اخطار‌های زیر رخ داد:
Warning [2] count(): Parameter must be an array or an object that implements Countable - Line: 865 - File: showthread.php PHP 7.4.33 (Linux)
File Line Function
/showthread.php 865 errorHandler->error




 


امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

داستان های مصور کیویی

#1
داستان های مصور کیویی

کیو:لعیا!نمیزاری من شویت بشم؟؟

لعیا:نُچ!

کیو:لعیا!!خواهش!!Shy

لعیا:خب...باوشه..!!

داستان های مصور کیویی

گـــاد!! شکرت!!
کیــــــــــــــو جوگیر میــــــــــــشود!Big GrinBig Grin

داستان های مصور کیویی

داستان های مصور کیویی

داستان های مصور کیویی

داستان های مصور کیویی

لعیا:کیو!!خوشگل شدیا!!HuhHeart

کیو:اره میدونم همه میگن!!Sleepy

نلعیا: :ا

(توی اتاق)

داستان های مصور کیویی

کیو:ایـــــــول بالاخره دلشو بردم!!Big GrinBig Grin اخ سرم درد گرفت اینقدر زور زدم نرم بغلش کنم!!

(توی یه جمع شلوغ که همه توجه ها به من و کیوئه)

لعیا:واییییییی!!نمیدونین کیوی من چه قدرررررررر قشنگ میرقصه!! کیو برقص!!


داستان های مصور کیویی

کیو:هیـــــــس!!لعیا!! هیـــــــــس!!الان وقته رقصه مگه؟؟

لعیاا:کیــــــــــــــو!!Shy
کیو:باشه بابا!!

داستان های مصور کیویی

کیو: لعیا لعیا!! بیا دردت به جونش! لعیا لعیایه من!! HeartBlush

لعیاHeartHeart

داستان های مصور کیویی


لعیا:کیو؟به دوردستها مینگری!!؟؟Huh

کیو:اره منتظرم مرضیه با بادبادک بیاد پیشم!!

لعیاAngryAngryAngry کیـــــــــــوAngryAngry

کبو:شوخی کردم بابا!! بالن سفارش دادم با هم بریم تو افق محو شیم!!Sleepy

لعیا:Heart

داستان های مصور کیویی

هیون:کیو!! بیشتر فوت کن!! باید اینقدر بزرگ شه که لعیا و نازنین رو بندازیم تو این حبابه بعد محوشون کنیم تو افق و خلاص!!

لعیا و نازنین : حملــــــــــــــــــــه!!AngryAngry

داستان های مصور کیویی

(به ظاهر)

کیو:هیونگ!!داداش!!حیف دستم به اون طرف گردنت نمیرسه وگرنه سفت بغلت میکردم!!

هیونگ:کیو!! حیف لبم به لپت نمیرسه وگرنه محکم می*****یدمشون!!

(در واقعیت)

کیو:هیونگ مراقب خودت باش!!دارم میام که خفت کنم!!

هیونگ:تو خواب ببینی!!الان همچین لپتو گاز میگیرم تا صد سال سیاه جاش از بین نره!!

]
داستان های مصور کیویی

یونگی:کیو!!اخه چرا تو اینقدر لاغری؟؟الان همچین میچلونمت لاغر بودنت یادت

بره!!

کیو:و اینگونه بود که من به شهادت رسیدم....!!
زندگــی ...
به من آموخــــت...
همیشه منتظر حمله ی ....
احتمالیه کسی باشم ..........
که به او...
محبت فراوان کــــــــــردم............
:499:
پاسخ
 سپاس شده توسط pink devil ، L.A.78 ، ჩяσOσкєη ժяєαм ، شايان V ، آنجلین ، dOnT fUnNy
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
داستان های مصور کیویی - ♥ Sky Princess♥ - 14-04-2013، 13:16


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان