07-06-2015، 11:35
♫♫♫
صبحی چو شب تیره غم خیمه به دلها زد
او رفت و فراق او آتش به دل ما زد
ای شب بنگر حال ما
این روز و مه و سال ما
بی او همه جا افسرده شده
آن یاس یپید چمن
بی برگ و نوا همچو من
از دوری او پژمرده شده
او رفت و فراق او آتش به دل ما زد
♫♫♫
از نوگل رویش به نسیمی دل ما گلشن می شد
وز خوی نکویش به محبت شب ما روشن می شد
لالایی مهرش که به گوشم چه نوازش ها میداد
در خواب خوش من ز ترنم چو نوایی دلکش بود
او رفت و فراق او آتش به دل ما زد
♫♫♫
دست تو به دستم دل را به تو بستم
دستم تو گرفتی راهم تو نمودی
لب را چو گل میگشودی
بس قصه ها می سرودی
دردم به که گویم بویت ز که جویم
ای مهر و مهم بی تو دل آسمان سیاه است
در حسرت دیدار رُخت چشم من به راه است
تو رفتی و داغ تو آتش به دل ما زد
♫♫♫
از داغ تو این هستی من بی خبر ز خیش است
نالا و غمین این دل من خسته و پریش است
غم بی تو مرا یار و همزبان شد
اُفتاده ز پا جسم ناتوان شد
پیوسته تو را پیش دیده دارم
گر دیده تبه حال و روزگارم
یا رب مددی تا که سر بر آرم
یا رب مددی تا که سر بر آرم
♫♫♫
در حسرت نادیدن تو لاله خون ببارد
در حسرت نادیدن تو لاله خون ببارد
نرگس نگران جامه دران در غم تو نالد
نرگس نگران جامه دران در غم تو نالد
اکنون منو دنیا غم بی روی تو ای مادر
میسوزم و میسازم با یاد تو ای مادر
ترانه سرا : پوراندخت برومند