06-02-2015، 20:28
چرا علما با انقلاب سفيد شاه مخالفت كردند؟
انقلاب سفيد:
يكم- دلايل و زمينه ها:
رژيم پهلوي و در رأس آن محمدرضا در جهت خواست هاي استعمارگرانه امريكا و همچنين تغيير فكر مردم ايران و مدرنيزاسيون، دستورالعمل ديكته شده استكبار را كه در كشوهاي ديگر به اجرا درآمده بود به عنوان انقلاب سفيد به مردم ايران عرضه نمود و آن را به رفراندم گذاشت :
پس از آن كه لايحه انجمنهاى ايالتى و ولايتى، با مخالفت و مقاومت پى گير و قاطع امام خمينى (ره) و ديگر مراجع رو به رو و سر انجام از سوى هيات وزيران رسما ملغى گرديد. سپس شاه تصور كرد كه اگر خود مجرى چنين رفرمهايى شود با مخالفت جدى مواجه نشده و اقداماتش با موفقيت همراه خواهد بود.آن چه شاه را واداشت تا مسؤوليت اين كار را بر عهده گيرد، تعهدى بود كه در قبال تعويض و بر كنارى على امينى به امريكا سپرده بود.در واقع رفرمهاى مذكور كه پيش از اين در قالب لايحه انجمنهاى ايالتى و ولايتى با شكست مواجه شده بود، با حذف و اضافاتى مجددا مورد توجه قرار گرفت.از اين رو شاه در 19 دى ماه 1341 ه.ش - سالروز اصلاحات ارضى - به طور رسمى اعلام كرد قصد دارد اصول شش گانهاى را به رفراندوم بگذارد.اين اصول كه شاه به آنها نام انقلاب سفيد داده بود، در حقيقت همان رفراندومهايى بود كه امريكا به كشورهاى توسعه نيافته اعلام كرده بود.
دوم-اصول شش گانه:
اصول فوق، با جملاتى زيبا و سنجيده معرفى شده بود كه مخالفتبا آنها، مخالفتبا منافع عمومى و مصالح ملى قلمداد مىگرديد. اين اصول عبارت بود از: 1. الغاى رژيم ارباب و رعيتى; 2. ملى كردن جنگل ها در سراسر كشور; 3. فروش سهام كارخانه هاى دولتى به عنوان پشتوانه اصلاحات ارضى; 4. سهيم كردن كارگران در منافع كارگاه هاى توليدى و صنعتى; 5. اصلاح قانون انتخابات; 6. ايجاد سپاه دانش به منظور اجراى تعليمات عمومى و اجبارى.
سوم- مخالفت امام(ره) و علما:
امام خمينى (ره) بار ديگر مراجع قم را به تشكيل جلسه و اخذ تصميم فرا خواند.بدين ترتيب جلسهاى برگزار و در نهايت قرار شد نمايندهاى از سوى رژيم دعوت شود تاانگيزه شاه را از طرح اين لوايح توضيح دهد.به همين منظور آقاى بهبودى روانه قم شد و بى درنگ با مقامات روحانى و علماى قم به گفت و گو نشست و چند بار نيز بين تهران و قم رفت و آمد كرد و نظرات و پيشنهادهاى علماى قم را به رژيم و پاسخهاى شاه را به آنان رساند. بى نتيجه ماندن گفت و گوى علما با نماينده شاه، سبب شد آنها آيت الله آقا روح الله كمالوند - كه از علماى بزرگ خرم آباد و داراى شم سياسى بود - را به نزد شاه روانه كنند.شاه در پاسخ به پرسشهاى مرحوم كمالوند، به جاى اين كه توضيح روشنى به وى دهد، مىگويد: «اگر آسمان به زمين بيايد و زمين به آسمان برود من بايد اين برنامه را اجرا كنم، زيرا اگر نكنم از بين مىروم» .در پايان نيز از علماى ايران گلايه مىكند كه چرا او را همانند علماى اهل سنت اولى الامر خطاب نمىكنند و براى او دعا گو نيستند. پس از مراجعت آيت الله كمالوند، مراجع و علماى قم جلسهاى تشكيل دادند تا نتيجه ملاقات وى با شاه را جويا شوند.پس از شنيدن سخنان وى، روشن شد كه اصول ادعايى شاه مورد حمايت كامل امريكاست تا جايى كه ادامه سلطنتش به اجراى آنها بستگى دارد.
