رمان طنز فلشخوری با حضور آقا صابر و کاربران فعال گ.آ

[_sehun_]

بچه ها یه نکته اونایی که نمیدونید جیمینا کیه جیمینا همون ستینه بعد امروز متوجه شدم موهام سیاه نیست خرمایه ازین به بعد تو نقاشیا موام خرماییه*-*
................................................................................​................................................................................​................................................................................​......
از زندان آزاد میشم
میام بیرون بچه ها جلو در زندان وایسادن
(ببخشید بقیتون جا نشدید)
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.

آناهید=به سلامتی زندونی بی کس
صنم=ساکت بابا این نه زندونیه نه بیکس/=
آنید=فقط خواستم جو و عوض کنم/=
من قبل و بعد رفتن به زندان
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.

به سلامتی رفیق با معرفت
ملیکا=خوبه بابا حالا کلا دوروزم نمیشه رفتی زندان لات بازی در نیار/=
ستین=چی برام آوردی از زندان؟*-*
من=زهر حلاحل. میخوری؟/=
ستین=نه مرسی/= اصن باهات قهرم قرار بود برام از زندان جیمین پلاستیکی بیاری
الهم اشفا کل مریض
خرمو میارن آخیی چقد لاغر شده فداش شم)=
نسیم=کجاش لاغرع دقیقا؟/=فقط دوروز تو زندان بودی
سوارش میشم و پیتکو پیتک میرم خونع
عا راستی واقعا زهر حلاحل آوردم از زندان
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.

مخصوص هیتراس/=
در میزنن
صابرع
صابر=سلام مرسی
من=به حاج صابر سلام با سپاس
صابر=شام دعوتتون کردم همتونو بیاید خونمون حتما بیاید مرسی
من=باشه
ادامه دارد....