(25-07-2013، 1:59)M.H2 نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.گفتم که این مال 3 روزه ، روزی 2 قسمت
احساس نمیکنی یکم طولانیه
بعدشم یکم نه عزیزم خیلی طولانیه رمانم اگه خوشتون اومده باید صبر کنید
تازه یه مژده هم بدم اینکه جلد دوم هم داره
مرسی از نظرت عزیزم
به خاطر درسای عزیزم 1 قسمت دیگه هم می ذارم ولی بقیه واسه شنبه.
بعدازظهر جمعه بود ، داشتمآماده میشدم ، پیراهن مشکی رنگ کوتاهم رو پوشیدم ، ساپرت مشکی رنگم رو پام کردم و بعد کفش پاشنه بلند قرمزم رو پوشیدم ، موهام رو اتو کشیدم ، لخت لخت شده بود ، همون جوری باز گذاشتمش و دور سرم موهامو پخش کردم ، بعد تو آینه خودم رو نگاه کردم همه چی کامل بود فقط آرایش نداشتم ، خوب خنگه همه چی آرایشه ها ، کی گفته؟ دختر خودش باید زیبایی داشته باشه ، اصلا آرایش نمی کنم تا چشت درار ، انقدر زر زر نکن بشین آرایشتو انجام بده ، خط چشم مشکی رو برداشتم و چشمام رو کشیدم ، خیلی ناز شد ، تو کشیدن خط چشم استادم ، بعد هم کمی کرم پودر برنزه و یه کوچولو رژگونه کمرنگ ، بعد رفتم تو کار لب ، رژلب قرمز زدم ، از سایه هم بدم میومد ، هیچ وقت از سایه استفاده نمی کردم. بعد از تکمیل آرایش چرخی جلو آینه زدم و بعد مانتو مهمونی قرمز رنگ و شال مشکی رنگم رو پوشیدم ، در نهایت کیف دستی قرمز و ست کفشام رو برداشتم ، ساعت هشت بود ، به سمت نها رفتم:
-
مرسی عزیزم خیلی زحمت دادماین دو روز.
مرسی عزیزم خیلی زحمت دادماین دو روز.
-
این چه حرفیه؟ خونه خودته.
این چه حرفیه؟ خونه خودته.
-
به هر حال مرسی ، من برمدیگه.
به هر حال مرسی ، من برمدیگه.
-
برنمی گردی؟
برنمی گردی؟
-
نه ، میرم پیش چیستا.
نه ، میرم پیش چیستا.
-
خیلی خوب ، خدافظ.
خیلی خوب ، خدافظ.
-
خدافظ. بازم میسی.
خدافظ. بازم میسی.
از در خونش بیرون اومدم. بهجان خودم تیپم دیدنی بود ، با اون همه قر و فر یه کوله پشتی انداخته بودم پشتم ، راه می رفتم ، متوجه نگاه هایی که به سمتم بود میشدم ولی توجه نمی کردم ، ملت دختر ندیدن ، تا یه دختر می بینن رم می کنن. ایــــش ، به سمت جنسیس قرمزم رفتم ، کلا با رنگ قرمز حال می کنم ، اینجوریم دیگه، مگه چیه؟ تو ماشین نشستم ، ولوم ضبط رو تا هزار زیاد کردم ، یه کوچولو خودم هم کرم داشتما ، اگه اینطوری نمی کردم انقدر نگام نمی کردن ، چجوری؟ خوب کر و کور شن به من چه؟ آره همون که کر و کور شن. صدای تتلو و طعمه گوشم رو کر کرد ، بعد از چهل و پنج دقیقه رسیدم جلو آدرسی که داده بود رسیدم. این الان خونه آدرینه؟ جا... جا... جان من؟ این خونه اس یا قصره؟ ای.. این دیگه چیه؟ ششصد متر فقط زیربناشه اگه اشتباه نکنم... باز تو تز معماری دادی با اینکه هیچی سر در نمیاری ازش؟ رفتم جلو زنگ زدم ، صدای یه خانم تو گوشم پیچید:
-
بفرمایید؟
بفرمایید؟
-
س.. سلام ، من نوشیکائم.
س.. سلام ، من نوشیکائم.
-
بفرمایید خانم.
بفرمایید خانم.
تشخیص دادم که باید مستخدمباشه ، از مدل حرف زدنش معلوم بود. رفتم تو عمارت ، قصر که چه عرض کنم ، کاخی بود واسه خودش ، حدود ده دقیقه طول کشید تا از حیاط به خانه رسیدم ، یه خونه ویلایی قشنگ دو طبقه بود ، خیــلی هم بزرگ بود ، از بیرون ساختمانش رو دیدم ، ولی از نزدیک بزرگتر بود ، به سمت در خونه رفتم ، آدرین جلو در منتظرم بود ، واییییی تیپو داری نوشیکا جون؟ یا خدا... ، رفتم جلو با لبخند گل و شیرینی ای که خریده بودم رو بهش دادم و گفتم:
-
سلام آدرین خوبی؟
سلام آدرین خوبی؟
-
سلام عزیزم ، خودت گلی گلچرا آوردی؟
سلام عزیزم ، خودت گلی گلچرا آوردی؟
-
واسه تو نیاوردم که.