امام خمينى (ره) در واكنش به اصرار شاه بر انجام رفراندوم، در روز 2 بهمن 1341، ه.ش طى اعلاميهاى آن را تحريم كرده و رفراندوم اجبارى ناميد كه در مقابل حكم اسلام و قانون اساسى بى ارزش است.به دنبال انتشار اين اعلاميه، بازار تهران تعطيل شد و كسبه با سر دادن شعارهايى عليه رفراندوم به تظاهرات پرداختند.گروهى از مردم و دانشجويان مسلمان دانشگاه تهران نيز تظاهرات بر پا كردند كه مورد هجوم پليس قرار گرفته و تعدادى از آنها مجروح و دستگير شدند.در قم نيز تظاهرات مردمى با حمله پليس و مجروح شدن و دستگيرى عدهاى مواجه شد.
در اين شرايط شاه براى اين كه پيش از رفراندوم، مراجع و علماى قم را متقاعد كند با اطلاع پيشين به قم سفر كرد.فرماندار قم تلاش نمود تا علما را به استقبال شاه ببرد، اما اين حركتبا اقدام به موقع امام خمينى (ره) خنثا شد.ايشان بلا فاصله اعلاميهاى منتشر كرد و خروج مردم را از خانههايشان تحريم نمود.شاه در روز 4 بهمن وارد اين شهر شد اما بازارها و مغازهها يك پارچه تعطيل بود و به جز افراد مزدورى كه از قبل براى اين كار آورده بودند، كسى در خيابانها و معابر ديده نمىشد.شاه پس از سخنرانى تند و خشمگينانه عليه روحانيتبى هيچ دستاوردى به تهران بازگشت.
چهارم- برگزاري رفراندوم:
با تمام مخالفتهايى كه صورت گرفتسر انجام رفراندوم در ششم بهمن ماه 1341 برگزار گرديد و بنا به اعلان رسانههاى گروهى پنج ميليون و ششصد هزار نفر به لوايح مذكور راى مثبت دادند!
پس از رفراندوم كه با نيرنگ، تقلب و تهديد گسترده همراه بود، روزنامهها با تبليغات گسترده اين «پيروزى» را به شاه و مردم تبريك گفتند.حاميان خارجى دربار نيز پيامهاى تبريك براى شاه فرستادند و رئيس جمهور امريكا اعلام داشت: «مسلم است كه اين پشتيبانى ملى اعتماد آن اعليحضرت را به درستى راهى كه برگزيدهاند تقويت كرده.»
ريچارد كاتم، كارشناس پيشين وزارت خارجه امريكا در ايران، از معدود مخالفان شرايط انجام رفراندوم بود.او در نامهاى به روزنامه نيويورك تاميز كه از اصول انقلاب سفيد شاه و موفقيت وى در انجام رفراندوم به شدت دفاع مىكرد، چنين نوشت: «رفراندوم شاه نه آزاد بود و نه يك پيروزى براى دموكراسى و حكومت مردم بر مردم به شمار مىآيد.» يك مورخ فرانسوى نيز چنين نوشت: «پوچ بودن نتيجه رفراندوم - 9/99%آرى - وقتى آشكار شد كه چند ماه بعد، موج تظاهرات در خيابانها به راه افتاد و اين بار گروهى از روحانيان بر ضد رژيم موضع گيرى كردند.آيت الله خمينى اعتراضات را رهبرى مىكند.او از اقامتگاه خود در شهر قم مستقيما شاه را با لحن تندى مخاطب قرار مىدهد.»
با توجه به شرايط پيش آمده، روحانيان به پيشنهاد امام خمينى (ره) تصميم گرفتند بعنوان اعتراض در ماه مبارك رمضان آن سال كه از هشتم بهمن ماه آغاز مىشد، از رفتن به مساجد خوددارى كنند و براى جلب نظر عمومى در تمام ماه رمضان، مراسم سخنرانىها و مساجد را تعطيل نمايند.
پنجم- دلايل مخالفت امام (ره)
امام در پاسخ به استفتاى جمعى از متدينان تهران - كه از تصويب ملى سؤال كرده بودند - مىنويسد:
«به نظر اين جانب رفراندوم كه به لحاظ رفع بعضى از اشكالات به اسم تصويب ملى خوانده شده، مخالف راى جامعه، روحانيت اسلام و اكثريت قاطع ملت است» . ايشان در ادامه ايرادات خود بر تصويب ملى يا رفراندوم نوشته بود: «به پارهاى از اشكالات اشاره مىنمايم: 1.در قوانين ايران رفراندوم پيش بينى نشده است.2.معلوم نيست چه مقامى صلاحيت دارد رفراندوم نمايد و اين امرى است كه بايد قانون معين كند.3.لوايح ششگانه مبهماند و فاصله اعلان آنها تا زمان برگزارى رفراندوم اندك است و مردم مهلت انديشيدن درباره آنها را ندارند.4.اكثريت جامعه ايران قوه تشخيص فهم اين اصول را ندارند.5.راى دادن بايد در محيط آزاد باشد و اين در ايران عملى نيست» .در آخر نيز تاكيد فرمود كه: «به نظر مى رسد اين رفراندوم اجبارى مقدمه براى از بين بردن مواد مربوط به مذهب است، علماى اسلام از عمل سابق دولت راجع به انتخابات انجمنهاى ايالتى و ولايتى براى اسلام، قرآن و مملكت احساس خطر كردهاند و به نظر مىرسد كه همان معانى را دشمنان اسلام مىخواهند به دست جمعى مردم ساده دل اغفال شده اجرا كنند» .
منابع:
1. عبد الوهاب فرانى، از مرجعيت تا تبعيد امام خمينى، ص 40.
2. بارى روبين، جنگ قدرتها در ايران، مترجم محمود مشرقى، ص 96.
3. كريستين دلانوآ، ساواك، ترجمه عبد الحسين نيك گهر، ص 91.
4. سيدحميد روحانى، نهضت امام خمينى ،ج 1، ص 309.
5. انقلاب اسلامى و چرايى و چگونگى رخداد آن، جمعى از نويسندگان ،ص 72 .
انقلاب سفيد:
يكم- دلايل و زمينه ها:
رژيم پهلوي و در رأس آن محمدرضا در جهت خواست هاي استعمارگرانه امريكا و همچنين تغيير فكر مردم ايران و مدرنيزاسيون، دستورالعمل ديكته شده استكبار را كه در كشوهاي ديگر به اجرا درآمده بود به عنوان انقلاب سفيد به مردم ايران عرضه نمود و آن را به رفراندم گذاشت :
پس از آن كه لايحه انجمنهاى ايالتى و ولايتى، با مخالفت و مقاومت پى گير و قاطع امام خمينى (ره) و ديگر مراجع رو به رو و سر انجام از سوى هيات وزيران رسما ملغى گرديد. سپس شاه تصور كرد كه اگر خود مجرى چنين رفرمهايى شود با مخالفت جدى مواجه نشده و اقداماتش با موفقيت همراه خواهد بود.آن چه شاه را واداشت تا مسؤوليت اين كار را بر عهده گيرد، تعهدى بود كه در قبال تعويض و بر كنارى على امينى به امريكا سپرده بود.در واقع رفرمهاى مذكور كه پيش از اين در قالب لايحه انجمنهاى ايالتى و ولايتى با شكست مواجه شده بود، با حذف و اضافاتى مجددا مورد توجه قرار گرفت.از اين رو شاه در 19 دى ماه 1341 ه.ش - سالروز اصلاحات ارضى - به طور رسمى اعلام كرد قصد دارد اصول شش گانهاى را به رفراندوم بگذارد.اين اصول كه شاه به آنها نام انقلاب سفيد داده بود، در حقيقت همان رفراندومهايى بود كه امريكا به كشورهاى توسعه نيافته اعلام كرده بود.
دوم-اصول شش گانه:
اصول فوق، با جملاتى زيبا و سنجيده معرفى شده بود كه مخالفتبا آنها، مخالفتبا منافع عمومى و مصالح ملى قلمداد مىگرديد. اين اصول عبارت بود از: 1. الغاى رژيم ارباب و رعيتى; 2. ملى كردن جنگل ها در سراسر كشور; 3. فروش سهام كارخانه هاى دولتى به عنوان پشتوانه اصلاحات ارضى; 4. سهيم كردن كارگران در منافع كارگاه هاى توليدى و صنعتى; 5. اصلاح قانون انتخابات; 6. ايجاد سپاه دانش به منظور اجراى تعليمات عمومى و اجبارى.
سوم- مخالفت امام(ره) و علما:
امام خمينى (ره) بار ديگر مراجع قم را به تشكيل جلسه و اخذ تصميم فرا خواند.بدين ترتيب جلسهاى برگزار و در نهايت قرار شد نمايندهاى از سوى رژيم دعوت شود تاانگيزه شاه را از طرح اين لوايح توضيح دهد.به همين منظور آقاى بهبودى روانه قم شد و بى درنگ با مقامات روحانى و علماى قم به گفت و گو نشست و چند بار نيز بين تهران و قم رفت و آمد كرد و نظرات و پيشنهادهاى علماى قم را به رژيم و پاسخهاى شاه را به آنان رساند. بى نتيجه ماندن گفت و گوى علما با نماينده شاه، سبب شد آنها آيت الله آقا روح الله كمالوند - كه از علماى بزرگ خرم آباد و داراى شم سياسى بود - را به نزد شاه روانه كنند.شاه در پاسخ به پرسشهاى مرحوم كمالوند، به جاى اين كه توضيح روشنى به وى دهد، مىگويد: «اگر آسمان به زمين بيايد و زمين به آسمان برود من بايد اين برنامه را اجرا كنم، زيرا اگر نكنم از بين مىروم» .در پايان نيز از علماى ايران گلايه مىكند كه چرا او را همانند علماى اهل سنت اولى الامر خطاب نمىكنند و براى او دعا گو نيستند. پس از مراجعت آيت الله كمالوند، مراجع و علماى قم جلسهاى تشكيل دادند تا نتيجه ملاقات وى با شاه را جويا شوند.پس از شنيدن سخنان وى، روشن شد كه اصول ادعايى شاه مورد حمايت كامل امريكاست تا جايى كه ادامه سلطنتش به اجراى آنها بستگى دارد.
امام خمينى (ره) در واكنش به اصرار شاه بر انجام رفراندوم، در روز 2 بهمن 1341، ه.ش طى اعلاميهاى آن را تحريم كرده و رفراندوم اجبارى ناميد كه در مقابل حكم اسلام و قانون اساسى بى ارزش است.به دنبال انتشار اين اعلاميه، بازار تهران تعطيل شد و كسبه با سر دادن شعارهايى عليه رفراندوم به تظاهرات پرداختند.گروهى از مردم و دانشجويان مسلمان دانشگاه تهران نيز تظاهرات بر پا كردند كه مورد هجوم پليس قرار گرفته و تعدادى از آنها مجروح و دستگير شدند.در قم نيز تظاهرات مردمى با حمله پليس و مجروح شدن و دستگيرى عدهاى مواجه شد.
در اين شرايط شاه براى اين كه پيش از رفراندوم، مراجع و علماى قم را متقاعد كند با اطلاع پيشين به قم سفر كرد.فرماندار قم تلاش نمود تا علما را به استقبال شاه ببرد، اما اين حركتبا اقدام به موقع امام خمينى (ره) خنثا شد.ايشان بلا فاصله اعلاميهاى منتشر كرد و خروج مردم را از خانههايشان تحريم نمود.شاه در روز 4 بهمن وارد اين شهر شد اما بازارها و مغازهها يك پارچه تعطيل بود و به جز افراد مزدورى كه از قبل براى اين كار آورده بودند، كسى در خيابانها و معابر ديده نمىشد.شاه پس از سخنرانى تند و خشمگينانه عليه روحانيتبى هيچ دستاوردى به تهران بازگشت.
چهارم- برگزاري رفراندوم:
با تمام مخالفتهايى كه صورت گرفتسر انجام رفراندوم در ششم بهمن ماه 1341 برگزار گرديد و بنا به اعلان رسانههاى گروهى پنج ميليون و ششصد هزار نفر به لوايح مذكور راى مثبت دادند!
