امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

مراکز و مدارس غیردولتی فرصتی برای اشتغال زایی برای جوانان تحصیلکرده

#1
مراکز و مدارس غیردولتی فرصتی برای اشتغال زایی برای جوانان تحصیلکرده 1

در جامعه ای که می بایست به جوانان بهای بیشتری داده شود تا از فرصت طلایی آنان یعنی دوره جوانی ما بین ۲۰ تا ۳۵ سال که سرشار از انر ژی ، توانایی جسمی، روحیه کار و فعالیت و پشتکار،خلاقیت و ابتکار و پژوهش و نوآوری ، توانمندی استفاده بهینه از تجارب دیگران هستند، استفاده شود تا هم خود فرد بتواند نیازهای اولیه خود را مانند فرصت تشکیل خانواده و آغاز زندگی سالم اجتماعی را رفع کند و هم جامعه حداکثر بهره برداری را از آنان نماید اما با تاسف باید اذعان نمود براساس گزارشهایی که در مورد سرمایه انسانی در ایران تهیه شده قسمتی از این فرجه زمانی مهم با کمترین سودی می سوزد که علل بارز آن عبارتند از :سربازی ، زمان طولانی درصف جستجوی کار بودن ، تحصیلات تکمیلی فرسایشی ، بیگاری ، اشتغال بصورت غیر بهینه مانند رشته غیر از تخصص و دانش آموختگی خود یا اشتغال پاره وقت ، ساعتی ، حق التدریس ، اشتغال در نهضت سوادآموزی و....
در این مقاله مختصر در مورد نحوه جذب نیروی انسانی در آموزش و پرورش طی چند طی دهه اخیر و مشکلات موجود فرا روی فارغ التحصیلان در دوره معاصر می پردازیم و مراکز و مدارس غیردولتی را فرصتی برای اشتغال آنان می دانیم .باشد که قسمتی از نیروی انسانی کارآمد و متخصص و متعهد وبا نشاط در خدمت تعلیم وتربیت نسل آینده درآیند.
در گذشته اغلب دستگاههای دولتی و سازمانها وتشکیلات نظامی و همچنین مراکز تولیدی و صنعتی برای تامین نیروی انسانی خود اقدام به ایجاد مراکز آموزشی و تربیت نیروی متخصص می کردند.آنها با جذب وگزینش افراد از سنین نوجوانی در واحدهای خود بکارگیری می کردند .بهترین نمونه ای که درزمینه بهره داری بهینه از نیروی انسانی در حوزه آموزش وپرورش می توان اشاره کرد، دانشسراهای قدیم و مراکزتربیت معلم امروزی ودانشگاه فرهنگیان آینده است .
در دانشسراهای قدیم نوجوانان پس از پایان دوره تحصیلات ابتدایی و راهنمایی وارد آنها می شدند و پس از چند سال آموزش روشهای فنون تدریس و مطالب مربوط به رشته تدریس وکارورزی مستقیم وارد نظام تعلیم وتربیت وآموزگاری می شدند.معلمان می توانستند با ادامه تحصیل در مقطع بالاتر تدریس کنند واین فرایند تا استادی دانشگاه ادامه می یافت وکسانی که می توانستند این پروسه را طی کنند با کوله باری از تجربه و دانش روز در خدمت نظام تعلیم وتربیت و آموزش عالی کشور قرار می گرفتند.

مراکز تربیت معلم هم شکل توسعه یافته دانشسراها بودند که رشته های متنوعی را دربرمی گرفت .دانش آموزان پس از اخذ دیپلم از طریق کنکور و انتخاب رشته جذب مراکز تربیت معلم می شدند. برای هر رشته درسی و هر مقطع، معلمان را تربیت می کردند و آنان بلافاصله استخدام و وارد عرصه تعلیم وتربیت می شدند.
عمده محاسن اینگونه مراکز آموزشی این بود که دانش آموزان از همان دوران نوجوانی وارد دستگاه می شدند و پس از گذراندن دوره های مخصوص در همان دستگاه بکارگیری می شدند.
البته در مراکز تربیت معلم هم ادامه تحصیل غیر اجباری اما ضروری بود زیرا دانشی که در این مراکز یاد داده می شد همگام با توسعه علمی و رشد علم وتکنولو ژی در جهان نبود و محدودیتهای فراوانی وجود داشت. دوره های ضمن خدمت هم که در چارچوب خاصی ارائه می شد کفایت نمی کرد. شاید بتوان گفت بهترین آموزشی که معلمان در این مراکز می دیدند روشها وفنون تدریس وکلاسداری بود .بی توجهی به این مراکز باعث شد ارتقای علمی و تخصصی معلمان در دهه های شصت و هفتاد میسر نشود و خیلی از معلمان توانایی های خود را بروز نکنند که پیامدهای زیادی برای نظام آموزش پرورش و جامعه داشت. به علت عدم کارایی این مراکز بود که جذب دانشجوکاهش یافت و حتی تا مرحله انحلال هم پیش رفت.در نتیجه دستگاه تعلیم و تربیت مجبور به جذب معلم از میان فارغ التحصیلان دانشگاهی و آموزشیاران نهضت سواد آموزی و... در قالب معلم حق التدریس،شرکتی،قراردادی شد که گرچه درهای جدیدی به روی آموزش و پرورش گشوده شد اما باز هم مشکلات وجود داشت . بیشتر این معلمان طی چندسال فعالیت در دهه هشتاد به استخدام رسمی آموزش وپرورش درآمدند که عمده ایرادات آنها عدم توانایی آنان در کلاسداری وعدم تسلط بر روشها وفنون تدریس و بکار گیری در رشته غیر تخصصی می باشد و باز باید گفت آموزشهای بدو و ضمن خدمت که در چارچوبهای خاص معرفتی حاکم بر نظام آموزش وپرورش برگزار می شود کمترین فایده را داشته و به درد معلمان نخورده است. مراکز تربیت معلم پس از گذراندن فراز و نشیبهای بسیار و قبض و بسطهای بی ثمر می رود تا با تبدیل آنها به دانشگاه فرهنگیان تجربه جدیدی را دست و پا کند . اینکه این تجربه موفق خواهد بود یا نه مقوله دیگری است که باید دقیقاً بررسی شود.
بهرحال دو مسئله موجبات بحران در اشتغال جوانان جویای کار بویژه فارغ التحصیلان را فراهم آورد.


۱ از اواخر دهه شصت براساس رویکرد عرضه محوری و با گسترش مراکز عالی دولتی و غیر دولتی و یا وابسته به نهاد ها وسازمانها و همچنین دانشگاههای آزاد ،پیام نور، جامع علمی و... در سراسر کشور که بصورت قارچ گونه و بدور از در نظر گرفتن جنبه های مختلف از جمله اشتغالزایی مولد وکارآفرینی انجام شد خیل عظیم فارغ التحصیلان را روانه بازار کار کرد بسیاری از سازمانها و ادارات توانایی جذب آنها را نداشته و ندارند و مراکز صنعتی رشد نیافته هم نیازی به تخصصهای آنان که بیشتر در زمینه علوم انسانی است ندارند.
۲ بیشتر سازمانهای دولتی و مراکز صنعتی بغیر از مراکز نظامی که دارای مرکز آموزشی برای تامین نیروی انسانی خود و امکانات رفاهی و مسکن سازمانی وغیره بودند به علت عدم کارایی وبهره وری ویا دلایل دیگر و به دلیل اینکه روند توسعه و نوسازی سازمانی وجود نداشت ازجمله مراکز تربیت معلم جذب نیروی جوان را تقلیل دادند.
مسئله مهمی که باید به آن اشاره کنیم آنست که اکثر فارغ التحصیلان امروزی با هزینه شخصی خود یا خانواده در شرایط سخت اقتصادی کشور و در دانشگاههای غیردولتی تحصیل نموده اند وهم اینک که فصل اشتغال است و البته سن جوانی را هم ازدست داده اند و از تسهیلات دولتی هم کمترین بهره ای را نبرده اند نیز برای اشتغال مجبور به صرف هزینه های گزاف می باشند.
با توجه به گستره آموزش و پرورش و لزوم حضور و مشارکت موسسات مردم نهاد و افراد حقیقی و حقوقی در عرصه خطیر تعلیم و تربیت و به منظور یاری رساندن دولت در زیر پوشش بردن کامل کودکان و نوجوانان واجب التعلیم، مدارس و مراکز آموزشی و پرورشی غیر دولتی بوجود آمده است تا در کنار مدارس و مراکز آموزشی دولتی به فعالیت بپردازند.البته سابقه فعالیت بخش مردمی و خصوصی قبل از پیدایش مدارس رسمی توسط افراد خیراندیش و مصلح از طریق ایجاد مکتب خانه ها، حوزه ها ، مدارس علمیه و مدارسی به سبک جدید به سده پیش برمی گردد.
موسسات آموزشی غیر دولتی که در فضای رقابتی به فعالیت می پردازند دارای محاسنی از جمله :
۱ ارتقاء کیفیت آموزشی
۲ استفاده بهینه از امکانات وتجهیزات و فرصتها
۳ کاهش هزینه های دولت
۴ جذب و جلب مشارکتهای مالی، فکری و... مردم
۵ شکوفایی خلاقیت و ابتکارات و نوآوری
۶ جذب نخبگان و مربیان وکادر حرفه ای و تربیت آنان
۷ کار آفرینی و ایجاد فرصتهای شغلی جدید
می باشند که می توانند در بسیاری زمینه ها پیشرو بوده و موفق عمل کنند.البته کار در عرصه تعلیم و تربیت و فرهنگ و ادب می بایست به دور از سوداگری و سود جویی و زیاده خواهی باشد و اهداف و غایات متعالی که در فرهنگ ایرانی و دین مبین اسلام به آنها تاکید شده است باید ملاک عمل قرار گیرد.لکن سودجویی و ورود افرادی که دغدغه ای غیر از تعلیم وتربیت دارند فلسفه وجودی مدارس غیر دولتی را با چالش روبرو کرده است .
گذشته از اینها چون انجام هر کاری ،لوازم و زمینه های اقتصادی را هم باید داشته باشد. پس برای گسترش و رونق تعلیم و تربیت نیز باید به توسعه اقتصادی جامعه و تقویت بنیه های آن و افزایش ثروت نیز اندیشید.اقتصادی عادلانه با پشتوانه فرهنگ کار وکوشش و انضباط و به برکت همبستگی ملی ، مشارکت سالم و مدیریت قوی که در آن ، طبقه متوسط فزونی پیدا کرده و مدارس و مراکز غیر دولتی ، طیف گسترده ای از جامعه را در برگیرد و بتواند :
