بازی آنلاین
آپلود عکس
21-12-2014، 11:43
(آخرین ویرایش در این ارسال: 21-12-2014، 11:44، توسط ✖ƇRAzƳ ƤRιƝƇƐSѕ✖.)
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
از محـبت خــارهـا... ↓ ↓ ↓ ↓ ↓ ↓ ↓ ↓ ↓ ↓ ↓ ↓ شـاخ میشوند !!!!!! اون قدیم بود گل میشدن....آدما عوض شدن....!!!! مـُتـاَســِـفـانه !!!
.
.
.
.
.
ای ک از کوچه معشوقه ما میگذری/ منم از کوچه معشوقه تو میگذرم....
.
.
.
.
ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻣﯽ ﺁﯾﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻟﺠﺎﺟﺖ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ : ﺑﯽ ﺍﺣسـﺎﺱ ﻧﺒـﺎﺵ ... ﺑﺎ تماﻡ ﻭﺟـﻮﺩ ﻋﺎﺷﻘﺖ ﻣﯽ ﮐﻨـﻨﺪ و ﻣﯽ ﺭﻭﻧـد ﻭﻗﺖ ﺭﻓﺘﻦ ﻣﯿﮕﻮﯾـند: ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺗﯽ ﻧﺸـﻮ ... ﮐﻤــﯽ ﻣﻨﻄﻘـﯽ ﺑــﺎﺵ
.
.
.
.
.
.
رفتنش به کنار ! ازین میسوزم که دم آخر برگشت و پرسید : تاحالا عاشق شدی . .
.
.
.
.
.
دمش گرم... مردی رامیگویم که وقتی مرانخواست رهایم کرد... و لعنت به مردی که مرا نمیخواهد ولی ادعایش جهان را پرکرده است!!!!…
.
.
.
.
.
. مــن همه ی حرف هایی که پشت سرت بود را به جـان خریدم و تـو همه ی من را به یک حرف فروختی
.
.
.
.
ناراحت نباش اگه بعد 20 سال زندگی مثل من پیر شدی شکستی مثل برق مثل قبلنا نمیشینه خنده رو لبت اگه حالا به جا برچسبای ادامس خرسی زخمه رو تنت, اره زخم رو تنت...
.
.
.
.
.
.
.
وقتی که تنها شدی... وقتی که خیلی تنها شدی... وقتی دلت از ادمای زمونه گرفت... برو خداروشکرکن اون اشغالایی که دم از رفاقت میزدن و تنهات گذاشتن حالا کنارت نیستن....
.
..
.
.
.
.
..
اعدامی لحظه ای مکث کرد و بوسه ای بر طناب دار زد...! دادستان گفت؟صبر کنید این چه کاریست؟ زندانی لبخندی زد و گفت : بیچاره طناب نمیزاره زمین بیفتم... اما آدم ها! بدجور زمینم زدن!
.
.
.
.
.
.
سلامتی اونایی که اول فکر کردیم 1 رنگن ولی بعد فهمیدیم مداد رنگی 24 رنگن
.
.
.
..
.
.
روزاي سَختـَم كه تَمــوم بِشـِه.. ..مَحـَلِ سَگـــ به خِيليـا نِمي ذارَم!!! چون هَمـه رو شناختـَم...
.
.
.
.
.
.
گرگی را ناراحت دیدم که داشت اشک میریخت. . . پرسیدم چرا ناراحتی"" مَرد""...؟ . . . . . . . . . . گفت:شنیدم بعضی از انسانها با صِفِت من ""نامردی"" می کنند. . .!!!
..
.
.
..
.
.
.
دیگر بازی بس است ! بیا شمشیرها را کنار بگذاریم ، دستهایمان را بشوریم و چیزی بخوریم اما … چرا دستهای تو خونیست و پشت من می سوزد ؟ . . ..
.
.
.
.
.
.
.
اره داداش …قلیون میکشم ک منت نامرد نکشم!قلیون میکشم ک ازنارفیق نکشم!قلیون میکشم ک بتونم غم وغصه هاموتنها رودوشم بکشم …توازپشت خنجر نزن نمیخادبفکر سلامتی ما باشی!!.
.
.
.
.
.
من دخترانه هایم را فدای تنهاییم کردم… تو مردانگی ات را به چه باختی؟؟؟ عشق؟! هوس؟! یا گرمای یک نگاه؟!
.
.
.
.
.
.
.هر دوستی دشمنی هست که هنوز حمله نکرده
.
.
.
.
.گاهی یه دوست کاری میکنه که بدجووری دلت برا دشمنت تنگ میشه.
.
.
.
.
زدوستان دو رنگم عجیب دل تنگ است/ فدای همت آن دشمن که یکرنگ است
.
.
.
.
. خنجر از پشت میزنند عجب دوستان خجالتی دارم من
.
.
.
.
روی دست زندانی خالکوبی شده بود به سلامتی همه فروشنده ها..پرسیدم یعنی چی؟ گفت رفیقم منو فروخت
.
.
.
.
.
. خدایا من را در برابر بعضی از دوستانم محافظت کن خودم از عهده تمام دشمنانم بر میآیم.
.
..
.
. نیش دوست از نیش عقرب بدتر است. پس بزن عقرب که دردش کمتر است…
.
.
.
.در این دنیا که نامردی مرام است..تو هم نامرد باش که مردی حرام است.
.
.
.
ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﺁﻥ ﻫﻤﻪ ﻧﺎﻣﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﯼ ﺩﺭ ﺣﻘﻢ ﺷﺪ ، ﺳﮑﻮﺗﺖ ﺣﺮﻑ ﻗﺸﻨﮕﯽ ﻧﺒﻮﺩ !
.
.
.
.
.
ﺳﮑﻮﺕ ﮔﻮﺭﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻨﻮﯼ ؟ ﺩﻧﯿﺎ ﺍﺭﺯﺵ ﻧﺎﻣﺮﺩﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ!.
.
..
.
رفیقان آمدند… دشمن به فریادم برس….
.
.
.
.
من تسلیم شده ام…! فکر نکنید ضعیف هستم؟ نه! فقط خنجر از سوی کسی بپشتم نشست که خودش مواظبم بود!
.
.
.
.
.
جوانی زیر گوش مادرش زد تا به زور پول اعتیادش را فراهم کند در حالی که روی همان دستی که تزریق میکردنوشته بود سلطان غم مادر.
.
.
.
به سلامتی دشمن که قبل از خنجر زدنش آدمو از حملش واسه خنجر زدن باخبر میکنه.
.
.
نامردی به دو صورت شکل میگیره نامردی مردونه و نامردی نامردونه….
.
.
.
. باید به بعضی ها گفت : ظرفیت پشت تکمیل است لطفا از جلو خنجر بزن ….
.
.
.
.
.
دگردل نمیدم به این رفیقان هزا ررنگ ! به آدمهای دل نمیدم :من که از خدایشان عاشقتر نیستم… خدای خودرابه نیمه نانی میفروشند. ومنرابه نیمه شبی دل بریدم!
.
.
.
.
.
بزرگترین نامردی این است که مردی شعله های عشق را درون یک زن بدون اینکه قصد دوست داشتنش را داشته باشد روشن کند.
.
.
.
.من در روزگاری زندگی میکنم، که تنها خدایش از پشت خنجر نمیزند
.
.
.
.
ﻟﯿﻠﯽ ! ﺗﻮ ﺑﺰﺭﮒ ﺗﺮﯾﻦ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺭﺍ ﻣﺮﺗﮑﺐ ﺷﺪﻩ ﺍﯼ ﻣﺮﺩﯼ ﺭﺍ ﺁﻭﺍﺭﻩ ﯼ ﮐﻮﭼﻪ ﻭ ﺑﯿﺎﺑﺎﻥ ﮐﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ ﭘﺎﯼ ﺗﻮ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﭘﺎﯼ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﻧﻤﯽ ﺍﯾﺴﺘﺪ ﭼﻪ ﺑﺮﺳﺪ ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ
.
.
.
.
.
به مردان اینجا نگاه مکن…اسمشان مرد است.من اگر خوردم زمین به نامردی همین مردان بود… زمین مرد بود که مرا بلند کرد… خودت را زمین بزن اما دست مردان اینجا را نگیر
.
.
.
.
رویاهایم را امشب می گذارم دم در … بیچاره رفتگر …
.
.
.
.از آش رفیقان چنان دهانم سوخت ک از ترس آب یخ راهم فوت میکنم
از محـبت خــارهـا... ↓ ↓ ↓ ↓ ↓ ↓ ↓ ↓ ↓ ↓ ↓ ↓ شـاخ میشوند !!!!!! اون قدیم بود گل میشدن....آدما عوض شدن....!!!! مـُتـاَســِـفـانه !!!
.
.
.
.
.
ای ک از کوچه معشوقه ما میگذری/ منم از کوچه معشوقه تو میگذرم....
.
.
.
.
ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻣﯽ ﺁﯾﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻟﺠﺎﺟﺖ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ : ﺑﯽ ﺍﺣسـﺎﺱ ﻧﺒـﺎﺵ ... ﺑﺎ تماﻡ ﻭﺟـﻮﺩ ﻋﺎﺷﻘﺖ ﻣﯽ ﮐﻨـﻨﺪ و ﻣﯽ ﺭﻭﻧـد ﻭﻗﺖ ﺭﻓﺘﻦ ﻣﯿﮕﻮﯾـند: ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺗﯽ ﻧﺸـﻮ ... ﮐﻤــﯽ ﻣﻨﻄﻘـﯽ ﺑــﺎﺵ
.
.
.
.
.
.
رفتنش به کنار ! ازین میسوزم که دم آخر برگشت و پرسید : تاحالا عاشق شدی . .
.
.
.
.
.
دمش گرم... مردی رامیگویم که وقتی مرانخواست رهایم کرد... و لعنت به مردی که مرا نمیخواهد ولی ادعایش جهان را پرکرده است!!!!…
.
.
.
.
.
. مــن همه ی حرف هایی که پشت سرت بود را به جـان خریدم و تـو همه ی من را به یک حرف فروختی
.
.
.
.
ناراحت نباش اگه بعد 20 سال زندگی مثل من پیر شدی شکستی مثل برق مثل قبلنا نمیشینه خنده رو لبت اگه حالا به جا برچسبای ادامس خرسی زخمه رو تنت, اره زخم رو تنت...
.
.
.
.
.
.
.
وقتی که تنها شدی... وقتی که خیلی تنها شدی... وقتی دلت از ادمای زمونه گرفت... برو خداروشکرکن اون اشغالایی که دم از رفاقت میزدن و تنهات گذاشتن حالا کنارت نیستن....
.
..
.
.
.
.
..
اعدامی لحظه ای مکث کرد و بوسه ای بر طناب دار زد...! دادستان گفت؟صبر کنید این چه کاریست؟ زندانی لبخندی زد و گفت : بیچاره طناب نمیزاره زمین بیفتم... اما آدم ها! بدجور زمینم زدن!
.
.
.
.
.
.
سلامتی اونایی که اول فکر کردیم 1 رنگن ولی بعد فهمیدیم مداد رنگی 24 رنگن
.
.
.
..
.
.
روزاي سَختـَم كه تَمــوم بِشـِه.. ..مَحـَلِ سَگـــ به خِيليـا نِمي ذارَم!!! چون هَمـه رو شناختـَم...
.
.
.
.
.
.
گرگی را ناراحت دیدم که داشت اشک میریخت. . . پرسیدم چرا ناراحتی"" مَرد""...؟ . . . . . . . . . . گفت:شنیدم بعضی از انسانها با صِفِت من ""نامردی"" می کنند. . .!!!
..
.
.
..
.
.
.
دیگر بازی بس است ! بیا شمشیرها را کنار بگذاریم ، دستهایمان را بشوریم و چیزی بخوریم اما … چرا دستهای تو خونیست و پشت من می سوزد ؟ . . ..
.
.
.
.
.
.
.
اره داداش …قلیون میکشم ک منت نامرد نکشم!قلیون میکشم ک ازنارفیق نکشم!قلیون میکشم ک بتونم غم وغصه هاموتنها رودوشم بکشم …توازپشت خنجر نزن نمیخادبفکر سلامتی ما باشی!!.
.
.
.
.
.
من دخترانه هایم را فدای تنهاییم کردم… تو مردانگی ات را به چه باختی؟؟؟ عشق؟! هوس؟! یا گرمای یک نگاه؟!
.
.
.
.
.
.
