امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رمان بسیا زیبای بی خانمان(اثری از هکتور مالو)

#5
_چه میدونم
_میدونی خوب هم میدونی.اما از بس پسر خوب و شکمویی هستی،جرئت گفتنش رو نداری.میدونی که امروز،روز کیک و کلوچه است و چون خیال می کنی شیرو کره نداریم،جرئت نراری چیزی بگی،مگه نه؟
_وای مادر!
_رمی کوچولوی من،من دوست نداشتم روز عید بدون کیک و کلوچه بهت بگذره.توی اون صندوقچه رو نگاه کن.
سریع در صندوقچه را باز کردم.توی آن کمی شیر و کره،چند تا تخم مرغ و سه تا سیب بود.

رو به من گفت:تخم مرغ ها رو بده،تا اون ها رو با آرد مخلوط کنم،تو هم سیب ها رو پوست بکن.

وقتی سیب ها رو پوست می کندم،مادر تخم مرغ ها را روی آرد شکست و شروع کرد به هم زدن.گاهی هم مقداری شیر به آن اضافه می کرد.

وقتی خمیر را خوب ورز داد،کاسه ی سفالی پر از خمیر را روی خاکستر های گرم گذاشت تا خوب ور بیاید.برای پختن کیک و کلوچه تا موقع شام وقت داشتیم.

باید اعتراف کنم که روز بلندی و من چند بار پارچه ی روی کاسه را کنار زدم تا خمیر را دید بزنم‌.
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: رمان بسیا زیبای بی خانمان(اثری از هکتور مالو) - ᴀᴡᴀʏᴀᴜʀᴏʀᴀ - 23-08-2020، 13:43

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  رمان راغب | به قلبم بانوی نقابدار (زمان آنلاین دز حال تایپ)
Heart رمان خیانت به عشق (غم انگیز گریه دار هیجانی)
Rainbow یه رمان خیلی قشنگ.نخونی نصف عمرت فناست
  رمان عشق من ، عشق تو (عاشقانه ، معرکه) به قلم: خودم
  رمان عاشقانه ( کراش من توی دانشگاه یه دختر ترسناکه) به قلم خودم. پارت پایانی.
  رمان عاشقشم؟
  رمان تلخ و شیرین
  رمان فوق‌العاده ترسناک «فرزند ابلیس» | نوشته‌ی خودم
Heart رمان[انتقام شیرین]
  رمان تمنا برای نفس کشیدن

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان