متن آهنگ دخترک از سجادی

[♱ ᴠɪᴄᴛᴏʀ ♱]

[ورس یک]

لنز و دوربین بچه هاشن

اون خیلی وقته فهمیده حرف چشم دروغ نیس

عشق توو پول نیس

عشق توویِ طبیعت خوابیده

همین قد کافیه زندگیشو میکنه دریغ أ حاشیه

سهم میکنه همه چیو توویِ دوربینش

همه چی واسش پُرِ معنیِ

حتی یه خونه ی قدیمیِ

پوسیده اون خیلی وقته پر حرفی

دور ریختش همه چی واسش

جذاب حتی توویِ شهر خودش هم شبیه توریسته

میبینی دنیاش همین قد کوچیکه

دور از ترافیک و دفتر دستک

میزنه همش قدم

عکس میگیره أ خیابون ساختمونا

آدما بی هوا رد نمیشه

اعتیاد داره بیشتر به قهوه

سیگار میکشه کتاب میخونه

که بیشتر بفهمه میفهمه

دست پسرو تصور میکنه توویِ دستشو

میزنه قلبش اون همیشه میترسه از عشق

آه هی اون همیشه میترسه از عشق

” برای عضو شدن در کانال تلگرام MusText اینجا کلیک کنید “

[ورس دو]

یه روزی با دوستاش جمع شدن توو کافه

یه حال عجیبی داشت

اون روز واسش خوشحالیش رسیده بود به مرز بروز دادن

دوربینش توو دستش عکس میگرفت

دور از چشم

دلش میخواست از چیزه ناخواسته ای سوژش شه

اما یهو لنزش رفت سمتِ یه آدم که تنها نشسته بود

دوربینشو آورد پایین خیره شد به چشم اون

اون به چشم این ، یهو دوستش زد به شونش گفت:

با چه ژست شیکی نگاهت میکنه

توویِ دلش میگفت: انگار که خودشه

نفهمید چیشد توویِ نگاه یه لحظه

الان بغل همنو از اون روز میگذره یه هفته

خوشحال بودن باهم دیگه

میخندیدن حال همو میفهمیدن

چند ماهی گذشت و چفتِ هم شدن

دادن دل بهم کلاً

عشق از هر جملشون میبارید

نفهمیدن چیشد یهو رویاهاشون

جاشو داد به سیاهی

جنگ دعوا شیکست سر قاب عکس

عاقبت دخترک یه حال بد و خاطرش

موند از رابطشو خنده هاشو خونده شد فاتحه ـَش

هی خنده هاش خونده شد فاتحه ـَش

دخترک دخترک دخترک مونده با یه حال بد