امتیاز موضوع:
  • 3 رأی - میانگین امتیازات: 3.33
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رمان بخاطر تو .به قلم خودم صددرصد کلکلیو طنز همون رمان چه کردی با من پست جدید گذاشتم

#1
نویسنده:h.a.s.t.i هستی (ب)


ژانر رمان(خنده دار -کل کل-هیجانی-غیر منتظره-پلیسی)

داستان قرقاطی یا به قول خودم شلم شول باست یعنی بعضی جاهاش گریه می کنید دو دقه بعد قهقهه میزنید و این رمان کاملا متفاوت با هر نوع رمانی که خوندید 2 تا پسر داره 2 تا دختر داستان از زبون همشون روایت میشه (چه مودب شدم من) درضمن یه معما داره حلش کنید .
مقدمه: بیا بنویسیم این لحظه ها را در دفتر خاطراتمان مبادا این لحظه ها را فراموش کنیم.

خلاصه :داستان در مورد دختریه به نام ملیسا که یه خواهر دوقلو به نام ملینا داره و این دو تا خواهر فوق العاده خل و چل و زبون دراز هستند ولی پدر و مادری نامهربون دارن که تو کار خلافن و بینهایت پولداران اونامی خوان ملیسا خواهرشم تو یکی از ماموریاتوشون شرکت بدن تا قاچاقچی مواد بشن ولی اونا قبول نمیکنن و تصمیم به فرار میگیرن ولی قبل فرارشون یه کسایی اونا رو میدزدن 
و معلوم میشه که قصه چیز دیگه ایه
.

پست اول
ملیس
-خب کره خر جونم بای
مینا :برو بمیر الاغ خدافظ
می دونستم مینا به بآی حساسیت داره واسه همین گفتم بآی .سوییچ بوگاتی ابیمو که همرنگ چشام بود در آوردم رفتم جلو دیدم یه سری پسر کنار ماشینمن دخترا هم دورشون 
کردن وای یعنی چی شده نکنه بوگاتی خوش گلم چیزی شده باشه رفتم دیدم پسرا دارن
با ماشینم پزمیدن من هم خواستم ضایعشون کنم چون ماشینو تازه خریده بودم هیچ کدومشون ندیده بودنش .مثل این که کرمای ملینا به منم سرایت کرده ، حالا ببینیم چه خبره ؟
درسا یکی از جلف ترین و لوس ترین دختری دانشگاه که خیلی سبکه و پر آرایش گفت:دهه باز این اومد . نه من هیچی به این نمیگم پررو تر میشه برگشتم و گفتم :مشکلی داری عزیزم 
برگشت گفت :آره مشکل دارم.
-پس برو دو تا کوچه پایین تر یه تیمارستان هست مخصوص آدمی مشکل دار 
-میبینم که خوب زبون داری!
-داشتم رو نمیدم ریا نشه همه که مثل بعضیا نیستند که موقع حرف زدن لوزه سومشان هم ببینی.
سرخ شد مثل آلبالو کم آورد.امیر یکی از پسران دانشگاه دم گوشم گف:ایول آبجی خوب حالشو جا آوردی الحق که هیچ کس حریف این زبون تو نمیشه 
خندیدم و گفتم: چرا ملینا مگه مرده .
-اوه اوه اسم اونو نیار الان ظاهر میشه مثل جن من فکر کنم مامانت موقع به دنیا آوردنش از جنا کمک گرفته وگرنه این که جنی نمیشد. 
گوشیم زنگ خورد اسمو که دیدم چشام گرد شد خود حلال زادش بود هه حلال زاده مگه ممکنه ما حلال زاده باشیم. .... امیر چشام و که دید گفت:بسم الله اعوذ و  بلاهه من الملینا رجیب -[یعنی خدایا پناه میبرم به تو از دست ملینا] گوشی رو جواب دادم که صدای نکره اش پیچید.............


خب این از پست اول اگه رمان طرفدار داشته باشه نظرات بالا باشه ادامه میدم  وگرنه بخیل میشم تازه این اولش انقدر رمان پیچیده و باحالیه که معتادش میشی اینم از داستان من راستی این داستانو هیچ جای دیگه محاله پیدا کنید چون به قلم خودمه توی نودهشتیاهم میذارم  البته با تاخیر امیدوارم خوشتون بیاد

خب دیگه سپاس بدید بآی تا های
رمان بخاطر تو .به قلم خودم صددرصد کلکلیو طنز همون رمان چه کردی با من پست جدید گذاشتم 1رمان بخاطر تو .به قلم خودم صددرصد کلکلیو طنز همون رمان چه کردی با من پست جدید گذاشتم 1
پاسخ
 سپاس شده توسط صنوبر ، hana.ht ، آویـــســا ، negin7915 ، عاغامحمدپارسا:الکی ، T@NNAZ ، Sadaf 2014 ، یلدا930 ، ♥zed bazi♥ ، maede khanoom ، ana havansian ، mobina81 ، رئالی تیغ ، طهورا84 ، 83 pooneh ، ANNNA ، small rose ، blak girl ، atrina81 ، مهرسا{شیطون} ، مبینا138 ، ستایش*** ، GHOST555 ، °nazi° ، Creative girl ، نرسا ، Amnay ، {شیدا جون} ، Doory ، #lonely girl# ، tamana m ، *Tamana ، Auora ، sajedeh1234 ، میا ، _leιтo_
آگهی
#2
بجه ها سپاس کو ؟ هروخ سپاس ها ده تا بیشتر شد ادامشو میذارم
رمان بخاطر تو .به قلم خودم صددرصد کلکلیو طنز همون رمان چه کردی با من پست جدید گذاشتم 1رمان بخاطر تو .به قلم خودم صددرصد کلکلیو طنز همون رمان چه کردی با من پست جدید گذاشتم 1
پاسخ
 سپاس شده توسط دختری که عاشقه رمانه ، αƒsỠỠή ، ستایش*** ، Amnay ، Aida➎➒➌➊
#3
از رمانت خوشم اومد ادامش بده
رمان بخاطر تو .به قلم خودم صددرصد کلکلیو طنز همون رمان چه کردی با من پست جدید گذاشتم 1
رمان بخاطر تو .به قلم خودم صددرصد کلکلیو طنز همون رمان چه کردی با من پست جدید گذاشتم 1
پاسخ
#4
سپاسیدم ادامشوبذاردیگه عزیز rding

(10-06-2015، 15:19)jaid نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
 
بجه ها سپاس کو ؟ هروخ سپاس ها ده تا بیشتر شد ادامشو میذارم

در عدد2 ضربش کن یابذارجلوایینه سپاس هارو10 تامیشه حالاادامشوبذاراجی:84:
پاسخ
 سپاس شده توسط san.m18 ، هــاانـا
#5
سپاس دادیم که حالا ادامه
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
رمان بخاطر تو .به قلم خودم صددرصد کلکلیو طنز همون رمان چه کردی با من پست جدید گذاشتم 1
پاسخ
#6
با سپاسی که من دادم شد 10 تا حالا بذار ادامه رمان رو


به تاپیک حس مادری هم سر بزن رمان خودمه
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://www.flashkhor.com/forum/showthread.php?tid=169387

بالایی لینکشه دوست داشتی سر بزن Smile
ماه به این بزرگی هم گـــــــــــــــــــاهی میگیرد!!!



چه برسد به



Heart دل کوچک من Heart

نِویسَندِه رُمآن هآیِ:


دِلِ بی قَرآر،حِسِ مآدَری،فُرصَتی بَرآیِ زِندگی






پاسخ
#7
عالی Shy
جودی عزیزم ! کاملا با تو موافق هستم که عده ای از مردم هرگز زندگی نمی کنند و
زندگی را یک مسابقه دو می دانند و می خواهند هرچه زودتر به هدفی که درافق دوردست است دست یابند و متوجه نمی شوند که آن قدرخسته شده اند که شاید نتوانند به مقصد برسند و
اگرهم برسند ناگهان خود را در پایان خط می بینند.


درحالی که نه به مسیر توجه داشته اند و نه لذتی از آن برده اند.

