امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

انتخابات، سوژه‌ای برای تفکر

#1
۱ – اندیشیدن و گفتگو ضرورتی برای همیشه و در تمام دوره‌های زندگی بشر است. انسان در هیچ حالتی بی‌نیاز از تفکر و خردورزی نبوده و نیست. تفکر راهی است برای رسیدن به حقیقت و  عبور از دشواری‌ها. حقیقت با ارزش‌ترین مفهوم در زندگی بشر است و بخشی از تلاش و جدیت بشر برای کشف و شناسایی آن است. حقیقت اما امری مکشوف برای همیشه نیست؛ زیرا در این صورت نیازی به تفکر نیست. تاریخ بشر از آغاز تاکنون به سمت کشف واقعیت حرکت کرده است. آدمیان برای شناخت حقیقت همواره راه‌های پر‌پیچ‌و‌خمی را پیموده‌اند و هر‌کس به میزان استعداد خویش به فهمی از حقیقت دست یافته‌ است.

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
انتخابات، سوژه‌ای برای تفکر 1

۲ – حقیقت مطلق، دست هیچ‌کسی نیست. هیچ‌کسی نمی‌تواند تمام حقیقت را در تصرف خود داشته باشد و دیگران از آن بی‌بهره باشند. دایرة نادانی بشر همواره بیشتر از دایرة دانایی بشر بوده است. هرچه کاروان علم و اندیشه پیش رفته‌ است، به نهایت این راه نرسیده است. انسان‌ها برای شناخت حقیقت هرچه بیشتر گام نهند، به نادانی خویش بیشتر پی‌برده‌اند. هر‌کشفی تازه و هر‌ایده جدیدی نوعی بازگشت به گفتة مشهور سقراط است که گفته بود: «‌می‌دانم‌ که هیچ نمی‌دانم و این را هم به زحمت. با وجود این، کاهن معبد دلفی مرا خردمندترین مردمان قلمداد کرده است.» سقراط پس از تأمل و جستجو در‌بارة خردمندی خودش به این نتیجه می‌رسد که «‌به نادانی‌ام آگاهم، شاید این آگاهی به نادانی من است که مرا اندکی خردمند‌تر از دیگرانی می‌گرداند که حتا نمی‌دانند که هیچ نمی‌دانند.»‌ سخن سقراط بدین معناست که نادانی ما همواره بیشتر از دانایی ماست. آنچه که ما باور داریم که می‌فهمیم، در‌واقع فهم و درکی نسبی و اندک حقیقت بی‌کران است.
۳ -  دنایی، جان و جوهر آدمیت است. ارزش آدمی به اندازة دانایی اوست. به قول مولانا «جان نباشد جز خبر در آزمون / هر‌که را افزون خبر، جانش فزون / جان ما از جان حیوان بیشتر / از چه زان رو که فزون دارد خبر / اقتضای جان چو ای دل آگهی است / هرکه را افزون خبر، جانش قوی است / آدمی فربه شود از راه گوش/ جانور فربه شود از حلق و نوش / چون سر و ماهیت جان مخبر است / هر‌که او آگاه‌تر با جان‌تر است / ای برادر تو همان اندیشه‌ای / مابقی تو استخوان و ریشه‌ای.»‌ از نظر فیلسوفان اسلامی دانش و جان آدمی یکی است. در این صورت هرکه داناتر است، با‌جان‌تر است.
۴ -  از نظر کانت بلوغ آدمی به کمک تفکر و خردورزی ممکن می‌گردد. بالغ‌بودن یعنی مستقل فکر‌کردن و حرف خود را گفتن. از نظر کانت، بلوغ‌ یعنی به در آمدن انسان از حالت کودکی که گناهش به گردن خود اوست. «کودکی یعنی ناتوانی در به کار گرفتن فهم خود بدون راهنمایی دیگران و اگر علت این کودکی نه فقدان فهم، که نبود عزم و شجاعت در به‌کار‌گیری فهم خود بدون راهنمایی دیگران باشد،‌ گناه آن به گردن خود انسان است.»‌

 مهم‌ترین شعار کانت هم این است: «‌دلیر باش در به‌کار‌گیری فهم خود.»‌
۵ -  براساس این شعار کانت که «‌برای اندیشیدن و خردورزی دلیر باش» بنیادی‌ترین اصلی است که ما از آن بی‌بهره بوده‌ایم. ترسیدن از تأمل و خردورزی، کلیت زندگی ما را تحت تأثیر قرار داده است. از این‌رو نه سهمی در تولید آگاهی داشتیم و نه توان استفاده از آگاهی را.
۶ -  سیاست‌زدگی مشخصة بارز زمانة ماست. سیاست‌زدگی یعنی نگریستن به همة مسایل از منظر سیاست. آن طرز تلقی که همة مسایل را از منظر سیاست می‌نگرد و سیاست نیز به معنای مجموعة مسایلی است که در حول‌و‌حوش قدرت سیاسی می‌چرخد. سیاست‌زدگی نه بدین معنا که اندیشمندان ما علاقه به سیاست دارند؛ بلکه این سیاست است که این گروه را وادار می‌کنند که همة امور را از منظر سیاست بنگرند. سیاست‌زدگی ویژگی است که تمام حوزه‌های دیگر زندگی مغفول می‌ماند. اکنون ما نه به هنر و فرهنگ می‌اندیشیم، نه به جامعة مدنی و الهیات و امثال آن.
۷ -  اندیشیدن، امری سنگین، پر‌مسئولیت و با خطراتی همراه است. آنگونه که آزادی با مسئولیت همراه است و بسیا انسان‌ها به خاطر مسئولیت از آزادی فرار می‌کنند. این حکم را می‌توان در باب اندیشیدن نیز تسری داد. انسان‌ها به خاطر‌ مسئولیت‌های آن از فکر‌کردن هراس دارند و فرار می‌کنند. به همین دلیل تعداد اندکی این خطر را می‌پذیرند. بدین‌سان باید گفت که تفکر بیش از هرچیز به شهامت نیاز دار‌د. افزون براین، تفکر مستلزم آزادی ذهن و سعة صدر است. به این ترتیب اندیشیدن مستلزم شهامت، قبول زحمت، خطر‌کردن و مسئولیت‌پذیری است. به همین دلیل است که «ویتگنشتاین در حین فلسفه‌پردازی در عذاب بود.»‌
۸ – اگر بپذیریم که ما بیش از هر‌چیز در‌بارة سیاست (به‌تسامح) فکر می‌کنیم و در باب آن می‌نویسیم، در آن صورت انتخابات می‌تواند بهترین سوژه برای تفکر و تأمل باشد. برای کشور‌های دیگر، هر‌رخدادی به دنبال خود ده‌ها متن تحلیلی را در پی دارد و نقطة عطفی است برای اندیشیدن به عمیق‌ترین لایه‌های ساختار اجتماعی و تناقض‌ها و نا‌سازه‌هایی که موجب درماندگی ما می‌شوند. انتخابات به عنوان یک پدیدة سیاسی بسیاری از خلق‌و‌خوی ما را آشکار کرد. بسیاری از تناقض‌ها و ناسازه‌ها برملا شد. از این‌رو، رفتارشناسی و توجه عمیق به این موضو ع می‌تواند ما را در فراتر‌رفتن از این وضعیت کمک کند. این امر مستلزم نگرش عینی به معرکه و تناقض‌های آشکار‌شده در انتخابات است. بهتر است بر این سوژه متمرکز شویم و تاریک‌ترین و پنهان‌ترین سویه‌های آن را بشکافیم. گام نخست برای این کار، خودآگاهی است؛ یعنی پذیرفتن تناقض‌ها و ناسازه‌ها، زمینه‌ها و شرایط آن. هر‌اندازه آگاهی بر فهم و درک این ناسازه‌ها توانا شود و بتواند از آن فراتر رفته و این ناسازه‌ها را با نقد و کالبد‌شکافی در نهایت تغییر دهیم.
تأکید بر انتخابات به عنوان سوژة تفکر به این دلیل است که ما در حال گذار‌یم. این رویداد گذشته از این‌که بخشی از واقعیت‌های جامعة ما را آشکار کرد، از این حیث اهمیت دارد که ما در حال درگذار به دورة جدیدی هستیم. این دوره با دشواری‌های زیادی همراه است. هر‌جامعه‌ای برای ادامة حیات خود با دشواری‌های زیادی مواجه می‌شود. از این‌رو، در درون خود گروهی را می‌پروراند که به این مسایل و دشواری‌ها بیاندیشند. دشواری‌های زندگی ما بیش از هرجامعه دیگر است. اما ما کمتر از دیگران برای تفکر و خردورزی اهمیت قایلیم.
..

 [ ᴇvɪʟ ]
사람들의 수용을 위해 사는 경우, 거절로 죽을거야 

..
پاسخ
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان