24-07-2014، 0:09
تأسیس سلسله صفویه و اعلام رسمی بودن "تشیع" توسط شاه اسماعیل اول و در آغاز کسب قدرت در تبریز ، باعث یک تصور اشتباه شده که شیعه در ایران از اسلام تا صفویه اهمیت سیاسی و حکومتی نداشته و صفویه اول بار شیعه را در حکومت و سیاست دخالت داده اند.
ما میدانیم كه صفویه دارای تشكیلات منسجم و دارای اهداف سازمانی بودند و هدف كلانی چون رواج تشیع نمیتواند یك ایدهی بالبداههی صرف و آنهم صادرشده از سوی كودكی صغیر باشد(شاهاسماعیل هنگام جلوس بر تخت سلطنت بیش از 13 سال نداشت.). پذیرفتنیتر این است كه این تصمیم را به سران صفویه كه معروف به "اهل اختصاص" بودند و القائاتی كه توسط میزبانان لاهیجی آنان میشد نسبت دهیم.
بههرحال حكومت صفویان با ایدههای مذهبی شكل گرفت و طرحی نو در انداخته شده بود و در این میان صفویان برای پیشبرد حكومت شیعیشان بهزودی متوجه شدند كه بدون وجود كارشناسان مذهبی قادر نیستند جامعه را اداره كنند. زیرا مردم در زندگی عادیشان با مسائل عدیدهی فقهی مواجه میشدند و در روابطشان نیازمند به قضاوت میشدندو همچنین علمایی كه جذب دولت صفوی میشدند هركدام درخور شائن ومنزلت دینیشان در قسمتهای مختلفی موقعیت مییافتند.
نظام مذهبی
نظام مذهبی صفویان در دو بخش قابل طرح است. بخش اول شامل مناصبی است كه عنوان دولتی محسوب میشوند. بخش دوم عناوینی هستند كه منشاء آن موقعیت علماء در جامعه است و ماخوذ از نقش اجتماعی آنان بود. عمدهترین عناوین دولتی نظام مذهبی عبارت بود از: ملاباشی، صدارت، قضاوت، شیخ الاسلام، امامت جمعه و متولیان اماكن مقدسه.
ملاباشی
بزرگترین مقام روحانی ایران در دوره ی صفویه شغل ملاباشی بوده است.ملاباشی رئیس همه روحانیون ایران بود،تا زمان شاه سلطان حسین فاضل ترین ایشان به این مقام می رسید،و در مجلس شاه نزدیک به مسند شاهی در جای معین می نشست.کار او استدعای وظیفه برای طالبان علم و فقیران و رفع ظلم از مظلومان و شفاعت از گناهکاران و تحقیق در مسائل شرعی و تعلیم ادعیه بود و به کارهای دیگر مداخله نمی کرد.
مقام صدارت
صدر در لغت به معنای بالا و هرچیز برتر آمده است و این معنی بیارتباط با استعمال آن در مقام لقب نیست. به سختی میتوان حدس زد كه این كلمه به عنوان لقب از چه زمانی استعمال گردیده است ولی قدر متیقن آن قرن سوم به بعد است. در ایام ممالیك به صاحبان حرف و پیشه از تركیبات صدر استفاده میگردید. مثل: صدرالحكماء، اما به عنوان یك مقام و منصب اداری و دولتی از زمان تیموریان و تركمانان باب گردید. در روزگار شاهرخ(807- 850) منصبی كاملاً رسمی بوده استو وظایف زیر را عهدهدار بود:
ریاست تمام مقامات مذهبی مانند نقباء، سادات، قضات، محتسبان، خطباء و ائمه جماعات؛
تصدی موقوفات اعم از دولتی و شخصی. صدر وظیفه داشت كه مراقب ادارهی مطلوب موقوفات باشد.
وظیفه جامعتر و اساسیتر اشاعه و ترویج رفتار و كردار صحیح مذهبی در جامعه كه پیگیری امر به معروف و نهی از منكر باشد؛
بزرگترین مقام روحانی ایران در دوره ی صفویه شغل ملاباشی بوده است.ملاباشی رئیس همه روحانیون ایران بود،تا زمان شاه سلطان حسین فاضل ترین ایشان به این مقام می رسید،و در مجلس شاه نزدیک به مسند شاهی در جای معین می نشست
رسیدگی به اوضاع و احوال رفاهی اقشاری چون سادات، فقها، شیوخ، ایتام و فقرا.
