+شرمنده دخترا . خیلی خوش حال میشم بیام . ولی کلی کار دارم .
-خانوم بیاید دیگه با بچه ها برنامه گذاشتیم سامی و مهراد هم برامون میخونن .
(تنها کلاسی که پسرا همه با ما بودن همین بود بقیه کلاسا جدا بودیم بجورایی ) (و اینکه بخاطر اینکه نقطه ضعفشو بسنجم گفتم سامی )
+خب ... نمیدونم . حالا که اصرار دارین وقتمو خالی میکنم میام . مرسی از دعوتتون .
سارا : جوون بابا استاده خشگلمون میاد خونمون . چه شود .
استاد خجالت کشید ولی ما خندیدیم .
-سارا نمک بازیتو بزار کنار .
بعد کلی بگو بخند بلند شدیم اومدیم خونه . خسته بودم . تا اومدن پسرا و استاد وقت زیاد بود . رفتم یه دوش گرفتم و خوابیدم .
این مهراد نیست ؟؟ داره به کی مشت میزنه ؟؟ یه بند مشت میکوبه به یه نفر و این بشر دعوایی نبود که . ای بابا . خدایا خودت به دادش برس . این پسر لاغره میزنن لهش میکنن تو دعوا اینم یه سره مشت میکوبه . بیشتر شبیه صدا چوب کوبیدنه تا صدا مشت زدن . با اخرین مشت مهراد از خواب پریدم . عه خواب میدیدم . در واقعیت مهراد پشت در وایساده بود و در میزد . من تو خواب مهرادو دیدم که داشت با یکی دعوا میکردو مشت میزد . از خوابم خندم گرفت .
مهراد با قیافه نگران اومد تو . مث اینکه در و شکونده بود . فکر کرده من مردم این تو . خو گاو در میزدی . (در زد شما فک کردی مشت میزنه) عه راست میگه . مگه من درو کلید کردم ؟؟ کی کلید کردم ؟؟ نکنه جن اومده سراغم ؟؟ اخ جون با مهراد جن گیری میکنیم . میشه جن گیری رمانتیک . شاید واسه اون جن هم یه جن پیدا کردیم باهم اوکی شدن .
مهراد با قیافه نگران پرسید : سایه ؟؟ چرا میخندی؟؟ من فک کردم یچیزی شدی ... خانوم احمدی پایین نشسته بچه ها پایین نگرانتن گفتن من بیام در و باز کنم . در و هم که قفل کردی .
-من خودمم فکر کردم جنی شدم . میای دوتایی جن بگیریم ؟؟ خیلی باحال میشه .
و باز هم قیافه نگران مهراد .
+سایه خوبی ؟؟ بسم الله الرحمن الرحیم . خداوندا تو تنها یگانه ای هستی که ما میپرستیم و جز تو کسی نیست همه اسمان ها و زمین مال توست ...
پریدم وسط چرتو پرت گفتناش . مثلا فکر کرده من جنی شدم داره جن و بیرون میکنه .
-چی میگی مهراد ؟؟منم سایه . بیا بریم پایین قراره مچ سامی رو بگیرم .
+فک کردم جنی شدی . اخه تو یه فیلم ترسناک اینطوری میگفتن جن از بدن دختره میرفت بیرون .
موهامو شونه کردم و با مهراد رفتیم پایین . از کنار مبل پیشه نگار خواستم رد بشم که ارش که پیشه نگار رو مبل نشسته بود زد زیر پام . حدس بزنین چی شد؟؟ با مغز خوردم زمین . و باز هم حدس بزنین چی شد ؟؟ همه سرم خندیدن . و باز هم حدس بزنین چی شد ؟؟ ابروم جلو استادم رفتتتتت .
نگار که از خنده نمیشد جمش کرد گفت : ببخشید خانوم احمدی ... این ... سایه .. هنوز خواب تشریف داره .. جلو چشمشو نمیبینه .
با یه خنده شیطانی رو به نگار گفتم .
-سایه وقتی خواب تشریف داره نمیبینه ؟؟ میدونستی سایه وقتی خواب تشریف داره سگ اخلاق میشه ؟؟ میخوای مورد عنایت قرارت بدم ؟؟
نزاشتم جوابم و بده و کوسن رو مبل رو برداشتم و گذاشتم رو صورتش . داشت خفه میشد ولی خیلی باحال بود . خیلی کیف داد . لبخند پیروزمندانه زدم و رفتم پیش خانوم احمدی که داشت مث جن دیده ها نگام میکرد نشستم .
قَــبـلَــنـآ دَرمُـــونــ✨اَلــآنــآ دَردیـــ(:
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: رمان فوق العاده زیبا و عاشقانه و طنز و ماجرایی و غمگین (دلبر ناب ) نخونی عمرت فناس - mahkame - 29-12-2020، 9:46

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  رمان راغب | به قلبم بانوی نقابدار (زمان آنلاین دز حال تایپ)
Heart یه داستان عاشقانه غمگین و زیبا از یک دختر((( حتما بخونید)))
Heart رمان خیانت به عشق (غم انگیز گریه دار هیجانی)
Rainbow یه رمان خیلی قشنگ.نخونی نصف عمرت فناست
  رمان عشق من ، عشق تو (عاشقانه ، معرکه) به قلم: خودم
  رمان عاشقانه ( کراش من توی دانشگاه یه دختر ترسناکه) به قلم خودم. پارت پایانی.
  رمان عاشقشم؟
  رمان تلخ و شیرین
  رمان فوق‌العاده ترسناک «فرزند ابلیس» | نوشته‌ی خودم
Heart رمان[انتقام شیرین]

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 9 مهمان