08-12-2020، 12:33
چشمام رو دزدیدم و با خودم گفتم:خجالت بکش
خانوما از کنار در رفتن کنار و در اتاق پرو رو دوباره بستن.بعد از چند دقیقه ایسا اومد بیرون.با هم لباس پف پفیش رو حساب کردن و رفتیم بیرون از مغازه.پلاستیک تو دست خیلی بزرگ بود.اومد کنارم و با هم راه رفتیم.
من:مجبور بودی لباس به اون پفی بخری؟ ایسا:خوب من از بچگی دوست داشتم پرنسس باشم.با دیدن این لباسا خیلی ذوق میکنم.
...
(ایسا)
داشتم با ارشام حرف میزدم که ارشام رو به مامانش گفت:مامان من میرم تو اون مغازه با ایسا ببینیم چی داره برای من.اگه چیزی خوشم اومد بهت میگم بیای ببینی.
خاله مریم:باشه.ما هم اگه کار داشتید تو این مغازه رو به روییتو هستیم.
من:چرا من بیام؟ ارشام:خوب حوصلم سر میره! من:مگه من دلقکم؟
ارشام دماغمو گرفت و گفت:دست کمی هم نداری!
دشتو از رو دماغ برداشتم و یه مشت اروم زدم تو شکمش.
من:بی مغز!حالا برو ببینم چی داره!
ارشام رفت سمت پیرهن ها.انگار نه انگار 17 سالشه!منو با خودش اورده تا حوصلش سر نره!پوفی کشیدم و بیکار بی عار همینطور داشتم تو مغازه میشتم که چشمم افتاد به رگال هودی ها!عاشق هودی ام من.دور از چشم همه یه هودی قرمز برداشتم و اروم رفتم سمت اتاق پرو.درو باز کردم که دیدم یه پسر سیکس پک اون ت داره تیشرت میپوشه.جیغ خفیفی زدم و درو بستم.سریع رفتم تو یکی از اتاق پروف های خالی قایم شدم.از تو اینه نگاهی به لباسه کردم و پوشیدمش.خیلی بزرگ بود.فکر کنم توش گم شدم.کلمو از در اتاق کردم بیرون و اروم ارشام رو صدا زدم:پیس!پیس!ارشام! امگار که دنبال صدا میگشت کلشو چرخوند.منو دید.
با اخم اومد سمتم و گفت:اونجا چیکار میکنی؟بیا بیرون دیگه!
من:ارشام نیگا اینو.هودی رو نشونش دادم.داشت هودی رو تو تنم میدی که دیدم اون پسر سیکس پکیه داره از پشت ارشم نگام میکنه.اخمی کردم.
چشمک زد و یه بوس فرستاد که سر خودم غیرتی شدم.خواستم برم بزنمش که ارشن گفت:درش بیار سریع.دیوونه شدم از دستت.
فروشنده اومد سمتمون و گفت:خانم اونا مردونسا!
من:میدونم
فروشندش شونه ای بالا انداخت و رفت پشت میزش نشست.
ارشام:سریع باش!
چون ودی رو رو لباسام پوشیده بودم همونجا درش اوردم.دادم بهش و بدو بدو رفتم تو مغازه بغلی.مغازه لوازم ارایشی و اکسسوری!خوشم اومد بابا!
داشتم چرخ میزدم که اون پسر سیکس پکیه با دوستش اومدن تو.سعی کردم خودمو نشون ندم.رفتم سمت رژ لبا.رژبنفش رو برداشتم و زدمش رو دستم.من:نچ خوشم نیومد.رژ جیگری رو بداشتم و کشیدم رو دستم.من:بدک نیست.رنگ قرمز رو برداشتم و کشیدم رو دستم.
یکی از پشت سرم گفت:ماشالله رنگ های س*ک*سی رو هم برمیداریا!
برگشتم دیدم پسر سیکس پکیس(خداییش ر*یدم با این اسم ذاشتنم)
من:میگیرم از ماتحتت اویزونت میکنما!برو گمشو!
دوست پسر سیکس پکیه:حسام ولش کن بیا بریم سراغ اون دخترا!
من:اخه یه ادم چقد میتونه ل*ا*شی باشه؟
پسر سیکس پکیه:دو دقیقه وایسا!
خم شد سمتم و گفت:میای بریم؟
یه صدایی از پشتشون اومد:باهاش چیکار داری عوضی؟
ارشام بود.پسره:به تو چه!چچیکارشی؟
ارشام:عشقمه!حالا برو اونور!
