امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

شیطان و کوتوله ها [رمان]قسمت2

#4
دخترک با خوش حالی پیشنهاد عطار را قبول کرد
پیر مرد به او یک لگن اب یک شانه و لباس های تمیز داد و به او دستور داد هرگز باظاهر چرک و چروک و کثیف جلوی اوظاهر نشود
دخترک هم دستور های اورا اجرا کرد انسلمه متوجه شد که در انتخابش اشتباه نکرده از اوپرسید اسمت چیست دخترک جواب داد مارینت عطار گفت خوب مارینت از امروز اینجا را مانند خانه خودت بدان دخترک مشغول کار شد او تمام جارا شست تمام شیشه ها و دستمال های عطار را جارو کرد دخترک خیلی خیلی زیبا و مهربان بود بعد از مدتی عطار به او پیشنهاد ازدواج داد انسلمه با خنده گفت اما مادر بزرگم بیشتر به درد شما میخورد عطار به او گفت اگر با من ازدواج کنی کلید زیر زمین را به تو میدهم دخترک خیلی وسوسه شد چون هیچ وقت عار نمی گذاشت که او به داخل زیر زمین برود
دختر به عطار گفت در این صورت کمی فرق می کند
عطار گفت با پیشنهاد من موافقی
....♥..♥
......•...
...♦♦♦♦....
من که سپاس شما رو نمی بینم اگه سپاس ندید نمی ذارم
شیطان و کوتوله ها [رمان]قسمت2
پاسخ
 سپاس شده توسط erfan khosh hesab ، ♫♪M.J.X♪♫ ، αƒsỠỠή ، 2ba ، nasim.l


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: شیطان و کوتوله ها [رمان]قسمت2 - ღ دختـــر آسمان ღ - 13-03-2013، 14:11

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  رمان راغب | به قلبم بانوی نقابدار (زمان آنلاین دز حال تایپ)
Heart رمان خیانت به عشق (غم انگیز گریه دار هیجانی)
Rainbow یه رمان خیلی قشنگ.نخونی نصف عمرت فناست
  رمان عشق من ، عشق تو (عاشقانه ، معرکه) به قلم: خودم
  رمان عاشقانه ( کراش من توی دانشگاه یه دختر ترسناکه) به قلم خودم. پارت پایانی.
  رمان عاشقشم؟
  رمان تلخ و شیرین
  رمان فوق‌العاده ترسناک «فرزند ابلیس» | نوشته‌ی خودم
Heart رمان[انتقام شیرین]
  رمان تمنا برای نفس کشیدن

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 3 مهمان