17-12-2018، 22:15
فیلم موزها محصول ۱۹۷۱ سومین فیلم بلند وودی آلن کارگردان محبوب آمریکایی است . فیلم داستان فیلدینگ ملیش با بازی خود وودی آلن است که در یه شرکت به عنوان تست کننده وسایل مختلف کار میکند. از وجوه بارز این فیلم آلن وجود مایه های طنز وکمیک فراوان است و نسبت به آثار شناخته شده آلن مانند آنی هال,نیمه شب در پاریس,منهتن,هانا وخواهرانش و … که همگی عنوان کمدی یا کمدی -رمانتیک را یدک می کشند به شدت کمدی تر و در بر دارنده لحظات خنده آور بیشتری است طوری که هیچ دقیقه ای از فیلم نیست که آلن مخاطب را چه از طریق دیالوگ ها و چه از طریق شوخی هایی که به صورت بصری روایت می شوند نخنداند . استاد در "موزها" روایتی تمام و کمال از انقلابی چریکی در یک کشور ساختگی آمریکای لاتین به نام سنت مارکوس به تصویر می کشد. هم از دیکتاتورها می گوید ، هم از چریک ها ، هم از جوانان آمریکایی و هم از دولتمردان آمریکا و به واقع هیچ یک از اینها از تیغ تند انتقاد او در امان نمی مانند و به سخره گرفته می شوند. دیکتاتوری که دروغ میگوید که به فکر مردم کشورش است . یک دیکتاتور به تمام معنا که حتی حاضر است برای منافعش انسان بی گناهی همچون خود فیلدینگ را هم بکشد. انقلابیونی که در جنگل ها پناه گرفته اند تا در موقع لزوم علیه دولت دیکتاتور نظامی خویش انقلاب کنند.
آلن با تیزبینی از تک تک ویژگی های زندگیشان از تهیه غذا تا هزار مورد دیگر لحظات کمیک زیبایی آفریده است .وجهی از زندگی این گروه انقلابی هم پس از پیروزی مردمشان مشخص می شود. همونطور که میبینیم این افراد که با شعار ضد نظامی بودن و آزادی و غیره بر سر کار آمده اند خودشان عملا حکومت و رهبری جامعه را به دست می گیرند و هیچ حقی برای مردم در تعیین سرنوشتشان نمی دهند و بی محابا دست به اعدام می زنند. بعد هم کسی مانند فیلدینگ را به عنوان مثلا رییس جمهور بر سر مردم تعیین می کنند.اینجا وودی آلن طعنه های جالبی می زند و سرنوشت محتوم بعضی انقلاب ها را یادآوری می کند که فقط باعث بسط دیکتاتوری در قامتی دیگر شدند. از طرفی تیغ تیز استاد به سمت خود آمریکایی ها نیز هست .آن ها هم جز ادعا چیزی نیستند. از دیکتاتور حمایت می کنند و چنان دادگاهی برای فیلدینگ راه می اندازند. در دادگاهشان هم او را به جرم اینکه با عقایدشان مخالف است محکوم می کنند. از طرفی فیلم به خود جوانان و قشر روشنفکر آن روزهای آمریکا نیز می پردازد . در یک سو کسی مانند فیلدینگ است. یک کارگر که مشکلات فراوان عاطفی دارد و از خانواده خویش جداست. آدمی بی هدف و سرگردان که همینطور باری به هر جهت روزگار سپری می کند. از عهده هیچ کاری هم درست بر نمی آید. جرات هیچ چیزی را هم ندارد و به غایت بدون آرمان و تفکر و حتی بی دانش است. تا جایی که حتی نمی داند سوئد کجاست!! در جهت مقابل او نانسی قرار دارد. نماد جوان طبقه متوسط روشنفکر آن روز. او هم نمی داند که چه می خواهد. تعریف درستی از عشق ندارد. از فرط آشفتگی دنبال کسی است که به او تکیه کند که مسلما فیلدینگ هم چنین کسی نیست. به شدت ظاهر بین است. به همین خاطر به واسطه یک سبیل با همان فیلدینگی همخواب می شود که از او می گریخته است.
