نظرسنجی: کدوم شخصیت هارو بیشتر دوست دارید؟؟
سایه
مهراد
سامی
مهتاب
نگار
ارش
امیر رضا
سارا
[نمایش نتایج]
 
توضیح: این یک نظرسنجی عمومی‌است. کاربران می‌توانند گزینه‌ی انتخابی شما را مشاهده کنند.
امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رمان فوق العاده زیبا و عاشقانه و طنز و ماجرایی و غمگین (دلبر ناب ) نخونی عمرت فناس

#35
با صدای زنگ گوشی بیدار شدم . ساعت هفت صبح بود . امروز ساعت 8 کلاس دارم .
امروز با خانوم مو قرمز کلاس داریم . خیلی زن باحالیه . میخوام ازش دعوت کنم بیاد بعد کلاسا خونه ما . نمیدونم چرا ولی خانوم مو قرمز خیلی با سامی مهربونه . سامی هم یجورایی باهاش مهربونه ولی این دیگه زیاد از حده . مهتاب هم که هنوز با اینکه امیر رو دوست داره ولی بهش نمیگه . منم که با مهراد قهرم فعلا اشتی هم نمیکنم . مگر اینکه قضیه اون تلفن مشکوکشو برام روشن کنه . امروز قرار بود با مهراد برم . بعد از خوردن صبحانه و اماده شدن رفتم سمت در که برم . بچه ها فکر میکردن با مهراد میرم ولی میخواستم تنها باشم . ارامش میخواستم .
در و که باز کردم مهراد جلو در منتظرم بود بدون توجه بهش از پله ها رفتم پایین . با اینکه پشتم بهش بود ولی نگاه های متعجبش رو حس میکردم . یهو متوجه قدم های تند پشت سرم شدم .
+علیک سلام ...
یه سلام خشک و خالی کردم و راهمو رفتم . اومد جلوم وایساد و زل زد تو چشمام . خواستم برم که با دستاش مانع راهم شد . چشم قرره رفتم و دسته کوله ام رو فشار دادم .
+چیشده سایه دیشب تا حالا نه باهام حرف میزنی نه جواب زنگا و پیامامو دادی . خبریه ؟؟ کاری کردم که ناراحتت کرده ؟؟ تورو خدا بگو نمیخوام اینطوری بینمون خراب باشه .
-چیییی ؟؟؟ تازه میگی نمیییخوای بینمون خراب باشه ؟؟؟ اگه نمیخوای اونی که بهت زنگ زده بود کی بود ؟ چرا از من پنهون میکنی ؟ عاها باشه . باشه دخالت نمیکنم . لابد نمیخوای تو کارات دخالت کنم دیگه . لابد ...
پرید وسط حرفام و داد زد : میخواستم سوپرایزت کنم . مث تو فیلما . ولی تو ریدی . ولی خب ریدنتم دوس دارم .
این جمله اخرشو با یه لحن مهربونو خاصی گف که میخواستم ضعف کنم . قربون ابراز احساساتت بشم من .
برخلاف دلم که داش ضعف میرفت لحنمو خشن کردم و گفتم : این چه جور سوپرایزیه ؟؟ اصن سوپرایز واسه چی ؟؟ مگع چه خبره ؟ شایدم میخوای خرم کنی ک نفهمم چیشده . ولی من خر هستم . میدونی چرا ؟ چون با اینکه نمیدونم چه غلطایی میکنی بهت بیشتر از خودم اعتماد دارم .
با اینکه سعی میکرد جلوی خندش رو بگیره گفت : ببین عشقم . تولدته . فردا تولدته . میخواستم هماهنگ کنم بریم لب دریا تولد بگیریم . راضی شدی عشقم ؟؟ میخوای پیامامو با علی بخونی ؟؟؟ اونی هم که اون شب زنگ زد همونی بود که ویلا داره کنار دریا . بکم باهام شوخی کرد گفت دخترا تورو لب دریا ببینن عاشقت میشن منم گفتم برام مهم نیس چون تورو دوس دارم بعد فهمیدم تو پشت سرمی خواستم یکم اذیتت کنم لحنمو اونطوری کردم .
با اینکه میدونستم داره راست میگه خواستم یکم اذیتش کنم . بیشتر از خودم ب اون اعتماد داشتم و حرفشو باور کردم .
