ارسالها: 1,504
موضوعها: 540
تاریخ عضویت: Mar 2020
سپاس ها 13333
سپاس شده 4295 بار در 3231 ارسال
حالت من: هیچ کدام
08-04-2020، 0:09
تا اینجا که خوبه لطفا اندازه متن رو یکم کوچیک کن ممنون
ارسالها: 887
موضوعها: 199
تاریخ عضویت: Oct 2019
سپاس ها 20888
سپاس شده 24686 بار در 12533 ارسال
حالت من: هیچ کدام
08-04-2020، 15:11
(آخرین ویرایش در این ارسال: 08-04-2020، 15:21، توسط *Aɴѕel*.)
پارت2
همین که وارد شدم همه شروع کردن به نگاه کردن
من سرمو اوردم پایین و خجالت کشیدم
خیلی استرس داشتم تو سالن ترمینال منتظربودم
یع دفعه گوشیم زنگ خورد مامان بود گوشیمو خاموش کردم سیمکارتمم انداختم درو
رفتم تو صف خرید بیلیط خیلی استرس داشتم
بیلیط فروش یه مرد تقریبا مسن بود
بیلیط فروش: دخترم کجا میخوای بری
من :تهران...یه بیلیط vip لطفا
بییط فروش:بفرما دخترم ...برو کع اوتوبوس منتظره
....
وارد اتوبوس شدم
ساعت 7 بود بیلیطو به راننده دارم و وارد شدم
تو کل راه فقط با هدفونم اهنگ گوش دادممم
♬♪♩♭♪دزدیدی از من ارزو هامو من ازت دارم تنهایی هامو♬♪♩♭♪
........
بعد 3 ساعت به تهران رسیدم.....
ارسالها: 1,504
موضوعها: 540
تاریخ عضویت: Mar 2020
سپاس ها 13333
سپاس شده 4295 بار در 3231 ارسال
حالت من: هیچ کدام
عالی
ولی خیلی ریزه نه انقدر بزرگ بنویس نه اونقدر کوچیک سایزه متوسط ممنون
ارسالها: 887
موضوعها: 199
تاریخ عضویت: Oct 2019
سپاس ها 20888
سپاس شده 24686 بار در 12533 ارسال
حالت من: هیچ کدام
08-04-2020، 18:19
(آخرین ویرایش در این ارسال: 08-04-2020، 18:24، توسط *Aɴѕel*.)
پارت 3
ساعت 10:24 دقیقه بود
وارد ترمینال شدمم کوله مو ورداشتم و از اتوبوس سفید رنگ اومدم بیرون تو راه راننده برامون یه فیلم گذاشت
یه تیکه هایی از فیلمو دیدم تقریبا خنده دار بود
اب معدنی رو از کوله ام دراوردم خیلی گرم شده بود
اما از روی ناچاری خوردم نمیدونستم کجام نمیدونستم چیکار باید بکنم
سوار یکی از تاکسی های ترمینال شدم راننده یه مرد قد بلند بود
وقتی وارد ماشین شدم خیلی کثیف بود
و بوی بد سیگار میومد
راننده گفت :خانوم کجا تشریف میبرید.
من:یه هتل
راننده :بالا شهر یا پایین شهر
من یکم فکرکردم
خاب نمیشه با 800 تومن تو یه هتل بالا شهر برم پس یه هتل معمولی میرم تا از پولم زیاد خرج نکنم
من:پایین شهر
15 دقیقه بعد.....
راننده:بفرما
من:چقدر تقدیم کنم؟
راننده:قابلی نداره...7 تومن
من :بفرمایید
................................
پیاده شدم
هی بدک نبود بهتر از هیچی بود
همین که اومدم در هتل که کشویی بود بکشم
دیدم قفله
از اونور شیشه یه خانم چاق که فکر کنم ابدارچی بود گفت:تعطیله ...تعطیل
من :چرااا...؟
خانومه:بروووو دختر جان ما کار داریممم
خدایااااااا!
خداونداااا
حالا من چیکار کنم تو این خیابونای پر گرگ تهران...
ارسالها: 887
موضوعها: 199
تاریخ عضویت: Oct 2019
سپاس ها 20888
سپاس شده 24686 بار در 12533 ارسال
حالت من: هیچ کدام
12-04-2020، 23:27
(آخرین ویرایش در این ارسال: 13-04-2020، 0:44، توسط *Aɴѕel*.)
پارت 4
گوشیم شارژ تموم کرده بود
خیلییی ترسیده بودمم هوا خیلییی سرد بود به ناچار شروع کردم به راه رفتن به آسمون بالا سرم نگاه کردم
ماه رو میدیدم اما جلوش کلی ابر بود
گریه اممم گرفته بود همین طوری تو خیابونای تهران قدم میزدم
فکر کنم دیگه ساعت یک شب بود
که یه دفعه یه پسر از پشتم با ماشینش بوق زد اومد جلو
گفت: خانوم خوشگله برسونمت
یه پسر حدودا 23 24 ساله با موهای قهوه ای خرمایی
با یه تیشرت خوشگل ماشینشم یع پراید هاشپک سفید بود
خیلی ترسیده بودم ولی به ناچار سوار شدمممم
پسره:جون بابا عجب هیکلی ...چند میگیری؟؟؟
من :من مال این حرفا نیستم فقط یه جا میخوام که امشب بخوابم
پسره :پول دار بدی خوشگله؟؟؟
من :اره شبی چقدر
پسره:100 تومن خوبه خوشگله؟البته فقط برای شما انقدر حساب میکنیم
من :اوکی
خلاصه من رفتم پشت نشستم لعنت بهم کاش هیچ وقت این خری یتو نمی کردمم
پسره جلو در یه اپارتمان کاکچری نگه داشت
.....
سپاس لطفا
ارسالها: 887
موضوعها: 199
تاریخ عضویت: Oct 2019
سپاس ها 20888
سپاس شده 24686 بار در 12533 ارسال
حالت من: هیچ کدام
14-04-2020، 11:18
(آخرین ویرایش در این ارسال: 15-04-2020، 17:18، توسط *Aɴѕel*.)
پارت5
از پراید هاشپکش پیاده شدم هنوز باورم نمیشد اخه این ساختمون و پراید هاشپک
عجب !
خیابونش خیلی شیب داشت !
پسره:مواظب باش نخوری زمین خانوم کوچولو
پسره یه کلید انداخت وا وارد خونه شدیم
سوار آسانسور شدیم پسره دکمه طبقه 3 ام رو زد
عجب آسانسوری تمام اسانسور طلایی بود
رسیدیم به یه در در سفید و شیک بود
پسره کیلیدو انداخت داخل قفل در و در باز شد
5 6 تا پسر رو مبل لش کرده بودن
و یه بوی بدی تو خونه میومد نمی دونم از چی بود ولی هر چی بود خیلیی بد بود
پسرا همین که منو دیدن بلند شدن اروم ارومم سمتم اومدن
خیلییی ترسیده بودمم
دیگه خیلیی کم موند بود که یه دفعه ...