داستان های مصور کیویی - نسخه‌ی قابل چاپ +- انجمن های تخصصی فلش خور (http://www.flashkhor.com/forum) +-- انجمن: مسائل متفرقه (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=18) +--- انجمن: فیلم و سینما (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=22) +---- انجمن: فیلم و سینمای کره، ژاپن و چین (آسیای شرقی) (http://www.flashkhor.com/forum/forumdisplay.php?fid=71) +---- موضوع: داستان های مصور کیویی (/showthread.php?tid=32908)

داستان های مصور کیویی - ♥ Sky Princess♥ - 14-04-2013 کیو:لعیا!نمیزاری من شویت بشم؟؟ لعیا:نُچ! کیو:لعیا!!خواهش!! لعیا:خب...باوشه..!! گـــاد!! شکرت!! کیــــــــــــــو جوگیر میــــــــــــشود! لعیا:کیو!!خوشگل شدیا!! کیو:اره میدونم همه میگن!! نلعیا: :ا (توی اتاق) کیو:ایـــــــول بالاخره دلشو بردم!! اخ سرم درد گرفت اینقدر زور زدم نرم بغلش کنم!! (توی یه جمع شلوغ که همه توجه ها به من و کیوئه) لعیا:واییییییی!!نمیدونین کیوی من چه قدرررررررر قشنگ میرقصه!! کیو برقص!! کیو:هیـــــــس!!لعیا!! هیـــــــــس!!الان وقته رقصه مگه؟؟ لعیاا:کیــــــــــــــو!! کیو:باشه بابا!! کیو: لعیا لعیا!! بیا دردت به جونش! لعیا لعیایه من!! لعیا لعیا:کیو؟به دوردستها مینگری!!؟؟ کیو:اره منتظرم مرضیه با بادبادک بیاد پیشم!! لعیا کیـــــــــــو کبو:شوخی کردم بابا!! بالن سفارش دادم با هم بریم تو افق محو شیم!! لعیا: هیون:کیو!! بیشتر فوت کن!! باید اینقدر بزرگ شه که لعیا و نازنین رو بندازیم تو این حبابه بعد محوشون کنیم تو افق و خلاص!! لعیا و نازنین : حملــــــــــــــــــــه!! (به ظاهر) کیو:هیونگ!!داداش!!حیف دستم به اون طرف گردنت نمیرسه وگرنه سفت بغلت میکردم!! هیونگ:کیو!! حیف لبم به لپت نمیرسه وگرنه محکم می*****یدمشون!! (در واقعیت) کیو:هیونگ مراقب خودت باش!!دارم میام که خفت کنم!! هیونگ:تو خواب ببینی!!الان همچین لپتو گاز میگیرم تا صد سال سیاه جاش از بین نره!! ] یونگی:کیو!!اخه چرا تو اینقدر لاغری؟؟الان همچین میچلونمت لاغر بودنت یادت بره!! کیو:و اینگونه بود که من به شهادت رسیدم....!! RE: داستان های مصور کیویی - L.A.78 - 14-04-2013 شرمنده شدیم RE: داستان های مصور کیویی - ♥ Sky Princess♥ - 14-04-2013 قربان شما زن داداش خدمت کسانی که نمیدانند کیو و یونگی داداشای من شوهر لعیا هیون و جونگی داداشای لعیا شوهرای من هیونگ دوست این 4 نفر شوهر مرضیه ان اما مرضیه کیو رو هم دوستداره پس رقیب لعیا محسوب میشه RE: داستان های مصور کیویی - pink devil - 14-04-2013 اینجاش خیلی باحاله! کیو:هیونگ مراقب خودت باش!!دارم میام که خفت کنم!! هیونگ:تو خواب ببینی!!الان همچین لپتو گاز میگیرم تا صد سال سیاه جاش از بین نره!! RE: داستان های مصور کیویی - pink devil - 14-04-2013 هیچوقت فکر نیمکردم یه روزی منو لعیا سره کیو به جوونه هم بیوفتیم! لعیا:کیو؟به دوردستها مینگری!!؟؟ کیو:اره منتظرم مرضیه با بادبادک بیاد پیشم!! RE: داستان های مصور کیویی - شايان V - 14-04-2013 ممنونم بابت عكساااااا...خواهروخودم تي اسي هستيييييييييييم شديد...مخصوصا خواهرم كه عاشق كيو الان صداش كردم پستتو ديد كلي خوشحال شد...مرسي RE: داستان های مصور کیویی - ko*minam - 28-11-2013 حالان هرچی میگم مسترکیوجونگ صاحب داره شماهاحرفای خودتونوبزنین!!!!!