.هر دوستی دشمنی هست که هنوز حمله نکرده
.
.
.
.
.گاهی یه دوست کاری میکنه که بدجووری دلت برا دشمنت تنگ میشه.
.
.
.
.
زدوستان دو رنگم عجیب دل تنگ است/ فدای همت آن دشمن که یکرنگ است
.
.
.
.
. خنجر از پشت میزنند عجب دوستان خجالتی دارم من
.
.
.
.
روی دست زندانی خالکوبی شده بود به سلامتی همه فروشنده ها..پرسیدم یعنی چی؟ گفت رفیقم منو فروخت
.
.
.
.
.
. خدایا من را در برابر بعضی از دوستانم محافظت کن خودم از عهده تمام دشمنانم بر میآیم.
.
..
.
. نیش دوست از نیش عقرب بدتر است. پس بزن عقرب که دردش کمتر است…
.
.
.
.در این دنیا که نامردی مرام است..تو هم نامرد باش که مردی حرام است.
.
.
.
ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﺁﻥ ﻫﻤﻪ ﻧﺎﻣﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﯼ ﺩﺭ ﺣﻘﻢ ﺷﺪ ، ﺳﮑﻮﺗﺖ ﺣﺮﻑ ﻗﺸﻨﮕﯽ ﻧﺒﻮﺩ !
.
.
.
.
.
ﺳﮑﻮﺕ ﮔﻮﺭﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻨﻮﯼ ؟ ﺩﻧﯿﺎ ﺍﺭﺯﺵ ﻧﺎﻣﺮﺩﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ!.
.
..
.
رفیقان آمدند… دشمن به فریادم برس….
.
.
.
.
من تسلیم شده ام…! فکر نکنید ضعیف هستم؟ نه! فقط خنجر از سوی کسی بپشتم نشست که خودش مواظبم بود!
.
.
.
.
.
جوانی زیر گوش مادرش زد تا به زور پول اعتیادش را فراهم کند در حالی که روی همان دستی که تزریق میکردنوشته بود سلطان غم مادر.
.
.
.
به سلامتی دشمن که قبل از خنجر زدنش آدمو از حملش واسه خنجر زدن باخبر میکنه.
.
.
نامردی به دو صورت شکل میگیره نامردی مردونه و نامردی نامردونه….
.
.
.
. باید به بعضی ها گفت : ظرفیت پشت تکمیل است لطفا از جلو خنجر بزن ….
.
.
.
.
.
دگردل نمیدم به این رفیقان هزا ررنگ ! به آدمهای دل نمیدم :من که از خدایشان عاشقتر نیستم… خدای خودرابه نیمه نانی میفروشند. ومنرابه نیمه شبی دل بریدم!
.
.
.
.
.
بزرگترین نامردی این است که مردی شعله های عشق را درون یک زن بدون اینکه قصد دوست داشتنش را داشته باشد روشن کند.
.
.
.
.من در روزگاری زندگی میکنم، که تنها خدایش از پشت خنجر نمیزند
.
.
.
.
ﻟﯿﻠﯽ ! ﺗﻮ ﺑﺰﺭﮒ ﺗﺮﯾﻦ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺭﺍ ﻣﺮﺗﮑﺐ ﺷﺪﻩ ﺍﯼ ﻣﺮﺩﯼ ﺭﺍ ﺁﻭﺍﺭﻩ ﯼ ﮐﻮﭼﻪ ﻭ ﺑﯿﺎﺑﺎﻥ ﮐﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ ﭘﺎﯼ ﺗﻮ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﭘﺎﯼ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﻧﻤﯽ ﺍﯾﺴﺘﺪ ﭼﻪ ﺑﺮﺳﺪ ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ
.
.
.
.
.
به مردان اینجا نگاه مکن…اسمشان مرد است.من اگر خوردم زمین به نامردی همین مردان بود… زمین مرد بود که مرا بلند کرد… خودت را زمین بزن اما دست مردان اینجا را نگیر
.
.
.
.
رویاهایم را امشب می گذارم دم در … بیچاره رفتگر …
.
.
.
.از آش رفیقان چنان دهانم سوخت ک از ترس آب یخ راهم فوت میکنم
![[-]](http://www.flashkhor.com/forum/images/collapse.gif "[-]")
