سلام دوستان
این رمان رو خودم می نویسم
من هر وقت آنلاین باشم می نویسمش
قبلا هم یه رمان نوشتم اما پاک شد متاسفانه
قلم خوبی ندارم ولی طرفدار زیاد داشت و این به من اعتماد به نفس می داد
با تشکر
ภครเ๓
رمان در مورد: دختری به نام نسیمه که با مادر و برادرش(نوید) زندگی می کنه
اون با تمام وجود برادرش رو دوست داره ولی خب اتفاقاتی براش می افته....
-نسیم؟نسیم؟
چقدر آخه پای اون کامپیوتری آخه؟
پاشو بیا کمک
بیا باید سفارش های مردمو آماده کنیم
مردم منتظرن
با صدای مادرم کامپیوتر رو خاموش کردم
با غرغر به سمت آشپزخونه رفتم:
-باز چی شده آقا پسرتون کاری کرده که این جوری سر من خالی می کنی؟
مامان همونطور که سبزی ها رو خرد می کرد:
-من نمی دونم این چه بدی در حقت کرده که اینو میگی؟!
پشب میز نشستم:
-معلومه که شما پسرتو بیشتر از من دوست داری
آقا نوید مرد این خونه س
نون آوره ولی من چی....؟!!
این رمان رو خودم می نویسم
من هر وقت آنلاین باشم می نویسمش
قبلا هم یه رمان نوشتم اما پاک شد متاسفانه
قلم خوبی ندارم ولی طرفدار زیاد داشت و این به من اعتماد به نفس می داد
با تشکر
ภครเ๓
رمان در مورد: دختری به نام نسیمه که با مادر و برادرش(نوید) زندگی می کنه
اون با تمام وجود برادرش رو دوست داره ولی خب اتفاقاتی براش می افته....
-نسیم؟نسیم؟
چقدر آخه پای اون کامپیوتری آخه؟
پاشو بیا کمک
بیا باید سفارش های مردمو آماده کنیم
مردم منتظرن
با صدای مادرم کامپیوتر رو خاموش کردم
با غرغر به سمت آشپزخونه رفتم:
-باز چی شده آقا پسرتون کاری کرده که این جوری سر من خالی می کنی؟
مامان همونطور که سبزی ها رو خرد می کرد:
-من نمی دونم این چه بدی در حقت کرده که اینو میگی؟!
پشب میز نشستم:
-معلومه که شما پسرتو بیشتر از من دوست داری
آقا نوید مرد این خونه س
نون آوره ولی من چی....؟!!