26-02-2014، 17:13
(آخرین ویرایش در این ارسال: 26-02-2014، 17:16، توسط بیتا خانومی*.)
**********
- خب خوش گذشت بروبچز؟!
واقعا خیلی خوش گذشته بود.ازبس خندیدیم ومسخره بازی درآوردیم...
من وسارا وارغوان یک صدا گفیتم:خیلی!
اشکان لبخندی زدولاتی گفت:خیلی خوب بروبچز!حالا واسه خاطره این که عِیشتون و نوش کنم،میریم 4 تا بستنی مشت میزنیم بر بدن!چطوره؟!
من وارغوان یک صدا وهماهنگ گفتیم:عالیه!
چه گروه کُری شدیم امشب!
اشکان به سارا که روی صندلی کنارش نشسته بود، نگاهی کردوگفت:خانومم چی میگه؟!
سارا نگاهی به اشکان کردولبخند زد وباذوق گفت:آخ نمی دونی اشکان چقدر دلم هوس بستنی کرده بود!!!
ارغوان خندیدو بامسخره بازی گفت:آخی!هوس کردی؟!
منم خندیدم و حرفش و کامل کردم:
- اشکان نکنه خبریه؟!
اشکان باخنده گفت:از کجا می دونی که نیست؟!
سارا بالحن معترضی گفت:اشـــکان!
- جونه اشکان؟!
- این چه حرف مزخرفی بود زدی؟!
- مگه دروغ گفتم خانومی؟
دوباره من و ارغوان زدیم زیر خنده ولی سارا هیچی نگفت وسرش و انداخت پایین. معلوم بود خیلی خجالت کشیده!
باخنده گفتم:اوه!عروسم انقد خجالتی؟!حالا بگوببینم زن داداش،جوگولی عمه دختره یا پسر؟؟!
ارغوانم خندیداما سارا چیزی نمی گفت.
اشکان اخم مصنوعی کردو از تو آینه راننده نگاهی به ماانداخت.گفت:اذیت نکنین خانومم و!
ارغوان همون طورکه می خندیدگفت:اشکان جونه من خبریه؟توام آره؟!
اشکان چشمکی زدوشیطون گفت:جونه تو خبریه! ازاون خفناشم هس...فکر کنم تا 7 ماه دیگه نی نی دار بشیم!!!
ارغوان شیطون گفت:ای ناقلا!همون شب اول نامزدی کارو یه سره کردی رفت؟!یعنی الان این نی نی ما 2 ماهشه؟!
اشکان باخنده گفت:دیگه دیگه،ماهمچین آدمی هستیم!
من وارغوان دوباره زدیم زیر خنده.سارا تهدید آمیز گفت: آقا اشکان،من و تو بالاخره تنها میشیم دیگه !
اشکان باخنده گفت:آخ که من میمیرم واسه این تنهاییا!
این دفعه کل ماشین رفت رو هوا!ساراهم می خندید.
اشکان ضبط و روشن کردو روبه من و ارغوان گفت:رها وارغوان خف کار کنید،آهنگ گوش بدیم.
وروبه سارا ادامه داد:البته دوراز جون شماها خانومی!
سارا خندید.ارغوان باشیطنت روبه ساراگفت:سارا جون امشب خوب مواظب خودت باش!بااین در نوشابه هایی که اشکان واست باز میکنه،فک کنم اگه هنوز کارو یه سره نکرده امشب تمومه !
سارا باخنده گفت:برو بمیر ارغوان!
ارغوان دهن بازکردتاچیزی بگه:تو...
اشکان صدای ضبط و زیاد کرد وپرید وسط حرفش:اری خفه !
ودهن ارغوان بسته شد!!!