واسه تو نیاوردم که.
-
جواب ندی اتفاق خاصتی براتمیفته؟
جواب ندی اتفاق خاصتی براتمیفته؟
-
آره... میمیرم.
آره... میمیرم.
-
بریم تو.
بریم تو.
-
بریم.
بریم.
پشت سر آدرین به داخل عمارترفتم ، یکم که رفتیم تو ، از راهرو رد شدیم و به سالن پذیرایی رسیدیم ، توی سالن چهار نفر وایستاده بودن ، دوتا دختر جوون ، یه پسر جوون ، یعنی این آرتیمانه؟ و یه مرد میانسال حدودا پنجاه ساله ، آدرین روبه همه کرد:
-
اینم از نوشیکا...
اینم از نوشیکا...
بعد رو به من کرد و گفت:
-
معرفی می کنم ، خانواده یمن.
معرفی می کنم ، خانواده یمن.
به دختر جوون اولیه اشارهکرد : این پگاهانه. می شناسیش که؟
-
بله البته ، خیلی خوش بختم.
بله البته ، خیلی خوش بختم.
پگاهان- منم همین طور.
خانواده ی من... یعنی اینمجزو خانوادته؟ به تو چه آخه ، دستتو بده بابا ، دست دادیم ، به سرتاپاش نگاه کردم ، چشم و ابرو مشکی بود ، موهاش یه فر بزرگ داشت ، با نمک بود قیافش ، دماغش یه کوچولو بزرگ بود البته نه اونقدر که زشتش کنه ، لباش هم بزرگ و گوشتی بود ، هیکلش هم بد نبود ، یه تاپ و دامن بادمجانی پوشیده بود ، دامنش تا بالای زانوش بود. بعد آدرین به دختر دومیه اشاره کرد:
-
خواهرم آرتونیس.
خواهرم آرتونیس.
-
خوشبختم.
خوشبختم.
آرتونیس- همچنین.
شالم افتاد رو دوشم ، بااین یکی هم دست دادم ، می گم مگه جن دیده این؟ چه طرز نگاه کردنه؟ انگار گنج کوروش کبیرو پیدا کرده اینطوری به من زل زده ، یه دختر خوش هیکل ، خوشکل بود ، نمی دونستم آدرین یه خواهر دیگه هم داره ، پوستش سبزه بود ، موهاش مشکی بود ولی بلند رنگ کرده بود ، دو رنگ شده بود موهاش ، چشمای قهوه ای روشن داشت ، بینی اش رو عمل کرده بود و لب های درشت داشت ، زشت نبود ، خیلی هم خوشکل نبود ، قیافش معمولی رو به خوشکل بود ، چشم و ابروش خیلی ناز بود و حالت موهاش ، یه کوچولو موج داشت ، دمب اسبی بسته بود ، پیراهن کوتاه سبز رنگ که خیلی خوشکل بود مدلش ، یه کوچولو شبیه آدرین بود ، رو به پسر جوونه کرد ، ریتم قلبم رفت بالا ، ولی این که اصلا شبیه خواهر برادرش نیست ، کلا یه ور دیگس ، ولی خیلی خوش قیافه و خوش تیپه ، آدرین گفت:
-
ایشونم آقا سامان شوهرخواهرم.
ایشونم آقا سامان شوهرخواهرم.
-
سلام.
سلام.
سامان- سلام خوشبختم.
-
همچنین.
همچنین.
دست دادیم ، خوب پس آرتیمانافتخار نداده ، بعد آدرین رو به مرد مسنه کرد ، با اینکه پیر بود ، اما خوش تیپ بود ، معلوم بود که با کلاسه.
-
ایشونم پدرم هستن.
ایشونم پدرم هستن.
-
خیلی خیلی خوشبختم.
خیلی خیلی خوشبختم.
پدرجون- منم همین طوردخترم.
پدر و دختر هر دو دیوانن ،دوتایی زل زدن به من که چی مثلا؟ این یارو خشک شده؟ الله اعلم ، با پدرجون هم دست دادم ، رفتیم تو سالن و آدرین دست من رو گرفت و به سمت پله ها رفت ، چه ریلکسه این... جلو نامزدش دست منو میگیره می بره طبقه بالا. نوشیکا خانم همه که مثله تو فکرشون منحرف نیست. دختره بی حیا... گمشو بابا ، تو هم هر وقت ، وقت گیر میاری گیر میدی به خودت ، دهنت رو ببند ببین کجا داره می برتت ، اِ الان خودم با پاهای خودم از پله ها بالا اومدم؟ په نه په پرواز کردی ، این پسره که بغلت نکرد انقدر به چیزای بی مورد فکر کردی نفهمیدی کجا اومدی ، رو به آدرین کردم:
-
کجا میریم؟
کجا میریم؟
-
مگه نمی خوای لباسات رو عوضکنی؟
مگه نمی خوای لباسات رو عوضکنی؟
-
چرا چرا.
