امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 3
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رمان طنز و عاشقانه من یک پیشخدمت عاشقم

#11
وقتی رسیدیم به رخت خوابنرسیده خوابم برد.داشت چشمام گرم میشد که بردیا اومد بالا سرم.
-پری بیداری؟
-ارره
-میگما من از این به بعد ظهرا میبرمت یادت باشه.
من-اوهوم
-ساعت ۶ بیدار باشیا
من-با بابا که برم بهتره.ساعت ۶ اخه.؟
-اخه بابا دیگه نمیتونه ببرتت
-چرا
-نمیدونم
-حالا تو برو تا فردا هم خدا بزرگه.بزار بخوابم.
پاشد و رفت.


فردا:
بردیا-پریا بیدار شدی؟
من-ارهههههههههه
-خوب چرا داد میزنی؟
-مریضم!میفهمی یا بیشتر بگم؟
دستاشو به نشونه تسلیم اورد بالا.
-صاحب کار جدیدک یه وقت اخراجت نکنه؟
با شنیدن اسم صاحب کار جدید برق سه فاز از کلم پرید.
من-بردیا میخوام لباس عوض کنم.
-من؟اها ببخشید
از اتاق رفت بیرون.خندم گرفت.


من-بردیا بیا سوار شو دیگه!
-اومدم
سوار شد.
من-لاو ترکونیات رو بزرا برای بعد.همین الانش ۱۰ دقیقه دیر کردم.گاز بده.
خنده ای کرد و گفت:بشین بریم.

............

با سرعت به سمت رستوران دویدم.اوه اوه !بدبخت شدم! دیر رسیدم.
تارا-پریای عنتر چرا دیر اومدی؟راستی با میر هم درباره شرایطامون حرف زدیم .حقوقمون هم گفت.
من-پس با این حساب دیگه.....
تارا-اونو ولش کن برو تو اتاقش کارت داره.
ترستمام وجودم روگرفته بود.
در زدم.
-بیا تو
اخم خیلی وحشتناکی کرده بود.
-برای چی‌دیر اومدی؟
من-ترافیک بود.
-که کرافیک بود؟
من-بله
-خونتون کجاست؟
من-خونمون سمت............ .
چشاش گرد شد.
-دانشگاه میری؟
من-بله
-کی؟
من-این هفته رو مرخصی گرفته بودم برای اضافه کاری.
-برایچی اضافه کاری؟
میدونی جالب ترین بخش این زندگی چیه.؟
اینکه ما تو عصری زندگی میکنیم که
گوشی هاش هوشمندن
ولی ادماش احمق Dodgy
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://harfeto.timefriend.net/16336926635920
(حرفتو بهم بگو.دیدم همه گذاشت منم گذاشتم جیز)
پاسخ
 سپاس شده توسط ᴀᴡᴀʏᴀᴜʀᴏʀᴀ ، єη∂ℓєѕѕღ ، parisa 1375 ، ᴀʀмɪss ، ѕααяeη ، آرمان کريمي 88
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: رمان طنز و عاشقانه من یک پیشخدمت عاشقم - LUGAN - 25-11-2020، 10:32

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  رمان راغب | به قلبم بانوی نقابدار (زمان آنلاین دز حال تایپ)
Heart یه داستان عاشقانه غمگین و زیبا از یک دختر((( حتما بخونید)))
Heart رمان خیانت به عشق (غم انگیز گریه دار هیجانی)
Rainbow یه رمان خیلی قشنگ.نخونی نصف عمرت فناست
  رمان عشق من ، عشق تو (عاشقانه ، معرکه) به قلم: خودم
  رمان عاشقانه ( کراش من توی دانشگاه یه دختر ترسناکه) به قلم خودم. پارت پایانی.
  رمان عاشقشم؟
  رمان تلخ و شیرین
  رمان فوق‌العاده ترسناک «فرزند ابلیس» | نوشته‌ی خودم
Heart رمان[انتقام شیرین]

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان