خوب اینم پست های امروز ، راستی من از شش زودتر نمیام ، خیلی زود باشه میشه ساعت 5 :
ساعت سه و نیم ، داغونهداغون ، خسته ، جنازه ، سوار ماشین شدم تا برم یه گورستونی ، تازه یاد پیشنهاد آدرین افتادم ، یه کوچولو فکر کردم ، بعد حرکت کردم و زنگ زدم بهش ، جواب داد:
-
جانم؟
جانم؟
-
سلــــام.
سلــــام.
-
سلام به روی ماهت خوبی؟
سلام به روی ماهت خوبی؟
-
خوبم.
خوبم.
-
فکراتو کردی؟
فکراتو کردی؟
-
اوهوم ، آدرین یه چیزی بگمقول میدی قبول کنی؟
اوهوم ، آدرین یه چیزی بگمقول میدی قبول کنی؟
-
بگو.
بگو.
-
قول بده.
قول بده.
-
نوشیکا...
نوشیکا...
-
انقدر خز نکن این اسم مارو، یه قول که این حرفارو نداره.
انقدر خز نکن این اسم مارو، یه قول که این حرفارو نداره.
-
باشه بگو.
باشه بگو.
-
الان قول دادی دیگه؟
الان قول دادی دیگه؟
-
آره قول دادم بگو.
آره قول دادم بگو.
-
من اگه بیام خونتون زشتنیست؟
من اگه بیام خونتون زشتنیست؟
-
نه عزیزم نیست.
نه عزیزم نیست.
-
اوکی ، ببین من می خوامدنبال یه خونه بگردم برم توش زندگی کنم ، تا اون موقع اگه اشکال نداره میام پیش شما باشه؟
اوکی ، ببین من می خوامدنبال یه خونه بگردم برم توش زندگی کنم ، تا اون موقع اگه اشکال نداره میام پیش شما باشه؟
-
باشه ولی مطمئنی؟
باشه ولی مطمئنی؟
-
از چی؟
از چی؟
-
از اینکه می خوای یه خونهجدا بگیری.
از اینکه می خوای یه خونهجدا بگیری.
-
آره ، حالا یادت هست که قولدادی؟
آره ، حالا یادت هست که قولدادی؟
-
چی رو؟
چی رو؟
-
به پگاهان هم بگو بیاد.
به پگاهان هم بگو بیاد.
-
نه.
نه.
-
آره.
آره.
-
نه.
نه.
-
آره.
آره.
-
نــه.
نــه.
-
اما تو قول دادی.
اما تو قول دادی.
-
حالا پسش می گیرم.
حالا پسش می گیرم.
-
پس من نمیام ، می رم توپارک می خوابم.
پس من نمیام ، می رم توپارک می خوابم.
-
همینم مونده.
همینم مونده.
-
پس قبول؟
پس قبول؟
-
ببینم چی میشه ، شاید قبولنکنه.
ببینم چی میشه ، شاید قبولنکنه.
-
من بهش میگم ، فعلانم پشتفرمونم نمی تونم حرف بزنم ، بابای.
من بهش میگم ، فعلانم پشتفرمونم نمی تونم حرف بزنم ، بابای.
-
نوشیکا...
نوشیکا...
قطع کردم ، بای بای آدرین ،موفق شی با ما دوتاااااااا ، اوه اون پسرِی روانی رو کی می خواد تحمل کنه؟ صبر... پروردگارا صبر عطا فرما ، تو از رو نریا همچنان خوددرگیر باش. گوشیم رو برداشتم و بهش زنگ زدم ، بعد از مدت طولانی ای عروس خانم ، جواب داد:
-
بفرمایید؟
بفرمایید؟
-
سلام.
سلام.
-
شما؟
شما؟
-
یعنی منو نمی شناسی؟
یعنی منو نمی شناسی؟
-
ببخشید با کی کار دارین؟درست تماس گرفتین؟
ببخشید با کی کار دارین؟درست تماس گرفتین؟
-
مگه پگاهان نیستین شما؟
مگه پگاهان نیستین شما؟
-
تو... اسمت یادم نمیـاد ،آها آها نوشیکا درسته؟
تو... اسمت یادم نمیـاد ،آها آها نوشیکا درسته؟
-
آورین ، درسته.
آورین ، درسته.
-
ببخشید نشناختم.
ببخشید نشناختم.
-
نه بابا ، راستش قرض ازمزاحمت... ببین یه چیزی بگم قبول می کنی؟
نه بابا ، راستش قرض ازمزاحمت... ببین یه چیزی بگم قبول می کنی؟
-
بگو عزیزم.
بگو عزیزم.
-
من پدر ، مادرم رفتن آمریکا، تو خونه تنهایی می ترسم ، آدرین... گفته که برم پیش اونا ولی تنهایی می دونی ، من آرتیمان رو نمی شناسم ، تا یه مدت که برم خونه خالم می خوام برم پیش آدرین ، آقای بزرگ مهر هم شماله ، در جریانی که؟
من پدر ، مادرم رفتن آمریکا، تو خونه تنهایی می ترسم ، آدرین... گفته که برم پیش اونا ولی تنهایی می دونی ، من آرتیمان رو نمی شناسم ، تا یه مدت که برم خونه خالم می خوام برم پیش آدرین ، آقای بزرگ مهر هم شماله ، در جریانی که؟
-
خوب؟
خوب؟
-
می خواستم یه خواهشی بکنم.
می خواستم یه خواهشی بکنم.
-
اوهوم ، بگو.
اوهوم ، بگو.
-
من خیلی سخت قبول کردم ،ولی هیچ جایی نیست برم ، میشه تو هم بیای؟
من خیلی سخت قبول کردم ،ولی هیچ جایی نیست برم ، میشه تو هم بیای؟
-
من؟
من؟
-
من که آرتیمان رو نمی شناسم، سخته یکم.
من که آرتیمان رو نمی شناسم، سخته یکم.
-
نمی دونم.
نمی دونم.
-
آدرین می خواست خودش بهتبگه ولی من گفتم که من بگم.
آدرین می خواست خودش بهتبگه ولی من گفتم که من بگم.
-
من با آدرین حرف می زنم.
من با آدرین حرف می زنم.
-
پس خدافظ.
پس خدافظ.
-
خدافظ.
خدافظ.
یعنی کنترل کردم ، خودمو ازپشت موبایل نزنم تو دهنش ، دختره مسخره ، اصلا به جهنم ، بمیری نیای ایشالا ، گه خوردم خواستم آدرین رو اذیت کنم ، نوشیکا جان نیم ساعته الکی داری می چرخی ، یه جایی برو دیگه گلم ، برم کجا آخه؟ خونه آدرین... الــــــان؟ نــــه نمیشه که ، الان زشته ، برم نهار بخورم بعد ، با کی برم نهار؟ آها ، اوکی فهمیدم ، دیگه شعورشو دارم در میارما ، پشت فرمان هی زنگ می زنم به این و اون ، بعد میگم چرا جریمه می کنید ، سریع به حوا زنگ زدم ، بعد از چند ثانیه جواب داد:
-
سلام.
سلام.
-
سلام خانم خوبی؟
سلام خانم خوبی؟
-
چه خوبی ای؟ دارم بیچارهمیشم.
چه خوبی ای؟ دارم بیچارهمیشم.
-
کجایی الان؟
کجایی الان؟
-
خونه بهاره یکی از دوستامه، همون که اون سری باهامون اومد رستوران.
خونه بهاره یکی از دوستامه، همون که اون سری باهامون اومد رستوران.
-
کارات در چه حاله؟
کارات در چه حاله؟
-
فکر کنم خیلی طول بکشهدوهفته اس.
فکر کنم خیلی طول بکشهدوهفته اس.
-
نهار که نخوردی؟
نهار که نخوردی؟
-
نه چطور؟
نه چطور؟
-
اگه نخوردی صبر کن ، منبیام دنبالت بریم بیرون نهار ، فقط آدرس بده.
اگه نخوردی صبر کن ، منبیام دنبالت بریم بیرون نهار ، فقط آدرس بده.
-
نمیشه نوشیکا.
نمیشه نوشیکا.
-
حوا باید باهات حرف بزنم ،خیلی مهمه به خدا.
حوا باید باهات حرف بزنم ،خیلی مهمه به خدا.
-
باشه.
باشه.
-
آدرس؟
آدرس؟
-
خیل خوب...
خیل خوب...
یک ربع بعد جلوی در خونه یبهاره بودم ، زنگ زدم که حوا بیاد پایین ، دو دقیقه بعد پایین بود ، یه نگا به تیپش انداختم ، مانتوی کرم رنگ کوتاه ، با شلوار مشکی و شال مشکی ، کفشاش هم مشکی بود ، سوار ماشین شد.
-
سلام.
سلام.
-
سلام ، حوا کجا بریم کهدارم از گشنگی میمیرم.
سلام ، حوا کجا بریم کهدارم از گشنگی میمیرم.
-
برو همون جا که سری آخرپیمان بردمون.
برو همون جا که سری آخرپیمان بردمون.
-
باشه.
باشه.
حرکت کردم ، صدای ضبط رو کمکردم و گفتم:
-
دیگه دانشگاه نمیای؟
دیگه دانشگاه نمیای؟
-
نمی تونم.
نمی تونم.
-
اگه درست بشه میای؟
اگه درست بشه میای؟
-
نمیشه.
نمیشه.
-
حالا اگه؟
حالا اگه؟
-
معلومه ، از خدامه نرم ولی، این خانوادم با این رسم مزخرفش ، همه ی اهدافم رو از بین برد ، تنها کسی که قبول نکرد سایه بود که بعدش با یکی دیگه ازدواج کرد ولی من نتونستم بابام رو راضی کنم.
معلومه ، از خدامه نرم ولی، این خانوادم با این رسم مزخرفش ، همه ی اهدافم رو از بین برد ، تنها کسی که قبول نکرد سایه بود که بعدش با یکی دیگه ازدواج کرد ولی من نتونستم بابام رو راضی کنم.
یه ربع هم گذشت که بهرستوران رسیدیم ، تا رفتیم تو سفارش غذا دادیم ، وقتی غذا رو آوردن ، شروع به صحبت کردم:
-
حوا واقعا می خوای بریآلمان؟
حوا واقعا می خوای بریآلمان؟
-
مگه تو همچین موضوعی شوخیدارم؟
مگه تو همچین موضوعی شوخیدارم؟
-
پس محمدعلی چی؟
پس محمدعلی چی؟
-
محمد علی چی؟ چقدر بهش گفتمخانوادمون این طورین ، هی گفت امروز ، فردا ، امروز ، فردا ، بره بمیره.
محمد علی چی؟ چقدر بهش گفتمخانوادمون این طورین ، هی گفت امروز ، فردا ، امروز ، فردا ، بره بمیره.
-
حوا ، اون خیلی دوست داره ،چرا جوابشو نمیدی؟
حوا ، اون خیلی دوست داره ،چرا جوابشو نمیدی؟
-
من دوسش ندارم ، دیگه همنمی خوام باهاش باشم.
من دوسش ندارم ، دیگه همنمی خوام باهاش باشم.
-
تو دیوونه ی محمدعلی بودیچی شده حالا؟
تو دیوونه ی محمدعلی بودیچی شده حالا؟
-
خر بودم ، خنگ بودم ، نفهمبودم ، حالا دیگه نیستم.
خر بودم ، خنگ بودم ، نفهمبودم ، حالا دیگه نیستم.
-
بهم گفت می خواد بیادخواستگاری ، برگرد حوا ، تورو خدا برگرد.
بهم گفت می خواد بیادخواستگاری ، برگرد حوا ، تورو خدا برگرد.
-
نه دیره... خیلی دیره ، اونموقع که نمی دونم داشت چه غلطی می کرد باید میومد خواستگاری نه حالا.
نه دیره... خیلی دیره ، اونموقع که نمی دونم داشت چه غلطی می کرد باید میومد خواستگاری نه حالا.
-
گناه داره.
گناه داره.
-
نه دیگه مهم نیست ، من میخوام برم.
نه دیگه مهم نیست ، من میخوام برم.
-
هرطور صلاح می دونی.
غذا روخوردیم ، خیلی سعی کردم راضیش کنم ولی قبول نکرد ، پول غذا رو حساب کردم و دوتایی سوار ماشین شدیم ، داشتم قفل فرمان رو باز می کردم که گوشیم زنگ خورد ، خوب اینکه آدرینه
هرطور صلاح می دونی.