03-07-2014، 15:40
قسمت 8
یکی داشت باپاهاش به در ضربه میزند.میخواست درو بشکنه.آرش که صدا رو شنید مثل عروسک منو برداشت و دوید طبقه ی بالا.اینقدر شکه شده بودم که درد یادم رفت،ولی وقتی رسیدیم بالا تازه درد پیچید توی کمرم که باعث شد جیغ بزنم.آرش سریع دستشو گذاشت رو دهنم. همون موقع در باصدای وحشتناکی شکست.آرش منو محکم به دیوار زد و چودش روبه روم وایستاد وانگشتش رو به علامت سکوت جلوی بینیش گذاشت.دیگه از درد داشتم میمردم فقط قطره های اشک از چشمم میومد.یه مرد کت شلواری از کنار دیوار رد شد و به اون ور سالن رفت و ما رو ندید. آرش که تمام حواسش پیش مرده بود برگشت و باقیافه ی من وحشت کرد.فقط از درد اشک میریختم.خیلی آروم دستشو از جلوی دهنم برداشت و خیلی آروم گفت-تورو خدا آروم.
سریع بغلم کرد و وادر اتاقم شد و در قفل کرد همزمان با صدای آروم قفل صدای دویدم مرد از طبقه ی پایین اومد.آرش سریع پرده رو کنار داد و دکمه ای رو زد که یه طناب از پنجره آویزون شد.صدای پای مرد و صدای به هم خوردن در اتاقا میومد.آرش طناب و دوتکه کردو به کمر دوتا مون بست و پایین پرید.طناب رو با چاقو برید و به سمت ماشین دوید و سوار شدو منو گذاشت روی صندلی کناریش فقط تونستم یه نگاه به آرش نگران بندازم،چون از ضعف درد از هوش رفتم...
*****************************آرش*************** *******************
با دوسوار شدمو استارت زدم.ماشین روشن نمیشد.دو بار سه بار نه لعنتی روشن شو.ماشین روشن شد ولی اون یارو هم همزمان از خونه اومد بیرون.گاز دادم و به سرعت دور شدم.باسرعت تمام جاده رو رد کردم و وارد شهر شدم.کنار پارکی وایستادم.تازه نگاهم به پژوا افتاد.بیچاره بیهوش بود.خیلی بیرحمانه کوبیدمش به دیوار اصلا حواسم به کمرش نبود.دوبارهماشینو روشن کردمو به سمت یه دارو خونه رفتم.پیاده شدم ،دوتا بسته مسکن گرفتم بایه بطری آب معدنی.گذاشتم رو صندلی عقب ،بیدار شد به بدم.یهو یاد لپ تاپ افتادم توی خونه جامونده بود.پژوا یه سری رمزو توش نوشته بود.وایـــــــــــــــی.از ماشین پیاده شدمو شماره ی پژمان رو گرفتم.
صدای خواب آلودش توی گوشی پیچید-بله.
من-پژمان،امیر حسین جامونو پیدا کرد.رمزایی که پژوا نوشته بود توی خونه موند.
پژمان-چـی.پژوا چی؟
من-موقع فرار زیاد تکونش دادم بیهوش شد.
پژمان-آرش من گردنتو میشکونم.دعا کن طوری نشده باشه.الآن میام.کجایی؟
من-خیابون.........
پژمان-باشه اومدم.
یکی داشت باپاهاش به در ضربه میزند.میخواست درو بشکنه.آرش که صدا رو شنید مثل عروسک منو برداشت و دوید طبقه ی بالا.اینقدر شکه شده بودم که درد یادم رفت،ولی وقتی رسیدیم بالا تازه درد پیچید توی کمرم که باعث شد جیغ بزنم.آرش سریع دستشو گذاشت رو دهنم. همون موقع در باصدای وحشتناکی شکست.آرش منو محکم به دیوار زد و چودش روبه روم وایستاد وانگشتش رو به علامت سکوت جلوی بینیش گذاشت.دیگه از درد داشتم میمردم فقط قطره های اشک از چشمم میومد.یه مرد کت شلواری از کنار دیوار رد شد و به اون ور سالن رفت و ما رو ندید. آرش که تمام حواسش پیش مرده بود برگشت و باقیافه ی من وحشت کرد.فقط از درد اشک میریختم.خیلی آروم دستشو از جلوی دهنم برداشت و خیلی آروم گفت-تورو خدا آروم.
سریع بغلم کرد و وادر اتاقم شد و در قفل کرد همزمان با صدای آروم قفل صدای دویدم مرد از طبقه ی پایین اومد.آرش سریع پرده رو کنار داد و دکمه ای رو زد که یه طناب از پنجره آویزون شد.صدای پای مرد و صدای به هم خوردن در اتاقا میومد.آرش طناب و دوتکه کردو به کمر دوتا مون بست و پایین پرید.طناب رو با چاقو برید و به سمت ماشین دوید و سوار شدو منو گذاشت روی صندلی کناریش فقط تونستم یه نگاه به آرش نگران بندازم،چون از ضعف درد از هوش رفتم...
*****************************آرش*************** *******************
با دوسوار شدمو استارت زدم.ماشین روشن نمیشد.دو بار سه بار نه لعنتی روشن شو.ماشین روشن شد ولی اون یارو هم همزمان از خونه اومد بیرون.گاز دادم و به سرعت دور شدم.باسرعت تمام جاده رو رد کردم و وارد شهر شدم.کنار پارکی وایستادم.تازه نگاهم به پژوا افتاد.بیچاره بیهوش بود.خیلی بیرحمانه کوبیدمش به دیوار اصلا حواسم به کمرش نبود.دوبارهماشینو روشن کردمو به سمت یه دارو خونه رفتم.پیاده شدم ،دوتا بسته مسکن گرفتم بایه بطری آب معدنی.گذاشتم رو صندلی عقب ،بیدار شد به بدم.یهو یاد لپ تاپ افتادم توی خونه جامونده بود.پژوا یه سری رمزو توش نوشته بود.وایـــــــــــــــی.از ماشین پیاده شدمو شماره ی پژمان رو گرفتم.
صدای خواب آلودش توی گوشی پیچید-بله.
من-پژمان،امیر حسین جامونو پیدا کرد.رمزایی که پژوا نوشته بود توی خونه موند.
پژمان-چـی.پژوا چی؟
من-موقع فرار زیاد تکونش دادم بیهوش شد.
پژمان-آرش من گردنتو میشکونم.دعا کن طوری نشده باشه.الآن میام.کجایی؟
من-خیابون.........
پژمان-باشه اومدم.