بههرحال مقام صدارت مانند سایر امور اداری به دربار صفویان راه یافت و به شكل جدی نزد آنان مطرح گشت. چراكه دولت تازه تاسیس نومذهب بسیار بیشتر از سایر حكومتها به چنین مشاوران مذهبی نیاز داشتند. ازطرفی صفویان عملاً در رقابت همهجانبه با عثمانیها قرار داشتند و باتوجه به اینكه مقام مفتی اعظم در نظام عثمانی پیشبینی شده بود، بدیهی بود كه مقام صدارت در صفویان نیز مورد توجه خاص قرار گیرد و علاوه بر وظایف سنتی مذكور به وظایف جدیدتر كه مبتلابه صفویان بود بپردازند. مهمترین این وظایف ریاست بر مقامات قضایی و قضاوت بود.
مقر اصلی صدر در دارالسلطنه بود و در سایر شهرها نمایندگانی از طرف صدر تعیین میشد. در هر ایالت بزرگترین مرجع روحانی آن صدر آن ایالت بود و وظایف "صدر كل" را عهدهدار بود. مقام صدارت مطابق با مقتضیات تغییرات حكومتی و اجتماعی دچار تحول گشت و برای اولین بار شاهطهماسب وظایف منصب صدارت را به دو بخش تقسیم نمود. فردی را به عنوان صدر برای زمینهای خاصه و فرد دیگری را برای زمینهای موقوفه سلطنتی منصوب نمود و بدین ترتیب عناوین صدر عامه(صدرالممالك) و صدر خاصه(صدارتپناه) بهوجود آمد. صدر خاصه در عالیترین رتبه جای داشت. رئیس روحانی تمام كشور محسوب میگردید و پس از وزیر اعظم(اعتماد الدوله) بزرگترین مقام كشوری محسوب میشد و در مجالس سمت چپ شاه قرار میگرفت.
وظایف صدور خاصه و عامه تقریباً همپوشانی دارد و دارای مرزهای تفكیكشده از هم نیست. فقط در محل انجام وظیفه است كه تاحدودی میشود تفكیك وظایف نمود. صدر خاصه امور مذهبی دربار و موقوفات شاه و شهر اصفهان و شهرهای تابعهی آن را مشخصاً خود به عهده داشته و از سوی دیگر برای همین امور مربوط به دستگاه سلطنتی در شهرستانها و ایالات دوردست معاونین و قائم مقامهایی به نام "نایب الصداره" میگماشته است. اما صدر عامه(دیوانی با ممالك) همان وظایفی را كه صدر خاصه نسبت به دربار و شهر اصفهان به عهده میگرفته ایشان نسبت به موارد عمومی و غیرسلطنتی سایر نقاط ممالك محروسه انجام میداده است. صدور بهطور مشخص وظایف زیر را به انجام میرساندند:
تعیین قضات ایالات و ولایات؛
تعیین مباشرین اوقاف تفویضی و سایر دستاندركاران امور موقوفات مثل وزرای اوقاف و نظار و مستوفیان و عمله؛
تعیین ریشسفیدی سادات، علما، مدرسان، شیخ الاسلامها، قضات، حفّا1 متولیان مزارات، مدارس، مساجد و مقابر متبركه و ائمه جماعات.
مساعدت دیوانبیگی در امور دیوان احداث اربعه(قتل و ازاله بكارت و شكستن دندان و كوركردن)؛
امور شرعی مربوط به سركارفیض آثار كه ویژه صدر خاصه است.
