امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رمان ماکانی**گره**

#30
#prt25
کارای غذا رو درست کردم و از آشپزخونه بیرون اومدم
رهام جلوی قفسه های کتابخونه ایستاده بود و محو تماشای کتاب ها بود
رهام: این کتابایی که اینجا دارین رو خوندی؟
کنارش ایستادم و-بیشترشونو خوندم چطور مگه؟
رهام : همینطوری پرسیدم میتونم دیوان شمس رو ازت قرض بگیرم؟!
-اره
از بین کتابام دیوان شمس رو برداشتم و به سمتش گرفتم : فقط مواظبش باش
رهام:حتما
کتاب رو کنار گوشیش روی میز گذاشت و خیره شد بهم
-چیزی شده؟!
رهام: نه ام... زخم صورتت خوبه؟!
نزدیک تر اومد چسب زخمو برداشت و یکم نگاهم کرد
رهام: خوبه دیگه نمیخواد ببندیش این کبودیه هم بهتر شده
اینارو که گفت دستشو کشید رو صورتم با دقت تمام رفته بود تو خط صورتم
البته منم تمام این مدت داشتم چشماشو نگاه میکردم دست خودم نبود انگار خوشم میومد به اون دوتا تیله ی مشکی گره بخورم
همین طور که اون محو زخمام بود و من محو چشماش صدای چرخیدن کلید توی در اومد ؛ ریما و آرش اومدن توی خونه
بعد از سلام و احوالپرسی من و ریما و ارش ، رهام اومد به سمتمون و رو به ارش گفت: سلام
ارش اول یکم متعجب نگاهش کرد بعد دستشو برد جلو و با رهام دست دادو گفت:آرشم و شما؟
رهام: منم رهامم!
آرش برگشت و رو به من گفت: معرفی نمیکنی؟!
-همکارم هستن
آرش:جدی میگی؟!
چشم غره ای بهش رفتم و  پریدم وسط حرفش: فک کنم شما گشنه نیستین؟!
اینو که گفتم ارش با ذوق گفت:اتفاقا من یکی خیلی گشنمه!
ریما:پس شما بشینین سر میز تا من و ماهور غذارو بیاریم
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: رمان ماکانی**گره** - ᴀᴡᴀʏᴀᴜʀᴏʀᴀ - 04-08-2020، 20:37

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  رمان راغب | به قلبم بانوی نقابدار (زمان آنلاین دز حال تایپ)
Heart رمان خیانت به عشق (غم انگیز گریه دار هیجانی)
Rainbow یه رمان خیلی قشنگ.نخونی نصف عمرت فناست
  رمان عشق من ، عشق تو (عاشقانه ، معرکه) به قلم: خودم
  رمان عاشقانه ( کراش من توی دانشگاه یه دختر ترسناکه) به قلم خودم. پارت پایانی.
  رمان عاشقشم؟
  رمان تلخ و شیرین
  رمان فوق‌العاده ترسناک «فرزند ابلیس» | نوشته‌ی خودم
Heart رمان[انتقام شیرین]
  رمان تمنا برای نفس کشیدن

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 13 مهمان