صدای عماد طالب زاده فضای ماشین و پرکرده بود:
وقتي كه دستاتو مي گيرم تو دستم
وقتي كه مي دوني عاشق تو هستم
وقتي كه با چشمات دلو ميلرزوني
من ديوونت ميشم به همين آسوني
دستاتو مي گيرم تو پر از احساسي
من دوست دارم و تو منو مي شناسي
وقتي كه مي خندي واسه تو مي ميرم
پيش من مي موني با تو جون مي گيرم
من عاشقت شدم مي خوام بهت بگم
تو دنياي مني توئي عشق خودم
دوست دارم تورو دنيا تو دستمه
ميدوني جاي تو كوچه ي قلبمه
توي چشماي تو عشقو من مي بينم
پاي من مي موني من به پات ميشينم
من دارم هر لحظه به تو دل مي بازم
بهترين روزها رو من برات مي سازم
اين يه حس خوبه اينكه باهم هستيم
دست تو تو دستم ما به هم دل بستيم
من با تو فهميدم زندگي شيرينه
تو تموم حرفات به دلم ميشينه
"عاشقت شدم-عماد طالب زاده"
تو طول آهنگ،اشکان بادستاش روی فرمون ضرب گرفته بودوآهنگ و زمزمه می کرد.وقتیم که آهنگ تموم شد،یه نگاه عاشقونه به سارا انداخت.
ارغوان باخنده روبه ساراگفت:دیدی گفتم خبریه؟!از آهنگشم معلومه که امشب کارت ساخته اس!
اشکان شیطون گفت:چیه؟!خودت حسودیت میشه کسی و نداری براش آهنگ عاشقونه بخونی؟!
ارغوان آهی کشیدوبالحن مسخره ای گفت:دست رودلم نذار که خونه!
اشکان و ساراخندیدن.
من روبه ارغوان گفتم:خاک توسره شوهر ندیده ات!!!
ارغوان باخنده گفت:دیگ به دیگ میگه ماکروفر!نه که توخودت 6-5 تا شوور داری؟!
خواستم جوابش و بدم که باصدای اشکان دهنم بسته شد:
- بروبچز بریزید پایین که بستنی منتظره!
وهممون باشوق وذوق ازماشین پیاده شدیم.خیلی وقت بود که بستنی نخورده بودم
واقعا خیلی خوش گذشته بود.ازبس خندیدیم ومسخره بازی درآوردیم...
من وسارا وارغوان یک صدا گفیتم:خیلی!
اشکان لبخندی زدولاتی گفت:خیلی خوب بروبچز!حالا واسه خاطره این که عِیشتون و نوش کنم،میریم 4 تا بستنی مشت میزنیم بر بدن!چطوره؟!
من وارغوان یک صدا وهماهنگ گفتیم:عالیه!
چه گروه کُری شدیم امشب!
اشکان به سارا که روی صندلی کنارش نشسته بود، نگاهی کردوگفت:خانومم چی میگه؟!
سارا نگاهی به اشکان کردولبخند زد وباذوق گفت:آخ نمی دونی اشکان چقدر دلم هوس بستنی کرده بود!!!
ارغوان خندیدو بامسخره بازی گفت:آخی!هوس کردی؟!
منم خندیدم و حرفش و کامل کردم:
- اشکان نکنه خبریه؟!
اشکان باخنده گفت:از کجا می دونی که نیست؟!
سارا بالحن معترضی گفت:اشـــکان!
- جونه اشکان؟!
- این چه حرف مزخرفی بود زدی؟!
- مگه دروغ گفتم خانومی؟
دوباره من و ارغوان زدیم زیر خنده ولی سارا هیچی نگفت وسرش و انداخت پایین. معلوم بود خیلی خجالت کشیده!
باخنده گفتم:اوه!عروسم انقد خجالتی؟!حالا بگوببینم زن داداش،جوگولی عمه دختره یا پسر؟؟!
ارغوانم خندیداما سارا چیزی نمی گفت.
اشکان اخم مصنوعی کردو از تو آینه راننده نگاهی به ماانداخت.گفت:اذیت نکنین خانومم و!
ارغوان همون طورکه می خندیدگفت:اشکان جونه من خبریه؟توام آره؟!
اشکان چشمکی زدوشیطون گفت:جونه تو خبریه! ازاون خفناشم هس...فکر کنم تا 7 ماه دیگه نی نی دار بشیم!!!
ارغوان شیطون گفت:ای ناقلا!همون شب اول نامزدی کارو یه سره کردی رفت؟!یعنی الان این نی نی ما 2 ماهشه؟!
اشکان باخنده گفت:دیگه دیگه،ماهمچین آدمی هستیم!
من وارغوان دوباره زدیم زیر خنده.سارا تهدید آمیز گفت: آقا اشکان،من و تو بالاخره تنها میشیم دیگه !
اشکان باخنده گفت:آخ که من میمیرم واسه این تنهاییا!
این دفعه کل ماشین رفت رو هوا!ساراهم می خندید.
اشکان ضبط و روشن کردو روبه من و ارغوان گفت:رها وارغوان خف کار کنید،آهنگ گوش بدیم.
وروبه سارا ادامه داد:البته دوراز جون شماها خانومی!
سارا خندید.ارغوان باشیطنت روبه ساراگفت:سارا جون امشب خوب مواظب خودت باش!بااین در نوشابه هایی که اشکان واست باز میکنه،فک کنم اگه هنوز کارو یه سره نکرده امشب تمومه !
سارا باخنده گفت:برو بمیر ارغوان!
ارغوان دهن بازکردتاچیزی بگه:تو...
اشکان صدای ضبط و زیاد کرد وپرید وسط حرفش:اری خفه !
ودهن ارغوان بسته شد!!!
صدای عماد طالب زاده فضای ماشین و پرکرده بود:
وقتي كه دستاتو مي گيرم تو دستم
وقتي كه مي دوني عاشق تو هستم
وقتي كه با چشمات دلو ميلرزوني
من ديوونت ميشم به همين آسوني
دستاتو مي گيرم تو پر از احساسي
من دوست دارم و تو منو مي شناسي
وقتي كه مي خندي واسه تو مي ميرم
پيش من مي موني با تو جون مي گيرم
من عاشقت شدم مي خوام بهت بگم
تو دنياي مني توئي عشق خودم
دوست دارم تورو دنيا تو دستمه
ميدوني جاي تو كوچه ي قلبمه
توي چشماي تو عشقو من مي بينم
پاي من مي موني من به پات ميشينم
من دارم هر لحظه به تو دل مي بازم
بهترين روزها رو من برات مي سازم
اين يه حس خوبه اينكه باهم هستيم
دست تو تو دستم ما به هم دل بستيم
من با تو فهميدم زندگي شيرينه
تو تموم حرفات به دلم ميشينه
"عاشقت شدم-عماد طالب زاده"
تو طول آهنگ،اشکان بادستاش روی فرمون ضرب گرفته بودوآهنگ و زمزمه می کرد.وقتیم که آهنگ تموم شد،یه نگاه عاشقونه به سارا انداخت.
ارغوان باخنده روبه ساراگفت:دیدی گفتم خبریه؟!از آهنگشم معلومه که امشب کارت ساخته اس!
اشکان شیطون گفت:چیه؟!خودت حسودیت میشه کسی و نداری براش آهنگ عاشقونه بخونی؟!
ارغوان آهی کشیدوبالحن مسخره ای گفت:دست رودلم نذار که خونه!
اشکان و ساراخندیدن.
من روبه ارغوان گفتم:خاک توسره شوهر ندیده ات!!!
ارغوان باخنده گفت:دیگ به دیگ میگه ماکروفر!نه که توخودت 6-5 تا شوور داری؟!
خواستم جوابش و بدم که باصدای اشکان دهنم بسته شد:
- بروبچز بریزید پایین که بستنی منتظره!
وهممون باشوق وذوق ازماشین پیاده شدیم.خیلی وقت بود که بستنی نخورده بودم