اخطار‌های زیر رخ داد:
Warning [2] count(): Parameter must be an array or an object that implements Countable - Line: 865 - File: showthread.php PHP 7.4.33 (Linux)
File Line Function
/showthread.php 865 errorHandler->error




 


نظرسنجی: ؟
خوب بود
بد بود
[نمایش نتایج]
زمان بسته شدن نظرسنجی: 04-08-4472
 
امتیاز موضوع:
  • 3 رأی - میانگین امتیازات: 3.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رمان ستاره

#1
صبح بود مامانم پتو رو از سرم کشید و گفت : پاشو دختر بسه )

دادشم گفت : آبجی ستاره سلام )

گفتم : سلام داداش خودم)

گوشیم رو نگاه کرم 4 بار بهی بهم زنگ زده بود. 2 بار هم النا

به بهی زنگ زدم . صدای جیغش گوشم رو کر کرد

بهش گفتم : دختر چته؟

گفت : تولدت مبارک ستاره

گفتم : مگه 20 دیه ؟

گفت : پ نه پ

گفتم : حتمی میخوای بگی رستوران ببرمت

گفت : دختر تو چه قدر با هوشی!

گفتم : حرفش رو هم نزن

گفت :بای

گفتم خوب بای

به النا زنگ زدم طبق معمول با ناز اشفه جواب داد

+سلام ستاره

__ گفتم سلام

--- گفتم ساعت 7 آماده باش میام نبالت

+گفت باشه

خدافظ

________________________________________________

ساعت 6:30 بود من هنوز آماده نبودم

سریع در کمد رو باز کرم

یه مانتوی آبی، شال سفید ،کفش های قرمز و پاشنه بلند، یه شلوار تیره

رفتم جلوی آینه یه آرایش ملایم کردم

سریع کلید ماشین رو بر داشتم رفتم

بچه ها جلوی در بودن

صورت هاشون جوری بو که انگار از شکست عشقی اومده بودن

النا __ سلام خوشگل

من __ سلام بیا بالا بشین

رفتیم دنبال بهی جلوی در بود

گفتم _ سلام خانوم بیا بالا

1 ساعت گذشت رسیدیم رستوران یه رستوان خوب خوب

رفتیم سر یه میز نشستیم

هممون ماهی سفارش دادیم

همون موقع چشم به میز بقلی افتاد

داداش بزرگم وحید بود با یه دختر

چون دنبال یه سوژه ازش بودم موبایلمو در آوردم و ازش با اون دختره عکس گرفتم

سریع برای مامان و بابام بولوتوث کردم و نوشتم اینم شازده پسرتون

عاشق شده

10 دقیقه بعد جواب رو گرفتم همون موقع شاممون تموم شد سریع بچه هارو بردم

خونه هاشون .

دنبال وحید تا خونه رفتم
____________________________________________________________

بقیه ش رو هم براتون می نویسم
نه سلام میدی نه چیزی
ولی باز تو فکرمی
HeartHeart
پاسخ
 سپاس شده توسط jinora ، Mιѕѕ UηυѕυαL ، خورشید(عاشق نیوشا ضیغمی) ، گل رز قرمز ، Thyme ، RTEMIS@ ، نازنین* ، آوا 2014 ، "تنها" ، اوا2014سابق
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
رمان ستاره - گل رز آبی...!!! - 13-01-2014، 22:50
RE: رمان ستاره - samira 409 - 16-01-2014، 8:49
RE: رمان ستاره - m love f - 23-01-2014، 13:26
RE: رمان ستاره - Thyme - 06-02-2014، 19:59
RE: رمان ستاره - .علیرضا - 11-03-2014، 16:14
RE: رمان ستاره - آوا 2014 - 18-10-2014، 16:04

موضوعات مرتبط با این موضوع...
Rainbow یه رمان خیلی قشنگ.نخونی نصف عمرت فناست
  رمان عشق من ، عشق تو (عاشقانه ، معرکه) به قلم: خودم
  رمان عاشقانه ( کراش من توی دانشگاه یه دختر ترسناکه) به قلم خودم. پارت پایانی.
  رمان عاشقشم؟
  رمان تلخ و شیرین
  رمان فوق‌العاده ترسناک «فرزند ابلیس» | نوشته‌ی خودم
Heart رمان[انتقام شیرین]
  رمان تمنا برای نفس کشیدن
  رمان الناز (عاشقانه)
  رمان شورنگاشت(داستانی کاملا واقعی)|ز.م

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان