26-03-2015، 14:58
♫♫♫
بزرگا جاودان مردا هُشیواری و دانایی
نه دیروزی که امروزی نه امروزی که فردایی
همه دیروز ما از تو همه امروز ما با تو
همه فردای ما در تو که بالایی و والایی
♫♫♫
بزرگا جاودان مردا هُشیواری و دانایی
نه دیروزی که امروزی نه امروزی که فردایی
همه دیروز ما از تو همه امروز ما با تو
همه فردای ما در تو که بالایی و والایی
که بالایی و والایی..
هزاران ماه و کوکب از مدار جانِ تو تابان
که در منظومهی ایران تو خورشیدی و یکتایی
که در منظومهی ایران تو خورشیدی و یکتایی..
♫♫♫
گهی در گونهی ابر و گهی در گونهی باران
گهی در گونهی ابر و گهی در گونهی باران
همه از تو به تو پویند چون باران که دریایی
که دریایی
پناه رستم و سیمرغ و افریدون و کیخسرو
پناه رستم و سیمرغ و افریدون و کیخسرو
دلیری، بخردی، رادی، توانایی و دانایی
اگر سهراب اگر رستم، اگر اسفندیار یل
به هیجا و هجوم هر یکیشان صحنه آرایی
♫♫♫
هماره از تو گرم و روشنیم ای پیر فرزانه
اگر در صبح خرداد و اگر در شام یلدایی
تو گویی قصه بهر کودکِ کرد و بلوچ و لر
گر از کاووس میگویی ور از سهراب فرمایی
گر از کاووس میگویی ور از سهراب فرمایی
یکی کاخ از زمین افراشته در آسمان ها سر
گزند از باد و از باران نداری کوهِ خارایی
♫♫♫
اگر جاویدی ایران، به گیتی در، معمایی است
مرا بگذار تا گویم که رمز این معمایی
به گِردت شاعران انبوه و هر یک قلّهای بشکوه
تو اما در میان گویی دماوندی که تنهایی
چو از دانایی و داد و خرد دادِ سخن دادی
مرنج ار در چنین عهدی فراموشِ بعمدایی
ندانیم و ندانستند قدرت را و میدانند
هنر سنجان فرداها، که تو فردی و فردایی
بزرگا بخردا رادا به دانایی که میشاید
اگر بر ناتوانیهای این خُردان ببخشایی
ترانه سرا : استاد شفیعی کد کنی