-من قهرم باید از دلم در بیاری .
اونم خندید و گفت : خب پس داری ناز میکنی ؟؟ اوو پس ک اینطور .
یکم فکر کرد و با خنده گفت : ناز نکن ناز نکن . ناز نکن ناز نکن . با دل عاشقوم . قهرو اغاز نکن .
خندم گرفت . چون مهتاب هم همیشه با این اهنگ از دلم در میاره . هر موقع دعوا میکنیم بعد یک ربع اشتی میکنیم . هرکی بعضی وقتام بخاطر این اهنگ ناز نکن زود اشتی میکنیم . رفیق ب این میگن دیگه ولی این چند وقت زیاد مث قبل نبودیم چون بخاطر امیر ناراحت بود . عذاب وجدان هرشب عذابش میداد . نمیتونست ناراحتی اونو ببینه . ولی سامی اصن مهم نبود براش . بحث چی بود الان چی شد . بریم سراغ مهراد .
-باشه بابا اشتی بیا بریم الان دخترا میان میبینن هنوز اینجاییم .
یه نگاه مظلوم بهم انداخت و گفت : تو از دلم در نمیاری ؟؟
-من ک کاری نکرم از دلت در بیارم .
+منم کاری نکرده بودم .
حرفش منطقی بود . پس منم از دلش در میارم .
-خو چجوری از دلت در بیارم ؟؟؟
+دوباره با اون دستاات منو نوازشم کن . دل من خونه بیا مست و خرابشم کن . بیا منو بساز دوباره . من باتو خوشم چون . دوباره با اومدنت همه جارو روشن کن .(امیر تتلو نوازش 2)
با صدای ارامش بخشش این اهنگو واسم خوند . ولی منظورشو نفهمیدم . بیام یعنی نوازشش کنم ؟ یعنی چی الان؟!
-خیلی قیییشنگ خوندی ولی ... من نفهمیدم مهراد. چجوری از دلت در بیارم .
+بخلم کن . بخللللل (منظورش بغله)
-دیگه پررو نشو .
+بیا دیگه .
-بجاش تا جلو در دانشگاه دستاتو میگیرم .
با اینکه دوس داشتم ببغلش کنم ولی دوست نداشتم . نمیدونم درک میکنین یا نه .
+باوش . عشخه من .
بعد دانشگاه با بچه ها رفتیم سراغ خانوم احمدی . چند تا پسر داشتن باهاش در مورد کلاس حرف میزدن . ولی استاد با جدیت بدونه اینکه بهشون رو بده حوابشونو میداد . ولی با سامی اینطوری نبود . من فهمیدم . یچیزایی رو فهمیدم . نگاه هاش . راستش یکی از دلایلی که میخوام خانوم احمدی امشب بیاد پیشمون اینه که سامی رو در برابرش ببینم یا اونو در برابر سامی .
بعد اینکه پسرا رفع زحمت کردن ما رفتیم سمت استاد احمدی .
قَــبـلَــنـآ دَرمُـــونــ✨اَلــآنــآ دَردیـــ(:
پاسخ
 سپاس شده توسط Par_122


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: رمان فوق العاده زیبا و عاشقانه و طنز و ماجرایی و غمگین (دلبر ناب ) نخونی عمرت فناس - mahkame - 28-12-2020، 12:11

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  رمان راغب | به قلبم بانوی نقابدار (زمان آنلاین دز حال تایپ)
Heart یه داستان عاشقانه غمگین و زیبا از یک دختر((( حتما بخونید)))
Heart رمان خیانت به عشق (غم انگیز گریه دار هیجانی)
Rainbow یه رمان خیلی قشنگ.نخونی نصف عمرت فناست
  رمان عشق من ، عشق تو (عاشقانه ، معرکه) به قلم: خودم
  رمان عاشقانه ( کراش من توی دانشگاه یه دختر ترسناکه) به قلم خودم. پارت پایانی.
  رمان عاشقشم؟
  رمان تلخ و شیرین
  رمان فوق‌العاده ترسناک «فرزند ابلیس» | نوشته‌ی خودم
Heart رمان[انتقام شیرین]

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 11 مهمان