پسره:حمید بریم ولش کن.خدا رو شکر رفتن.ارشام:میشه اینقد اینور اونور نری دو دقیقه بشینی؟من:عه خوب خودشون اومدن.
ارشام پوفی کشید و گفت:تو دقیقا لوازم ارایش میخوای چیکار.؟
من:برای تولدم.میخوام تو تولدم ارایش کنم.مشکلیه؟
ارشام:اخه اسکل !.......
دیگه بقیشو نگفت و یدونه زد تو سر خودش.
من:پوفف.حالا ولم کن میخوام خریدمو بکنم.
ارشام از مغازه رفت بیرون به طرف مامان و خاله مریم رفت.
یه رژقرمز که تقریبا به جیگری میزد برداشتم با یه ریمل سیاه.خط چشم . خط لب و ....خلاصه بگم که حد اقل 400 هزار تومن شد!
خواستم حساب کنم که فروشنده گفت:بالای 300 هزار تومن خرید داشته باشید میتونید یه عطر اشانتیون بردارید.!
خوشحال شدم یه عطر با بویی مست کننده برداشتم.
حساب کردم و رفتم بیرون.رفتم سمت مامان و بقیه و گفت:مامان!کل 400 هزار تومنمو دادم برای لوازم ارایش.!
چشم غره وحشتناکی رفت که معنیش این بود:بزار برسیم خونه!
خندیدم و گفتم:مامان!بریم خونه؟
مامان:بریم.فقط وایسابا بقیه خداحافظی کنم بعد.
با بقیه خداحافظی کردیم و رفتیم سوار ماشین شدیم.ماهرخ رو رسوندیم و رفتیم سمت خونه.
انچه خواهید خواند:مهمونا یکی یکی اومدن.پسرا مخصوصا ارشام خیلی خوشتیپ و جذاب شده بودن.دخترا که عالی بودن.
ارشام انگشتشو کرد تو کیک و زد به صورتم.منم تلافی کردم.
طاها متین رو هم با خودش اورده بود.
موقع رقص شد.مامان ها و بزرگ ترا رفته بودن تو محوطه بیرون نشسته بودن.ما هم شروع کردیم مسخره بازی که پرهام پیشنهاد رقص تانگو رو داد.
خانوما از کنار در رفتن کنار و در اتاق پرو رو دوباره بستن.بعد از چند دقیقه ایسا اومد بیرون.با هم لباس پف پفیش رو حساب کردن و رفتیم بیرون از مغازه.پلاستیک تو دست خیلی بزرگ بود.اومد کنارم و با هم راه رفتیم.
من:مجبور بودی لباس به اون پفی بخری؟ ایسا:خوب من از بچگی دوست داشتم پرنسس باشم.با دیدن این لباسا خیلی ذوق میکنم.
...
(ایسا)
داشتم با ارشام حرف میزدم که ارشام رو به مامانش گفت:مامان من میرم تو اون مغازه با ایسا ببینیم چی داره برای من.اگه چیزی خوشم اومد بهت میگم بیای ببینی.
خاله مریم:باشه.ما هم اگه کار داشتید تو این مغازه رو به روییتو هستیم.
من:چرا من بیام؟ ارشام:خوب حوصلم سر میره! من:مگه من دلقکم؟
ارشام دماغمو گرفت و گفت:دست کمی هم نداری!
دشتو از رو دماغ برداشتم و یه مشت اروم زدم تو شکمش.
من:بی مغز!حالا برو ببینم چی داره!
ارشام رفت سمت پیرهن ها.انگار نه انگار 17 سالشه!منو با خودش اورده تا حوصلش سر نره!پوفی کشیدم و بیکار بی عار همینطور داشتم تو مغازه میشتم که چشمم افتاد به رگال هودی ها!عاشق هودی ام من.دور از چشم همه یه هودی قرمز برداشتم و اروم رفتم سمت اتاق پرو.درو باز کردم که دیدم یه پسر سیکس پک اون ت داره تیشرت میپوشه.جیغ خفیفی زدم و درو بستم.سریع رفتم تو یکی از اتاق پروف های خالی قایم شدم.از تو اینه نگاهی به لباسه کردم و پوشیدمش.خیلی بزرگ بود.فکر کنم توش گم شدم.کلمو از در اتاق کردم بیرون و اروم ارشام رو صدا زدم:پیس!پیس!ارشام! امگار که دنبال صدا میگشت کلشو چرخوند.منو دید.
