29-01-2021، 21:38
اروم اروم ما و کسایی که میتونستن برن فنساین صف کشیدیم و رفتیم سمت یه اتاق کوچیک.کمی منتظر شدیم.بعدش بهمون جایی رو راهنمایی کردن و رفتیم .باورم نمیشد.خودشون بودن.پشت میز نشسته بودن و منتظر ما ها بودن.گریم گرفت از خوشحالی.وقتی گریه میکنم چشمام یه حالت خاصی پیدا میکنه.به پلاستیک توی دستم نگاه کردم.ررای هر کدوم از اعضا یه چیزی درست کرده بودم که بهشون بدم.
نشستیم رو صندلیایی که جلوی میز اعضا گذاشته بودن.
همینطوری شر وشر اشک میریختیم.دخترا و پسرا یکی یکی میرفتن و ازشون امضا میگرفتن و باهاشون حرف میزدن.بالاخره نوبت ما شد.استرس داشتم و قلبم توپ توپ توپ توپ پشت سر هم تند تند میزد.پاهام یه زره میلرزید.
فتوکارت هایی که خریده بودم رو اماده کردم.تازه مال پارسا هم همرام بود.بیچاره نتونست بلیط گیر بیاره.
اول از همه مامان جین بود.واقعا هم خیلی هند سامه!قربوگش برم الهی.حس عجیبی داشتم.گریم شدت گرفت.با حق حق با جین سلام کردم و با خوش رویی جوابمو داد.(اینگیلیسی)فتوکارتمو دادم بهش و برام یه امضای خوشگل زد.جین:چرا گریه میکنی؟گریه نکن!لازم نیست به خاطر اینکه ما ها رو دیدی چشمای خوشگلت رو گریون کنی!
وای خدا الان غش میکنم.
با حق حق جووبشو دادم: منو تمام طرفدارای شما خیلی منتظر شما بودیم و وصلا فکر هم نمیکردیم که شما ها به کشو ما بیاین.
جین:ما اصلا خبر نداشتیم که اینقدر طرفدار داریم.!وگرنه زودتر به ایران میومدیم.اما سختی هایی هم داشتیم.
من-نظرتون درباره ایران چیه؟
جین-من خیلی درباره غذا های خوشمزتون شنیدم.و اینم بگم که کشور شما با وجود قوانین سخت خیلی کشور زیبایی هست.
به کره ای تشکری کردم و رفتم سراغ بابای گروه یا همون کیم نامجون!
اخی خدا چقد این بشر گوگولیه!
نشستیم رو صندلیایی که جلوی میز اعضا گذاشته بودن.
همینطوری شر وشر اشک میریختیم.دخترا و پسرا یکی یکی میرفتن و ازشون امضا میگرفتن و باهاشون حرف میزدن.بالاخره نوبت ما شد.استرس داشتم و قلبم توپ توپ توپ توپ پشت سر هم تند تند میزد.پاهام یه زره میلرزید.
فتوکارت هایی که خریده بودم رو اماده کردم.تازه مال پارسا هم همرام بود.بیچاره نتونست بلیط گیر بیاره.
اول از همه مامان جین بود.واقعا هم خیلی هند سامه!قربوگش برم الهی.حس عجیبی داشتم.گریم شدت گرفت.با حق حق با جین سلام کردم و با خوش رویی جوابمو داد.(اینگیلیسی)فتوکارتمو دادم بهش و برام یه امضای خوشگل زد.جین:چرا گریه میکنی؟گریه نکن!لازم نیست به خاطر اینکه ما ها رو دیدی چشمای خوشگلت رو گریون کنی!
وای خدا الان غش میکنم.
با حق حق جووبشو دادم: منو تمام طرفدارای شما خیلی منتظر شما بودیم و وصلا فکر هم نمیکردیم که شما ها به کشو ما بیاین.
جین:ما اصلا خبر نداشتیم که اینقدر طرفدار داریم.!وگرنه زودتر به ایران میومدیم.اما سختی هایی هم داشتیم.
من-نظرتون درباره ایران چیه؟
جین-من خیلی درباره غذا های خوشمزتون شنیدم.و اینم بگم که کشور شما با وجود قوانین سخت خیلی کشور زیبایی هست.
به کره ای تشکری کردم و رفتم سراغ بابای گروه یا همون کیم نامجون!
اخی خدا چقد این بشر گوگولیه!