20-10-2020، 22:16
(آخرین ویرایش در این ارسال: 13-03-2021، 11:47، توسط shaghayeegh ahmadi.)
باید بیای مرکز رییس میخواد ببینتت.
_اه لارا منو تو دردسر انداختی ؟؟چطور شرکت رو ول کنم
+توکه همیشه کارای شرکت رو سپردی به دیوید اینم روش
_باشه باشه قبول ولی بگو ببینم هدف چیه ؟
+باند (آس )
نیشخندی زدم( اس )چه جالب آشنا میاد وایسا ببینم آره اس بزرگترین باند روسیه عجبب!! چه جالب جالب ترم میشه اگه اون بشه باند سرخ چراع که نه .......
+هستی ؟
پوزخندی زدم _من همه رو به زانو در میارم چه با چهرم چه با مهارتم
+کمتر از اینم ازت انتظار نمیره ...
_اوه سایه عزیزم تو بهترین نفوذی اونجای
+خودت که میدونی نفوذ برای من از نوشیدن آب هم اسونتره نا سلامتی من سایه ام
جام های شرابمون رو بهم زدیم هر کدوم توی یه فکری بودیم (آس) ......جالبه خیلی جالب..........
از رستوران آمدیم بیرون لارا سویچ رو پرت کرد سمتم توی هوا گرفتمش +منو برسون خونه ماشینم با خودت
_اوکی
سوار که شدیم با سرعت بالای رفتم سمت خونه لارا خونش زیاد از خونه من دور نبود هر دوتا خونه توی خیابون شانزر لیزه (یکی از خیابون های عیان نشین پاریس) بودن وقتی رسیدیم پیاده شدیم بغلش کردم که کنار گوشم گفت +فراد ساعت 10بیا مرکز
_اه باشه
از هم جدا شدیم با دوتا دستاش هر دوتا لپم رو کشید +اا اندیا خودتو لوس نکن مگه تو دنبال هیجان نبودی
نیشخندی زدم هه هیجان تو نمیدونی من خودم باعث بانی ترشح ادرینالم دستاشو از صورتم جدا کردم _من که چیزی نمیگم فقط خستم
+باوشه فقط هی نخور بخواب یکم ورزش کن بابا چاق شدی
نزاشت حرفی بزنم با خنده دوید سمت خونه دویدم سمتش _واسا ببینم دختره ..... اا خدا لارا دستم بهت برسه
درو بست مشتی به در زدم (فارسی )_دختره بیشعور
_اه لارا منو تو دردسر انداختی ؟؟چطور شرکت رو ول کنم
+توکه همیشه کارای شرکت رو سپردی به دیوید اینم روش
_باشه باشه قبول ولی بگو ببینم هدف چیه ؟
+باند (آس )
نیشخندی زدم( اس )چه جالب آشنا میاد وایسا ببینم آره اس بزرگترین باند روسیه عجبب!! چه جالب جالب ترم میشه اگه اون بشه باند سرخ چراع که نه .......
+هستی ؟
پوزخندی زدم _من همه رو به زانو در میارم چه با چهرم چه با مهارتم
+کمتر از اینم ازت انتظار نمیره ...
_اوه سایه عزیزم تو بهترین نفوذی اونجای
+خودت که میدونی نفوذ برای من از نوشیدن آب هم اسونتره نا سلامتی من سایه ام
جام های شرابمون رو بهم زدیم هر کدوم توی یه فکری بودیم (آس) ......جالبه خیلی جالب..........
از رستوران آمدیم بیرون لارا سویچ رو پرت کرد سمتم توی هوا گرفتمش +منو برسون خونه ماشینم با خودت
_اوکی
سوار که شدیم با سرعت بالای رفتم سمت خونه لارا خونش زیاد از خونه من دور نبود هر دوتا خونه توی خیابون شانزر لیزه (یکی از خیابون های عیان نشین پاریس) بودن وقتی رسیدیم پیاده شدیم بغلش کردم که کنار گوشم گفت +فراد ساعت 10بیا مرکز
_اه باشه
از هم جدا شدیم با دوتا دستاش هر دوتا لپم رو کشید +اا اندیا خودتو لوس نکن مگه تو دنبال هیجان نبودی
نیشخندی زدم هه هیجان تو نمیدونی من خودم باعث بانی ترشح ادرینالم دستاشو از صورتم جدا کردم _من که چیزی نمیگم فقط خستم
+باوشه فقط هی نخور بخواب یکم ورزش کن بابا چاق شدی
نزاشت حرفی بزنم با خنده دوید سمت خونه دویدم سمتش _واسا ببینم دختره ..... اا خدا لارا دستم بهت برسه
درو بست مشتی به در زدم (فارسی )_دختره بیشعور