03-03-2017، 14:38
(آخرین ویرایش در این ارسال: 03-03-2017، 22:47، توسط ρяіηcεss~Αιοηε.)
بخش عظيمي از خاطرات من اينجا شكل گرفته و تاسف،براي خودم كه توي خاطرات كسي نقشي نداشتم ..
وقتي بين هم دوره اي هاي خودم از همه كم سن تر بودمو شايد ٩ ١٠ سالم بود ، ولي چون اطلاعاتم بالا بود كسي نميفميد منم ب كسي نگفتم ) .
روزاي اول كه ديدم "جون" عاخر عسم خيلي مدع اسمم گذاشتم غزل جون :>
و البته تا دو سه سال بعد پاي خزيتمم وايسادم !
از بدو ورود دعواهايي بود كه با ايمان و مريم داشتم ! دوستي كه با مريم هلنا سامان ممد و .. داشتم
صاف سازي دهن ممد و عيمان براي نويسنده شدن تو انحمن فروضن بكث
و همون صاف سازي اينجا
كه البته اخرش پشگل عم نشدم هه عاره
و اعتراف ميكنم دلم تنگ شده براي عليرضا ، سحر ، اردلان(ارده) ، عاوا ، نهال ، اهورا كه هميشه عزم طرفداريع ميكرد وقتيع سوتي ميدادم ، سينا و پريا و خيلياي ديگه .
كسايي كه شايد خيلي ح نزديم ولي دروغ چرا دوسشون داشتم مثل نورا مرضي فريد و ...
حالا ك فك ميكنم دلم برا فربد و ركسانام ت شده
با اينكه يه زماني بهترينام بودن ولي الان فقط ي هالع ازشون يادمه ..
كسايي كه تو اون يكي انجمن باهاشون دوس شدم و وقتي ممد رف و چن وقت بعد انجمن بسته شد ، هيچ اثري ازشون نبود ..
و عليرضا كه بهترين خاطرات جهان باهاش شكل گرف برام و خيلي وقته نميدونم كجاست !
روزايي كه دويس نفر عان بودن و گ،ا ي لحظه هم ساكت نبود .
روزايي كه همه ذوق مرگ ميشدن برا تحول هايي مث : نويسنده شدن ، تغيير نام كاربري ، اپشن هاي جديد فروم و ..
روزايي كه تو لاين جي پي ميزديم تُن تُن .
وقتاعي ك هركس يه گالري برا خودش تو بلاگفا داشد و اوج شاخيتش بود .
وقتي با يكي دعوامون ميشد و اوار ميشديم رو سرش !
وقتي توپ تحويل سال و ميزدن :
مامان بابا و اقوام درجا يك عيد مبارك !
- در حال تايپ تو پ،خ يا گ،ا :
نينينخذخذمطم عيدددد شد و بلاب بلاب !
سپاسايي ك هرگز فراموش نميشن .
رقابت مديرا براي گفتگو زدن و ماها براي اولين پست شدن ، دوستايي كه محكم شدن يا بهم خوردن ،، عقدايي ك شاهدشون بودم
كسايي مث من ك از سن پايين اينجا اومدن خيلي چيزا ياد گرفتن و ..
فلشخور براي خيليا فقط فروم نيس .
مجموعه لحظاتي از دوران سخت و اسون و تلخ و شيرين ماست
وقتي بين هم دوره اي هاي خودم از همه كم سن تر بودمو شايد ٩ ١٠ سالم بود ، ولي چون اطلاعاتم بالا بود كسي نميفميد منم ب كسي نگفتم ) .
روزاي اول كه ديدم "جون" عاخر عسم خيلي مدع اسمم گذاشتم غزل جون :>
و البته تا دو سه سال بعد پاي خزيتمم وايسادم !
از بدو ورود دعواهايي بود كه با ايمان و مريم داشتم ! دوستي كه با مريم هلنا سامان ممد و .. داشتم
صاف سازي دهن ممد و عيمان براي نويسنده شدن تو انحمن فروضن بكث
و همون صاف سازي اينجا
كه البته اخرش پشگل عم نشدم هه عاره
و اعتراف ميكنم دلم تنگ شده براي عليرضا ، سحر ، اردلان(ارده) ، عاوا ، نهال ، اهورا كه هميشه عزم طرفداريع ميكرد وقتيع سوتي ميدادم ، سينا و پريا و خيلياي ديگه .
كسايي كه شايد خيلي ح نزديم ولي دروغ چرا دوسشون داشتم مثل نورا مرضي فريد و ...
حالا ك فك ميكنم دلم برا فربد و ركسانام ت شده
با اينكه يه زماني بهترينام بودن ولي الان فقط ي هالع ازشون يادمه ..
كسايي كه تو اون يكي انجمن باهاشون دوس شدم و وقتي ممد رف و چن وقت بعد انجمن بسته شد ، هيچ اثري ازشون نبود ..
و عليرضا كه بهترين خاطرات جهان باهاش شكل گرف برام و خيلي وقته نميدونم كجاست !
روزايي كه دويس نفر عان بودن و گ،ا ي لحظه هم ساكت نبود .
روزايي كه همه ذوق مرگ ميشدن برا تحول هايي مث : نويسنده شدن ، تغيير نام كاربري ، اپشن هاي جديد فروم و ..
روزايي كه تو لاين جي پي ميزديم تُن تُن .
وقتاعي ك هركس يه گالري برا خودش تو بلاگفا داشد و اوج شاخيتش بود .
وقتي با يكي دعوامون ميشد و اوار ميشديم رو سرش !
وقتي توپ تحويل سال و ميزدن :
مامان بابا و اقوام درجا يك عيد مبارك !
- در حال تايپ تو پ،خ يا گ،ا :
نينينخذخذمطم عيدددد شد و بلاب بلاب !
سپاسايي ك هرگز فراموش نميشن .
رقابت مديرا براي گفتگو زدن و ماها براي اولين پست شدن ، دوستايي كه محكم شدن يا بهم خوردن ،، عقدايي ك شاهدشون بودم
كسايي مث من ك از سن پايين اينجا اومدن خيلي چيزا ياد گرفتن و ..
فلشخور براي خيليا فقط فروم نيس .
مجموعه لحظاتي از دوران سخت و اسون و تلخ و شيرين ماست