با اخم اومد سمتم و گفت:اونجا چیکار میکنی؟بیا بیرون دیگه!
من:ارشام نیگا اینو.هودی رو نشونش دادم.داشت هودی رو تو تنم میدی که دیدم اون پسر سیکس پکیه داره از پشت ارشم نگام میکنه.اخمی کردم.
چشمک زد و یه بوس فرستاد که سر خودم غیرتی شدم.خواستم برم بزنمش که ارشن گفت:درش بیار سریع.دیوونه شدم از دستت.
فروشنده اومد سمتمون و گفت:خانم اونا مردونسا!
من:میدونم
فروشندش شونه ای بالا انداخت و رفت پشت میزش نشست.
ارشام:سریع باش!
چون ودی رو رو لباسام پوشیده بودم همونجا درش اوردم.دادم بهش و بدو بدو رفتم تو مغازه بغلی.مغازه لوازم ارایشی و اکسسوری!خوشم اومد بابا!
داشتم چرخ میزدم که اون پسر سیکس پکیه با دوستش اومدن تو.سعی کردم خودمو نشون ندم.رفتم سمت رژ لبا.رژبنفش رو برداشتم و زدمش رو دستم.من:نچ خوشم نیومد.رژ جیگری رو بداشتم و کشیدم رو دستم.من:بدک نیست.رنگ قرمز رو برداشتم و کشیدم رو دستم.
یکی از پشت سرم گفت:ماشالله رنگ های س*ک*سی رو هم برمیداریا!
برگشتم دیدم پسر سیکس پکیس(خداییش ر*یدم با این اسم ذاشتنم)
من:میگیرم از ماتحتت اویزونت میکنما!برو گمشو!
دوست پسر سیکس پکیه:حسام ولش کن بیا بریم سراغ اون دخترا!
من:اخه یه ادم چقد میتونه ل*ا*شی باشه؟
پسر سیکس پکیه:دو دقیقه وایسا!
خم شد سمتم و گفت:میای بریم؟
یه صدایی از پشتشون اومد:باهاش چیکار داری عوضی؟
ارشام بود.پسره:به تو چه!چچیکارشی؟
ارشام:عشقمه!حالا برو اونور!
پسره:حمید بریم ولش کن.خدا رو شکر رفتن.ارشام:میشه اینقد اینور اونور نری دو دقیقه بشینی؟من:عه خوب خودشون اومدن.
ارشام پوفی کشید و گفت:تو دقیقا لوازم ارایش میخوای چیکار.؟
من:برای تولدم.میخوام تو تولدم ارایش کنم.مشکلیه؟
ارشام:اخه اسکل !.......
دیگه بقیشو نگفت و یدونه زد تو سر خودش.
من:پوفف.حالا ولم کن میخوام خریدمو بکنم.
ارشام از مغازه رفت بیرون به طرف مامان و خاله مریم رفت.
یه رژقرمز که تقریبا به جیگری میزد برداشتم با یه ریمل سیاه.خط چشم . خط لب و ....خلاصه بگم که حد اقل 400 هزار تومن شد!
خواستم حساب کنم که فروشنده گفت:بالای 300 هزار تومن خرید داشته باشید میتونید یه عطر اشانتیون بردارید.!
خوشحال شدم یه عطر با بویی مست کننده برداشتم.
حساب کردم و رفتم بیرون.رفتم سمت مامان و بقیه و گفت:مامان!کل 400 هزار تومنمو دادم برای لوازم ارایش.!
چشم غره وحشتناکی رفت که معنیش این بود:بزار برسیم خونه!
خندیدم و گفتم:مامان!بریم خونه؟
مامان:بریم.فقط وایسابا بقیه خداحافظی کنم بعد.
با بقیه خداحافظی کردیم و رفتیم سوار ماشین شدیم.ماهرخ رو رسوندیم و رفتیم سمت خونه.
انچه خواهید خواند:مهمونا یکی یکی اومدن.پسرا مخصوصا ارشام خیلی خوشتیپ و جذاب شده بودن.دخترا که عالی بودن.
ارشام انگشتشو کرد تو کیک و زد به صورتم.منم تلافی کردم.
طاها متین رو هم با خودش اورده بود.
موقع رقص شد.مامان ها و بزرگ ترا رفته بودن تو محوطه بیرون نشسته بودن.ما هم شروع کردیم مسخره بازی که پرهام پیشنهاد رقص تانگو رو داد.