06-08-2015، 10:51
بی صدا تو اتاق نشستم و گریه می کنم
از بعد از ظهر که نوید اومده یک کلام هم حرف نزده
نوید وقتی ساکت باشه یعنی غصه داره
کجا نوشته بودند که سکوت از هر حرفی رساتر است؟!
دیگه گریه بسه
به اتاق نوید رفتم
دستش روی پیشونی ش بود
اروم صداش کردم:
-نوید؟
با صدایی آروم تر از خودم جواب داد:
-بله؟
با نگرانی گفتم:
-چی شده آخه؟
چرا از ظهر هیچی نمیگی؟
تا اون موقع به سقف خیره شده بود
آهی کشیدو بهم نگاه کرد و گفت:
سخته فهمیدن احساسات یه مرد(این جمله رو دزدیدما)......
سخته بفهمی از این که پشت دیوار غرور یه مرد چی می گذره
این که پشت آرامش یه طوفانه
و..........
دلم ریش شد برای داداشم
برای کسی که تمام زندگی من بود
اشک رو صورتم جاری شد:
-نمیخوای بگی چی شده؟
از بعد از ظهر که نوید اومده یک کلام هم حرف نزده
نوید وقتی ساکت باشه یعنی غصه داره
کجا نوشته بودند که سکوت از هر حرفی رساتر است؟!
دیگه گریه بسه
به اتاق نوید رفتم
دستش روی پیشونی ش بود
اروم صداش کردم:
-نوید؟
با صدایی آروم تر از خودم جواب داد:
-بله؟
با نگرانی گفتم:
-چی شده آخه؟
چرا از ظهر هیچی نمیگی؟
تا اون موقع به سقف خیره شده بود
آهی کشیدو بهم نگاه کرد و گفت:
سخته فهمیدن احساسات یه مرد(این جمله رو دزدیدما)......
سخته بفهمی از این که پشت دیوار غرور یه مرد چی می گذره
این که پشت آرامش یه طوفانه
و..........
دلم ریش شد برای داداشم
برای کسی که تمام زندگی من بود
اشک رو صورتم جاری شد:
-نمیخوای بگی چی شده؟