۱ کل نوآموزان دوره دوساله پیش دبستانی را تحت پوشش قرار دهد
۲ افراد بجا مانده از تحصیل در قالب بزرگسالان ، راه دور، نهضت سواد آموزی و... را پوشش دهد
۳ درصد دانش آموزان مدارس غیر دولتی را نسبت به کل دانش آموزان که اینک به تعریفی ۱۱ درصد و به تعبیر و تفسیردیگر۲۰ درصد می باشد افزایش دهد.
همانگونه که گفته شد کار آفرینی و ایجاد شغل یکی از مزیتها و پیامدها و نه اهداف اصلی پیدایش مدارس و مراکز آموزشی غیر دولتی بوده است که با توجه به محدودیتهای استخدامی دولتی می تواند جوابگوی هرچند ناچیز خیل عظیم فارغ التحصیلان و متقاضیان کار در مدارس و مراکز آموزشی غیردولتی باشد.گرچه در حال حاضر و با قوانین و مقررات فعلی و شرایط اقتصادی و فرهنگی، فعالیت در مراکز غیردولتی بخصوص مدارس پیش دبستانی به صرفه نیست و تامین کننده کامل معیشت مربیان شاغل نیست اما بحث ایجاد تحول بنیادین در آموزش و پرورش و توجه مسئولان به اهمیت و ضرورت توسعه اینگونه مراکز و ارتقاء کیفیت آموزشی از طریق فراهم کردن فضای رقابتی و گسترش مدارس غیردولتی و همچنین گسترش آموزشهای مکمل توسط آموزشگاههای علمی آزاد در سالهای اخیر ،فرصت های امید بخش زیادی را برای کسب تجربه و تعمیق مهارتهای گوناگون در حوزه آموزش و پرورش، احراز صلاحیتهای علمی و ارتقاء آن و در نتیجه نخبگی و رضایتمندی شغلی و اقتصادی فراهم می آورد. امیدواریم رشد وتوسعه اقتصادی و رفع مشکلاتی که گریبانگیر اقتصاد جامعه ما شده ،زمینه فرصتهای پیش گفته تسهیل شود.
با پیدایش وگسترش مدارس وآموزشگاههای غیردولتی از اواسط دهه هفتاد که امکان جذب نیروی جوان در اینگونه مراکز آسان می نمود اما خصلتهای حاکم برجامعه آنرا دشوار کرد.چه اینکه با تاسیس این مدارس و مراکز ،فرهنگیان بازنشسته جذب شدند .مزیت بکارگیری فرهنگیان بازنشسته نسبت به نیروی های جوان متعدد بود .مدیران و موسسین ترجیح می دهند به دلایلی مانندموارد ذیل از نیروهای شاغل یا بازنشسته استفاده کنند.
۱ داشتن تاییدیه گزینشی که برای نیروهای آزاد کسب آن به لحاظ شرایط حاکم برنظام آموزش وپرورش بسیار دشوار وزمانبر است.
۲ نیاز مالی کمتر و قانع شوندگی بیشتر بازنشستگان
۳ داشتن بیمه بازنشستگی که برای مدیران مدارس غیردولتی به صرفه است
۴ داشتن تجربه کافی چندین سال فعالیت آموزشی
۵ آشنایی فرهنگیان بازنشسته با خلق و خوی کار در مدرسه و رفاقت و سوابق کاری مشترک
متاسفانه بیش از۵۰% شاغلین در مراکز و مدارس غیردولتی را فرهنگیان بازنشسته ویا مامورین آموزش و پرورش شاغل در مدارس غیردولتی تشکیل می دهند و این باعث از بین رفتن فرصت اشتغال برای قشر فعال جامعه یعنی جوانان تحصیلکرده و جویای کار می شود.البته تصور مدارس ومراکز غیردولتی بدون حضور عناصر اصلی و با سابقه آموزش و پرورش زیانبار است و نباید تافته جدا بافته ای باشد اما به هر روی می بایست فرصت تجربه اندوزی و کار و فعالیت آموزشی برای جوانان متخصص و دلسوز و آگاه جامعه با رفع موانع مانند اصلاح قانون تاسیس مراکز ومدارس غیردولتی که در پیش است واصلاح رویه گزینشی وتسریع آن، دوره های بدو خدمت و ضمن خدمت مفید مورد نیاز معلمان تازه کار و کاستن هزینه ها و تشویق موسسین و مدیران برای کنار گذاشتن معیارهای سودجویی، مهیا شود.
..

 [ ᴇvɪʟ ]
사람들의 수용을 위해 사는 경우, 거절로 죽을거야 

..
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان