(13-06-2015، 20:37)NONAME نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
من هم تو یه خوانواده ی مذهبی بزرگ شدم الان هیچ اعتقادی به این ها ندارم ولی نمیتونم حتی یه ارتباط ساده در حد سلام کردن با هی خانم با هر سن و پوششی داشته باشم
این ها از دوران کودکی برای ادم میمونه.
یه چیز دیگه میشه بگین کی گفته چادر مال حضرت زهرا بوده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دستور به حجاب و عفاف نه تنها يک ضرورت اجتماعي براي حفظ عفت جامعه است، بلکه مهم ترين راه کار حفظ عفت، کرامت و شخصيت انساني زنان در عرصه هاي گوناگون مي باشد و پارة وجود رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ کاملترين اسوه و الگوي حيا، عفت و حجاب است. دختري که پدرش کانون همة حوادث سياسي و اجتماعي آن روزگار بود و او در کنار پدر، چون مادري مهربان، در همة اين صحنه ها حضور داشت. چه در دوران کودکي در شرايط طاقت فرساي مکه، در حصر اقتصادي در شعب ابي طالب، چه در دوران بعد از هجرت به مدينه و کشاکش جنگهاي پر شمار و حوادث بي شمار، و چه در خانة علي ـ عليه السّلام ـ که محل آمد و شد فراوان اصحاب و ياران رسول ـ صلّي الله عليه و آله ـ بود و حضرت صديقة طاهره، در همة اين صحنه ها حضور داشت، اما با همة اين احوال عفاف و حجاب او در اوج يگانگي و بي مثالي بود.[1] جلوه هاي بسيار زيبا و ديدني از رفتار و گفتار حضرت فاطمه زهرا (س) در عرصة حجاب و عفاف در منابع گزارش شده است که حقيقت هر يک از اين رفتارها و گفتارها مي بايد سرمشق دختران و زنان در زندگي قرار گيرد.[2]
روايات وارده از صديقه طاهره (س) در رابطه با حجاب مؤيد اين مطلب است که خود حضرت زهرا (س) از کودکي به اين مطلب اهميت مي دادند و از همان اوان کودکي پوشش ظاهري خود را حفظ مي کردند[3] در روايتي آمده است که پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ به فاطمه (س) فرمود: چه چيزي براي زن بهتر و نيکوتر است؟ فاطمه (س) گفت: اينکه او مردي را نبيند و مردي نيز او را نبيند.[4] و اما راجع به کيفيت حجاب حضرت زهرا (س) در منابع آمده است که آن حضرت در خارج از خانه از پوششي استفاده مي کرد که تمام بدن را از سر گرفته تا پاها را مي پوشانيد و با چنين پوششي در جامعه حاضر مي شد.[5] اميد است که شيوة عملي حضرت زهرا (س) در زندگي، الگوئي باشد براي تمامي زنان با ايمان و با عفاف جهان اسلام.
در مورد حجاب حضرت زهرا(س) ابن شهر آشوب و قطب راوندى روايت كرده اند كه :
روزى حضرت على عليه السلام كه به پول احتياج پيدا كرد بود، به ناچار چادر حضرت فاطمه عليها السلام را كه از جنس پشم بود نزد مردى يهودى به نام زيد رهن گذاشت و قدرى جو قرض گرفت . آن مرد يهودى چادر را به خانه برد و در حجره گذاشت . به هنگام شب ، زن مرد يهودى وقتى كه وارد حجره شد نورى از آن چادر مشاهده كرد كه تمام حجره ر روشن كره بود. زن وقتى كه آن حالت عجيب را ديد نزد شوهرش رفت و آنچه ديده بود نقل كرد. شوهرش از شنيدن آن حالت تعجب كرد. (چون فراموش كرده بود كه چادر حضرت فاطمه عليها السلام در خانه اوست ) پس به سرعت داخل حجره شد و متوجه شد كه نور از چادر حضرت فاطمه عليها السلام آن بانوى عصمت است كه مانند بدر منير خانه را روشن كرده است . يهودى از مشاهده اين حالت تعجبش زيادتر شد. پس آن دو به خانه خويشان و دوستان خود رفتند و هشتاد نفر از آنها را به خانه آوردند كه همگى آنها از بركت شعاع (نور) چادر فاطمه عليها السلام به نور اسلام منور گرديدند.[6]
همچنين از سلمان فارسي نقل كرده اند كه گفت: روزى حضرت فاطمه عليهم السلام را ديدم كه چادرى وصله دار بر سر داشت ، در شگفتى ماندم و گفتم : عجبا دختران پادشاهان ايران و روم بر كرسيهاى طلايى مى نشينند و پارچه هاى زر بافت به تن مى كنند و اين دختر رسول خداست نه چادرهاى گران قيمت بر سر دارد و نه لباسهاى زيبا فاطمه عليه اسلام پاسخ داد: اى سلمان خداوند بزرگ ، لباسهاى زينتى و تختهاى طلايى را براى ما، در روز قيامت ذخيره كرده است .
حضرت سپس به خدمت پدر گراميش رفت و شگفتى سلمان را مطرح كرد و گفت : اى رسول خدا، سلمان از سادگى لباس من تعجب نمود، سوگند به خدايى كه تو را مبعوث فرمود: مدت پنج سال است فرش خانه ما پوست گوسفندى است كه روزها بر روى آن شترمان علف مى خورد و شبها بر روى آن مى خوابيم و بالش ما چرمى است كه از ليف خرما پر شده است.[7]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ سيره و سيماي ريحانه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ، علي کرمي.
2ـ حياة الصديقة فاطمة (س)، محمد جواد طبسي (ص 149 الي ص 155).
3ـ نهج الحياة، فرهنگ سخنان فاطمه (س)، محمد دشتي.
پی نوشتها:
[1] . مصباح يزدي، محمد تقي، جامي از زلال کوثر، تحقيق و نگارش محمدباقر حيدري، قم، انتشارات مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)، چاپ دوم، 1381ش، ص105ـ106.
[2] . ر.ک: مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ج101، ص36؛ ج100، ص238؛ ج37، ص69؛ ج43، ص84.
[3] . ر.ک: قزويني، سيد محمد کاظم، فاطمه الزهراء من المهد الي اللحد، بيروت، منشورات مؤسسة النور للمطبوعات، چاپ اول، 1411ق، ص190ـ191.
[4] . مجلسي، محمدباقر، زندگاني حضرت زهرا(س)، ترجمه محمد روحاني علي آبادي، انتشارات مهام، چاپ اول، 1377ش، ص388.
[5] . طبسي، محمد جواد، حياة الصديقة فاطمة (س)، قم، مؤسسه بوستان کتاب، چاپ اول، 1423ق، ص154ـ155.
[6] مناقب ابن شهر آشوب ج 3، ص 387 ؛ الخرائج راوندى ج 2 ص 537
[7] فرهنگ سخنان فاطمه زهرا: ص 139.