دیر یا زود آدم پیر و خسته می شود درحالی که از اطراف خود غافل بوده است.
آن وقت دیگر رسیدن به آرزوها و اهداف هم برایش بی تفاوت می شود و فقط او می ماند و یک خستگی بی لذت و فرصت و زمانی که ازدست رفته و به دست نخواهد آمد …
رمان بخاطر تو .به قلم خودم صددرصد کلکلیو طنز همون رمان چه کردی با من پست جدید گذاشتم 1
پاسخ
#8
Big Grin قربون همتون برم ک انقد مشتاقید  خب کجا بودیم اهان همون جایی ک گودزیلای قصه ب خواهرش و امیر زنگ میزنه اکی بریم واسه ادامه
ملینا: هوی یابو کدوم گوری؟چرا گوشی تو جواب نمیدی  ایشالله بری زیر تریلی  حناق بگیری بمیری تیکه هات پخش شن رو آسفالت اییشششش 
- یابو جد و ابادته خر گاو کلاس بودم خو
ملینا: خب گمشو بیا این دوتا به اصطلاح ننه بابا  کارمون دارن 
باید بریم عمارت .
هه باز این 2 تا به قول ملینا ننه بابا چیکار مون دارن از این اتفاقات سالی بیارم رخ نمیده اونا همش سرشون تو کار خودشونه انگار ن انگار ک دخترم دارن .
ملینا : هوو چی شدی مردی؟
- ن خب دارم میام تو کجایی ماشین داری ؟
-ن داری میای منم بیار با دانیال اومدیم بیرون آدرسو برات میفرستم .
پووفی کردم و گفتم 
: آخه دختر تو که اونو دوس نداری واس چی باهاشی 
- اتفاقا باهاش تموم کردم امروز میخوام یه زندگیه جدید شروع کنم حالا بحث بسه خدا سعدی .
خواستم خوشحالی کنم ولی قطع کرد تعجب کردم ملینا ک هیچ وقت با وجود نصیحت های من دست از این کاراش بر نمیداشت  حالا آفتاب از کدوم ور طلوع کرده؟
با صدای امیر ب خودم اومدم 
:ملیس کجایی؟ ملی چی میگفت ؟
- هان هیچی امیر یه کاری پیش اومده باید برم فعلا 
-اکی برو ب سلامت 
و داشت با خودش زمزمه میکرد این ملینا باز این ملیس و جنی کرد و داشت میرفت  که یهو لیز خورد تو آشغالا خیلی صحنه باحالی بود خندم گرفت سریع پاشد و رفت خخخخخخ
سوار ماشین شدم و راه افتادم 
من دختر بزرگ خاندان سعیدیم خاندانی که به بزرگی و پولدار بودن شهرت داره چند صد تا کارخانه تو سراسر دنیا و کشور و همین طور شرکت و غیره اما این کار اصلیشو ن نیست اونا کارون قاچاق  قاچاق انواع مواد و حتی انسان و دختر و من ب جای افتخار از خودم بدم میاد که تو این خاندان ب دنیا اومدم 
من اسمم ملیسه 23 سالمه   چند سال پیش توی ماشین یه تصادفی اتفاقی میفته که منو ملینا توی کما میریم و حافظمونو از دست میدیم 
که البته خیلی شانس آوردیم مامان و بابامون هیچی شون نمیشه اما من مجبورم قرص بخورم مشکل عصبیه ب خصوص وقتی که عصبانی میشم یا هیجانزده میشم وگرنه تشنج میکنم 
پوست من و ملینا سفیده سفیده  خیلی شبیه همیم به هر حال دوقلوییم ولی ن کاملا همسان اونم به خاطر رنگ چشامونه رنگ چشایه ملینا عسلیه ولی مال من زیتونی موهامونم به همون رنگ چشامون مدل صورتامونم فرق داره مال من کشیده و مال ملینا قلبی شکله دماغامونم خوبه ن خیلی کوچیکه ن خیلی بزرگ به صورتامون میاد لبامونم جفتشون قلوه ای و کوچک ب رنگ سرخابی کلا پسر کشیم دیگه خخخخ 
دنبال ملیس ب اون آدمی ک واس یه کافی شاپ بالا شهر بود رفتم سوار شد خواستم سوال بپرسم که گفت : بعدا همه چیو توضیح میدم . سر تکون دادم و رفتم ماشین ساکت بود ضبط و روشن کردم و آهنگ بی کلام و ملایم گذاشتم و به سمت زعفرانیه روندم  بوقی زدم تا نگهبانمون مش رجب درو باز کنه درو باز کردم و رفتیم تو ولی کاش نمیرفتیم چون دردسر از اون موقع شروع شد
رمان بخاطر تو .به قلم خودم صددرصد کلکلیو طنز همون رمان چه کردی با من پست جدید گذاشتم 1رمان بخاطر تو .به قلم خودم صددرصد کلکلیو طنز همون رمان چه کردی با من پست جدید گذاشتم 1
پاسخ
 سپاس شده توسط طهورا84 ، 83 pooneh ، atrina81 ، †cυяɪøυs† ، مهرسا{شیطون} ، avagraph ، مبینا138 ، ستایش*** ، °nazi° ، Creative girl ، نرسا ، san.m18 ، Amnay ، #lonely girl# ، sajedeh1234 ، میا
#9
رمانت موضوعش خیلی جالبه اما اگه تو سایت نود و هشتیا گذاشتیش حتما بهم بگو میخوام اونجا بخونمش Heart
پاسخ
#10
تا اینجاش که خوب بود
تنکس
Heart Heart گرگ هم که باشی,عاشق بره ایی خواهی شد,که تو را به علف خوردن وا داشت........و رسالت عشق این است :شدن انچه نیستی
پاسخ
 سپاس شده توسط αƒsỠỠή ، Amnay ، sajedeh1234 ، _leιтo_


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  رمان راغب | به قلبم بانوی نقابدار (زمان آنلاین دز حال تایپ)
Heart رمان خیانت به عشق (غم انگیز گریه دار هیجانی)
Rainbow یه رمان خیلی قشنگ.نخونی نصف عمرت فناست
  رمان عشق من ، عشق تو (عاشقانه ، معرکه) به قلم: خودم
  رمان عاشقانه ( کراش من توی دانشگاه یه دختر ترسناکه) به قلم خودم. پارت پایانی.
  رمان عاشقشم؟
  رمان تلخ و شیرین
  رمان فوق‌العاده ترسناک «فرزند ابلیس» | نوشته‌ی خودم
Heart رمان[انتقام شیرین]
  رمان تمنا برای نفس کشیدن

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان