بغض قلم <از خودم>

[ɱʀ ЭℓψÅя]

]هرجور میتونی بمون من با تو سازش میکنم]
هربار میگفتم نرو این بار خواهش میکنم]


با زخم تنهاتر شدن محتاج تسکینم نکن
تنهاتر از من نیستی تنهاتر از اینم نکن,


با گریه های هر شبم د]نبال مرهم نیستم]
اینبار بشکن بغضمو! فکر غرورم نیستم!,


کی گفته این خواهش منو تو چشم تو کم میکنه
این التماس آخرم خیلی بزرگم میکنه,


[/font][/size][/align]

باور نکن راضی بشم چون دوستت دارم بری
اونقدر درارو وا نکن! من که نمیزارم بری,


یک عمر من پرپر زدم چون درد دوری کم نبود
اینا که میگم یک شب از چیزی که حس کردم نبود,


با گریه های هر شبم دنبال مرهم نیستم
اینبار بشکن بغضمو فکر غرورم نیستم,


کی گفته این خواهش منو تو چشم تو کم میکنه
این التماس آخرم خیلی بزرگم میکنه,