چرا چرا.
به سمت اتاق آدرین رفتیم ،لباس هام رو عوض کردم ، دستی به موهام کشیدم و رو به آدرین گفتم:
-
بریم دیگه من آمادم.
بریم دیگه من آمادم.
-
باشه...
باشه...
-
پگاهان قیافش خوبه...
پگاهان قیافش خوبه...
-
یعنی چی؟
یعنی چی؟
-
منظوری نداشتم ، یعنی بدسلیقه نیستی.
منظوری نداشتم ، یعنی بدسلیقه نیستی.
-
نوشیکا...
نوشیکا...
-
نمی دونستم که یه خواهردیگه هم داری.
نمی دونستم که یه خواهردیگه هم داری.
-
فکر کردم می دونی ، آرتونیسبچه ی سوم خانوادمونه ، بین ما چهار نفر فقط اون سروسامان گرفت ، مثه آدم ازدواج کرد ، خیلی میشا رو دوست داشت ، دوتایی با هم خیلی خوب بودن ، وقتی میشا مرد آرتونیس خیلی اذیت شد ولی تونست به زندگی برگرده... برعکس ما ، یه دخترم داره به اسم سارینا خیلی نازه خواهر زادم...
فکر کردم می دونی ، آرتونیسبچه ی سوم خانوادمونه ، بین ما چهار نفر فقط اون سروسامان گرفت ، مثه آدم ازدواج کرد ، خیلی میشا رو دوست داشت ، دوتایی با هم خیلی خوب بودن ، وقتی میشا مرد آرتونیس خیلی اذیت شد ولی تونست به زندگی برگرده... برعکس ما ، یه دخترم داره به اسم سارینا خیلی نازه خواهر زادم...
-
چند سالشه؟
چند سالشه؟
-
چهارسال.
چهارسال.
-
آخــه ، می خوام ببینمش ، هست؟
آخــه ، می خوام ببینمش ، هست؟
-
آره هست ، میشا خیلی سارینارو دوست داشت...
آره هست ، میشا خیلی سارینارو دوست داشت...
-
خیل خوب نمی خواد دوبارهیاد میشا کنی...
خیل خوب نمی خواد دوبارهیاد میشا کنی...
-
هر وقت تورو می بینم یادمیشا می افتم ، خودت باورت نمیشه... شما کپ همدیگه اید... ندیدی آرتونیس و بابام چجوری نگات می کردن؟
هر وقت تورو می بینم یادمیشا می افتم ، خودت باورت نمیشه... شما کپ همدیگه اید... ندیدی آرتونیس و بابام چجوری نگات می کردن؟
-
یعنی به خاطر شباهت من ومیشا انقدر عجیب غریب نگام می کردن؟
یعنی به خاطر شباهت من ومیشا انقدر عجیب غریب نگام می کردن؟
-
آره...
آره...
-
آرتیمان کجاس؟ افتخار نداد؟
آرتیمان کجاس؟ افتخار نداد؟
-
تو اتاقشه... هیچ وقت تومهمانی ها شرکت نمیکنه... می خوای ببینیش؟
تو اتاقشه... هیچ وقت تومهمانی ها شرکت نمیکنه... می خوای ببینیش؟
-
آره.. اتاقش کجاس؟
آره.. اتاقش کجاس؟
-
بیا بریم بهت نشون میدم.
بیا بریم بهت نشون میدم.
با آدرین از اتاقش بیرونرفتیم ، به سمت ته سالن رفتیم ، درست یه گوشه از خونشون بود ، اتاقش یه جایی بود مثله اتاق خودم تو خونه خودمون ، خونمــوننننن ، دلم تنگ شده برا اتاقم ، هه الان بابا مهمان داره ، آخه طفلکی چجوری بگه دخترم رفته ؟ هه هه ، خندش کجا بود الان؟ بی شخصیت ، صدای گیتار از اتاق میومد ، چه ریتم قشنگی ، آدرین خواست در بزنه ، جلوش رو گرفتم ، با صدای آروم گفتم:
-
در نزن ، بذار ببینم چهآهنگی می زنه.
در نزن ، بذار ببینم چهآهنگی می زنه.
-
از صبح تا شب گیتار می زنه.
از صبح تا شب گیتار می زنه.
دیدم داره با آهنگ می خونه، صدای خوندنش رو از پشت در می شنیدم...