رفتارهای او کاملا نمایشی از قشری از جوانان آن روز آمریکا و حتی جهان است. که استاد چون به خوبی می شناسدشان توانایی به تصویر کشیدن آنها را نیز دارد. از طرفی آلن طعنه ای نیز به رسانه ها می زند و در فیلم می بینیم که سایه حضور رسانه ها بر روابط عاطفی نیز گسترده. گویی به کلی زندگی انسان های امروزی به نمایشی از حضور آنها تبدیل شده است. تا جایی که حتی روابط عاطفی افراد نیز به یک نمایش زنده رسانه ای تبدیل شده است. فیلم از جنبه هایی مخاطب را یاد آثار استاد بونوئل می اندازد. بعضی وقایعی که در فیلم رخ می دهد مثل قضیه دادگاه یا خرید غذا از فروشگاه یادآور بعضی وقایع فیلمهایی مانند "شبح آزادی" یا "جذابیت پنهان بورژوازی" است. شاید بتوان گفت آلن ادای دینی هر چند ناآگاهانه به بونوئل کبیر کرده است. فیلم بی ایراد نیست. بعضی جاها جامپ کات هایی اتفاق می افتد که عجیب و غریب است. علیرغم وجود یک داستان زیبا و پررنگ انگار که بعضی وقایع فقط برای مضمون مورد نظر آلن در داستان قرار گرفته اند و در کلیت خط روایت فیلم حل نشده است. البته همانطور که گفتم داستان بسیار زیبا و جذاب است و از استاد جز این انتظار نمی رود. شخصیت پردازی ها نیز هوشمندانه است و کاملا ما را به آن مضامین مورد نظر آلن هدایت می کند. از جنبه کارگردانی کار آلن چندان پخته نیست ولی برای سومین فیلم ایشان بسیار قابل قبول است. از منظر بازیگری هم که نقش اصلی بر عهده خود ایشان است که جای توضیح نیست که چقدر عالی بازی می کند. بازیگران دیگر ولی معمولی هستند و نکته خاصی در بازی آنها مشاهده نمی شود. کلام آخر این که "موزها" یک کمدی تمام عیار آلنی است که تا حد زیادی بین آثار این کارگردان خوش ذوق و قریحه مهجور مانده است و تماشایش به هر کسی که میخواهد یک کمدی هنری و صد البته بسیار جذاب و با محتوا ببیند و ۸۰ دقیقه بخندد توصیه میشود.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
آلن با تیزبینی از تک تک ویژگی های زندگیشان از تهیه غذا تا هزار مورد دیگر لحظات کمیک زیبایی آفریده است .وجهی از زندگی این گروه انقلابی هم پس از پیروزی مردمشان مشخص می شود. همونطور که میبینیم این افراد که با شعار ضد نظامی بودن و آزادی و غیره بر سر کار آمده اند خودشان عملا حکومت و رهبری جامعه را به دست می گیرند و هیچ حقی برای مردم در تعیین سرنوشتشان نمی دهند و بی محابا دست به اعدام می زنند. بعد هم کسی مانند فیلدینگ را به عنوان مثلا رییس جمهور بر سر مردم تعیین می کنند.اینجا وودی آلن طعنه های جالبی می زند و سرنوشت محتوم بعضی انقلاب ها را یادآوری می کند که فقط باعث بسط دیکتاتوری در قامتی دیگر شدند. از طرفی تیغ تیز استاد به سمت خود آمریکایی ها نیز هست .آن ها هم جز ادعا چیزی نیستند. از دیکتاتور حمایت می کنند و چنان دادگاهی برای فیلدینگ راه می اندازند. در دادگاهشان هم او را به جرم اینکه با عقایدشان مخالف است محکوم می کنند. از طرفی فیلم به خود جوانان و قشر روشنفکر آن روزهای آمریکا نیز می پردازد . در یک سو کسی مانند فیلدینگ است. یک کارگر که مشکلات فراوان عاطفی دارد و از خانواده خویش جداست. آدمی بی هدف و سرگردان که همینطور باری به هر جهت روزگار سپری می کند. از عهده هیچ کاری هم درست بر نمی آید. جرات هیچ چیزی را هم ندارد و به غایت بدون آرمان و تفکر و حتی بی دانش است. تا جایی که حتی نمی داند سوئد کجاست!! در جهت مقابل او نانسی قرار دارد. نماد جوان طبقه متوسط روشنفکر آن روز. او هم نمی داند که چه می خواهد. تعریف درستی از عشق ندارد. از فرط آشفتگی دنبال کسی است که به او تکیه کند که مسلما فیلدینگ هم چنین کسی نیست. به شدت ظاهر بین است. به همین خاطر به واسطه یک سبیل با همان فیلدینگی همخواب می شود که از او می گریخته است.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
رفتارهای او کاملا نمایشی از قشری از جوانان آن روز آمریکا و حتی جهان است. که استاد چون به خوبی می شناسدشان توانایی به تصویر کشیدن آنها را نیز دارد. از طرفی آلن طعنه ای نیز به رسانه ها می زند و در فیلم می بینیم که سایه حضور رسانه ها بر روابط عاطفی نیز گسترده. گویی به کلی زندگی انسان های امروزی به نمایشی از حضور آنها تبدیل شده است. تا جایی که حتی روابط عاطفی افراد نیز به یک نمایش زنده رسانه ای تبدیل شده است. فیلم از جنبه هایی مخاطب را یاد آثار استاد بونوئل می اندازد. بعضی وقایعی که در فیلم رخ می دهد مثل قضیه دادگاه یا خرید غذا از فروشگاه یادآور بعضی وقایع فیلمهایی مانند "شبح آزادی" یا "جذابیت پنهان بورژوازی" است. شاید بتوان گفت آلن ادای دینی هر چند ناآگاهانه به بونوئل کبیر کرده است. فیلم بی ایراد نیست. بعضی جاها جامپ کات هایی اتفاق می افتد که عجیب و غریب است. علیرغم وجود یک داستان زیبا و پررنگ انگار که بعضی وقایع فقط برای مضمون مورد نظر آلن در داستان قرار گرفته اند و در کلیت خط روایت فیلم حل نشده است. البته همانطور که گفتم داستان بسیار زیبا و جذاب است و از استاد جز این انتظار نمی رود. شخصیت پردازی ها نیز هوشمندانه است و کاملا ما را به آن مضامین مورد نظر آلن هدایت می کند. از جنبه کارگردانی کار آلن چندان پخته نیست ولی برای سومین فیلم ایشان بسیار قابل قبول است. از منظر بازیگری هم که نقش اصلی بر عهده خود ایشان است که جای توضیح نیست که چقدر عالی بازی می کند. بازیگران دیگر ولی معمولی هستند و نکته خاصی در بازی آنها مشاهده نمی شود. کلام آخر این که "موزها" یک کمدی تمام عیار آلنی است که تا حد زیادی بین آثار این کارگردان خوش ذوق و قریحه مهجور مانده است و تماشایش به هر کسی که میخواهد یک کمدی هنری و صد البته بسیار جذاب و با محتوا ببیند و ۸۰ دقیقه بخندد توصیه میشود.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
منبع: سایت نقد فارسی