06-12-2018، 14:54
(آخرین ویرایش در این ارسال: 06-12-2018، 14:55، توسط ♱ ᴠɪᴄᴛᴏʀ ♱.)
نام رمان : مثلث تلخ
نویسنده : شادی زمانی کاربر انجمن یک رمان
خلاصه رمان:
داستانی غم انگیز از کتاب سرنوشت…داستانی که خط به خط آن با مرکبی از غم نوشته شده تا تقدیری دردناک را برای دو برادر و دختری درد دیده رقم بزند. تقدیری تلخ که زندگی سه نفر را عوض میکند.
مقدمه :
و به نام آنکه عاشق آفرید
مهر آن در دل معشوق افکنید
که عشق آمد پدید در یک نگاه
گهی آن را شمردند یک گناه
عشق با حزن و غمی همراه است
عاشق در این دنیا تنها است
همه گیرند در این مثلث تلخ
خم شدند زیر درد و غم این چرخ
چرخی از چرخ زمانه بی رفیق
تلخ می چرخد نشود با کس رفیق
هر کدام از ما یه ضلعش هستیم
گوشه ای از این سه ضلعی را نشستیم
هیچ کس ضلع آن را پاره نکرد
راهی از برای درد ها چاره نکرد
باز هم فریاد زدیم از درد ها
آری! عاشق هست تا ابد تنها!
قسمتی از رمان :
امروز، برای اولین بار میخوام از همه اتفاقاتی که توی زندگیم برام افتاده توی این دفتر بنویسم!
دوست داشتم برای کسی حرف بزنم، که من رو به جرم عاشقی سرزنش نکنه و به من نگه که مقصر تو بودی؛ میخوام از دو سال پیش شروع کنم اما بهتره اول خودم، خانوادهام، و بقیه افراد خوب و بدی که توی زندگیم نقش داشتن رو معرفی کنم.
حالا انگار یه دفتر میفهمه که میخوام همه رو بهش معرفی کنم. آره من مطمئنم که میفهمی و از این به بعد هم تو رو مثل دوست به مخاطبم قرار میدم! خب بهتره اول از خودم شروع کنم:
من نفس هدایتی هستم. اسم بابام حمید و اسم مادرم زهره است. من به غیر از خودم دوتا برادر دارم که یکیش شش سالشه و دیگری هم چهارده سالش.