پس از رفراندوم كه با نيرنگ، تقلب و تهديد گسترده همراه بود، روزنامهها با تبليغات گسترده اين «پيروزى» را به شاه و مردم تبريك گفتند.حاميان خارجى دربار نيز پيامهاى تبريك براى شاه فرستادند و رئيس جمهور امريكا اعلام داشت: «مسلم است كه اين پشتيبانى ملى اعتماد آن اعليحضرت را به درستى راهى كه برگزيدهاند تقويت كرده.»
ريچارد كاتم، كارشناس پيشين وزارت خارجه امريكا در ايران، از معدود مخالفان شرايط انجام رفراندوم بود.او در نامهاى به روزنامه نيويورك تاميز كه از اصول انقلاب سفيد شاه و موفقيت وى در انجام رفراندوم به شدت دفاع مىكرد، چنين نوشت: «رفراندوم شاه نه آزاد بود و نه يك پيروزى براى دموكراسى و حكومت مردم بر مردم به شمار مىآيد.» يك مورخ فرانسوى نيز چنين نوشت: «پوچ بودن نتيجه رفراندوم - 9/99%آرى - وقتى آشكار شد كه چند ماه بعد، موج تظاهرات در خيابانها به راه افتاد و اين بار گروهى از روحانيان بر ضد رژيم موضع گيرى كردند.آيت الله خمينى اعتراضات را رهبرى مىكند.او از اقامتگاه خود در شهر قم مستقيما شاه را با لحن تندى مخاطب قرار مىدهد.»
با توجه به شرايط پيش آمده، روحانيان به پيشنهاد امام خمينى (ره) تصميم گرفتند بعنوان اعتراض در ماه مبارك رمضان آن سال كه از هشتم بهمن ماه آغاز مىشد، از رفتن به مساجد خوددارى كنند و براى جلب نظر عمومى در تمام ماه رمضان، مراسم سخنرانىها و مساجد را تعطيل نمايند.
پنجم- دلايل مخالفت امام (ره)
امام در پاسخ به استفتاى جمعى از متدينان تهران - كه از تصويب ملى سؤال كرده بودند - مىنويسد:
«به نظر اين جانب رفراندوم كه به لحاظ رفع بعضى از اشكالات به اسم تصويب ملى خوانده شده، مخالف راى جامعه، روحانيت اسلام و اكثريت قاطع ملت است» . ايشان در ادامه ايرادات خود بر تصويب ملى يا رفراندوم نوشته بود: «به پارهاى از اشكالات اشاره مىنمايم: 1.در قوانين ايران رفراندوم پيش بينى نشده است.2.معلوم نيست چه مقامى صلاحيت دارد رفراندوم نمايد و اين امرى است كه بايد قانون معين كند.3.لوايح ششگانه مبهماند و فاصله اعلان آنها تا زمان برگزارى رفراندوم اندك است و مردم مهلت انديشيدن درباره آنها را ندارند.4.اكثريت جامعه ايران قوه تشخيص فهم اين اصول را ندارند.5.راى دادن بايد در محيط آزاد باشد و اين در ايران عملى نيست» .در آخر نيز تاكيد فرمود كه: «به نظر مى رسد اين رفراندوم اجبارى مقدمه براى از بين بردن مواد مربوط به مذهب است، علماى اسلام از عمل سابق دولت راجع به انتخابات انجمنهاى ايالتى و ولايتى براى اسلام، قرآن و مملكت احساس خطر كردهاند و به نظر مىرسد كه همان معانى را دشمنان اسلام مىخواهند به دست جمعى مردم ساده دل اغفال شده اجرا كنند» .
منابع:
1. عبد الوهاب فرانى، از مرجعيت تا تبعيد امام خمينى، ص 40.
2. بارى روبين، جنگ قدرتها در ايران، مترجم محمود مشرقى، ص 96.
3. كريستين دلانوآ، ساواك، ترجمه عبد الحسين نيك گهر، ص 91.
4. سيدحميد روحانى، نهضت امام خمينى ،ج 1، ص 309.
5. انقلاب اسلامى و چرايى و چگونگى رخداد آن، جمعى از نويسندگان ،ص 72 .