05-08-2020، 15:11
#prt27
هندزفریمو از تو اتاقم برداشتم و به سمت بالکن رفتم گوشه ی دنجی که پر بود از آرامش ، پرده رو کنار زدم و درو باز کردم صندلی چوبی م مثل همیشه منتظرم بود روی صندلی نشستم و اهنگو پلی کردم.....
دیوونه ی چشمای مشکیتم دیوونگی هم عالمی داره
چشمای تو افتاده به جونم دست از سر من بر نمیداره
دور از تو قلبم خیلی اشوبه بودن کنارت خیلی جذابه
اونقدر ماهی که شبا مهتاب وقتی تو میخوابی نمیتابه
خوشبو ترین عطری که میشناسم بوی نم بارون رو موهاته
از چی بگم وقتی که میدونی دینای من مابین دستاته
دیوونه ی چشمای مشکیتم دیوونگی هم عالمی داره
چشمای تو افتاده به جونم دست از سر من بر نمیداره
وقتی نگاهم میکنی انگار از کنج پلکت قند میریزه
من پیش تو اروم ارومم هر ثانیه م از عشق لبریزه
خوشبو ترین عطری که میشناسم بوی نم بارون رو موهاته
از چی بگم وقتی که میدونی دینای من مابین دستاته
*دیوونگی – حامد همایون*
این خواننده هام راست میگن چشم خیلی موثره! البته من اینو از کجا گفتم؟ مثلا چشم کی روم تاثیر گذاشته! اها خودشه چشای رهام! نگاهش خیلی جذابه اگه نه انقدر مثل جغد نگاش نمیکردم؟!
هندزفریو از گوشم دراوردم و خیره شدم به خیابون... ماشینا یکی یکی رد میشدن.... احساس پوچی داشتم مدت ها بود انقدر بادقت به هیچ آدمی فکر نکرده بودم انگاز مغزم مجبور بود به رهام فکر کنه ثانیه ها رو مرور می کردم و حس میکردم یه چیزی از رفتارش مشکوکه!
هندزفریمو از تو اتاقم برداشتم و به سمت بالکن رفتم گوشه ی دنجی که پر بود از آرامش ، پرده رو کنار زدم و درو باز کردم صندلی چوبی م مثل همیشه منتظرم بود روی صندلی نشستم و اهنگو پلی کردم.....
دیوونه ی چشمای مشکیتم دیوونگی هم عالمی داره
چشمای تو افتاده به جونم دست از سر من بر نمیداره
دور از تو قلبم خیلی اشوبه بودن کنارت خیلی جذابه
اونقدر ماهی که شبا مهتاب وقتی تو میخوابی نمیتابه
خوشبو ترین عطری که میشناسم بوی نم بارون رو موهاته
از چی بگم وقتی که میدونی دینای من مابین دستاته
دیوونه ی چشمای مشکیتم دیوونگی هم عالمی داره
چشمای تو افتاده به جونم دست از سر من بر نمیداره
وقتی نگاهم میکنی انگار از کنج پلکت قند میریزه
من پیش تو اروم ارومم هر ثانیه م از عشق لبریزه
خوشبو ترین عطری که میشناسم بوی نم بارون رو موهاته
از چی بگم وقتی که میدونی دینای من مابین دستاته
*دیوونگی – حامد همایون*
این خواننده هام راست میگن چشم خیلی موثره! البته من اینو از کجا گفتم؟ مثلا چشم کی روم تاثیر گذاشته! اها خودشه چشای رهام! نگاهش خیلی جذابه اگه نه انقدر مثل جغد نگاش نمیکردم؟!
هندزفریو از گوشم دراوردم و خیره شدم به خیابون... ماشینا یکی یکی رد میشدن.... احساس پوچی داشتم مدت ها بود انقدر بادقت به هیچ آدمی فکر نکرده بودم انگاز مغزم مجبور بود به رهام فکر کنه ثانیه ها رو مرور می کردم و حس میکردم یه چیزی از رفتارش مشکوکه!