08-10-2020، 11:59
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
گوشیهای هوشمند که آمدند، اینترنت رسید به چشم و دست همه مردم. شبکههای موبایلی اولین تجربهٔ گفتگوی مجازی بسیاری از آدمهای کوچه و خیابان بود. کسانی که نه وبلاگ،نه کلوب، نه یاهو۳۶۰، نه گودر، نه فرندفید و .... را تجربه نکرده بودند. با قوانین این فضا آشنا نبودند. شبکههای مجازی و آن صفحه کلید گوشی همراه یا لپتاپ یک اتفاق بزرگ یا حتی آرزوی بزرگ را برای انسانهای این دهه ساخته بود. آنها میتوانستند «مؤلف» باشند. شاید در ذهن بسیاری از مردم دهههای قرن بیستم، داشتن ماشین تحریری آرزو بود تا با فشار دکمههایش و صدای تَکتَک روی کاغذ سفید، جملهای را بنویسند و نویسنده شوند. آدمهای این قرن با یک گوشی همراه هوشمند، با شبکههای مجازی وب، نویسنده شدهاند و مؤلف.آدمهای این سالها، همین آدمهای کوچه و خیابان، از «همیشه مخاطببودن» گذر کردهاند و مؤلف شدهاند. هر فالووری در اینستاگرام و توییتر و ... مخاطبشان است. مخاطبانی که چشم در چشم آنها نیستند؛ شبیه نویسنده کتاب و مخاطبش و صفحه گوشیها شده است کاغذ. شبکههای اجتماعی به همه فرصت «مؤلفبودن» را هدیه داد.
اینستاگرام اما شبکهای متفاوت است. تألیف در اینستاگرام بر اساس واژهها نیست؛ تألیف بر اساس عکس است. واژهها بسیار صادقتر از عکسهایند. تجربه اینستاگرام نشان داد که اگر چشمها سخن بگویند، میتوانند از زبان دروغگوتر باشند. مردم عادیِ «همیشه مخاطب» با ظهور اینستاگرام «مؤلف» شدهاند. آنها میدانند برای مؤلف بودن به «هنر» نیازمندند. نمیتوان مؤلف بود و هیچ رنگی و ترفند و تردستیای نباشد. نومؤلفان اینستاگرام سادهترین راه را انتخاب میکنند؛ تبرج. آنها نمایشگر «تبرج»اند. هر چیزی را که به گمانشان در چشم مخاطب زشت است، حذف میکنند و هر چه را به گمانشان زیباست، اضافه میکنند. تبرج زشتزدایی و زیبانمایی است. عکسهای اینستاگرام نمایشگر واقعیت زندگی نیستند. عناصر که زشت نامیدهشدهاند، حذف و عناصر غیرواقعی زیبا اضافه شدهاند. در کنار کتابهایی که در اینستاگرام خوانده میشود، فنجانی قهوه است. اما از کتابهای تلنبار روی میز تصویری دیده نمیشود. اینستاگرام را چشمها روایت میکنند و چشمها میخوانند. چشمها گاهی از زبان دروغگوترند.