صدرالممالك علاوه بر این مشاغل عنوان معاونت دیوانبیگی را بهخصوص در امور قضاء نیز داشته است و دیوانبیگی كاری را بدون مشورت او انجام نمیداده است. منصب صدارت با وجود فراز و نشیبهایی كه به لحاظ حوزهی قدرت و یا وظایفی پیدا كرد تا آخرین روزهای دولت صفوی برجای ماند و همیشه در اختیار عالمانی قرار داشت كه از سادات بودند. در ابتدای دولت صفوی مقام و موقعیت صدر بسیار برتر و فراتر از موقعیتش در پایان دوران صفوی بود. یعنی در اوایل حكم یك مرجع تقلید رسمی كشور را داشت اما به مرور با افزایش امورات اجرایی، اداری و حكومتی مانند رسیدگی به امورات موقوفات و قضا از یك طرف و مطرحشدن منصب شیخالاسلامی از طرف دیگر ارزش اجتماعی صدر درحد یك مقام رسمی درباری تزلزل یافت. بهعلاوه فقهای مستقل كه جدای از حمایتهای درباری رشد علمی، تقوایی و مردمی خویش را داشتند به دلیل نفوذ اجتماعی بیشتر بر آنها برتری جستند.
كار بهجایی رسید كه در اواخر حكومت صفوی مقام صدارت تاحد ناظر اوقاف تنزل یافت. مهمترین وظیفهی صدر ادارهی بخش موقوفات بوده است. از آنجایی كه موقوفات گسترده و چشمگیر بوده منافع حاصل از آن نیز قابل توجه بوده است و تصدی ان از یك سو موجب اقتدار صدر و از سوی دیگر مسئولیتهای دیگری را متوجه آنها مینمود، چرا كه این موقوفات منبع درآمدی مهمی برای متولیان، كاركنان، خدام موقوفات و مدارس و اماكن متبركه همچنین مدرسین، طلاب، وعاظ و روحانیون تحت نظارت وی تعیین و یا عزل میشد و این اعمال قدرت و نفوذ در سایهی توزیع منافع حاصل از موقوفات بدست میآمد.
اهمیت ادارهی موقوفات بهقدری بود كه مقام و منصب صدر به تبعیت از انواع موقوفات خاصه و عامه همانطور كه ذكر شد تجزیه گردید و مناصب صدر خاصه و عامه شكل پذیرفت. دخالت صدور نسبت به موقوفات غیرتفویضی شرعاً امكانپذیر نبود، هرچندكه مورد دخالت صدور بعضاً قرار میگرفت.
محمدباقر مجلسی شیخ الاسلام دربار شاه سلیمان است كه در عهد شاه سلطان حسین، ارتقای منصب یافت. شیخ الاسلامان نیز اجازه ازدواج با زنان دربار را داشتند .
شیخ الاسلام
عالیترین و مطلعترین مقام قضایی بوده است و ظاهر این مقام عالی، در طول دولت صفوی و نوساناتی بنا بر حسب شخصیت و اختصاص صاحب منصب داشته است. گاه مستقلا و گاه تحت نظارت مقام دیگر روحانی، انجام وظیفه میكرده است. به طور مثال، شیخ الاسلام اصفهان (پایتخت) عهده دار دعاوی شرعی و امر به معروف و نهی از منكر بود. رسیدگی به اموال غایبین و یتیمان نیز از وظایف او بود. از جمله، شیخ الاسلامان معروف، محمدباقر مجلسی شیخ الاسلام دربار شاه سلیمان است كه در عهد شاه سلطان حسین، ارتقای منصب یافت. شیخ الاسلامان نیز اجازه ازدواج با زنان دربار را داشتند.
قاضی
از نظر وظایف قضایی دارای اختیارات محدودی بود و وظیفه وی تشخیص دعاوی شرعیه مردم، نكاح، طلاق، وصایا، ضبط مال یتیم و غایب و غیره بود در برخی از دورهها، حوزه وظایف قاضی و شیخ الاسلام به درستی مشخص نمیشود و وظایف آنان در یكدیگر ادغام میشد، بعضی از قضات مانند قاضی پایتخت، از توجه و قدرت خاصی برخوردار بودند.
قاضی عسکر قاضی عسکر به احکام شرعی سربازان رسیدگی می کرد ولی در اواخر دوران صفویه شغل او منحصر به این شده بود که حواله حقوق افراد سپاه را مهر می کرد.حکام ولایات بی مهر او حقوق به سرباز نمی دادند. مشاغل و مناصب روحانی دیگری مانند: خلیفه الخلفا، نقیب النقبا، وزیر مستوفی و متصدی موقوفات، مجتهد، قاضی القضات، پیش نماز، متولی، موذن و حافظ نیز در عصر صفوی وجود داشته است كه در ردههای بعدی پس از مقامات عالی روحانی قرار میگیرند.