امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رمان ماکانی**گره**

#27
#prt22
اخمی بهش کردم و ازش رد شدم و رفتم سمت رهام بالشت و پتو رو گذاشتم رو مبل و گفتم: شب بخیر
رهام:یه لحظه وایستا
-چی شده؟
از جاش بلند شد و روبه روم ایستاد...
رهام:ماهور من واقعا نمیدونم چجوری ازت تشکر کنم تو لطف بزرگی به من کردی البته خیلی هم صبوری که در برابر عصبانیت من تسلیم نشدی و کمکم کردی مرسی
-خواهش میکنم این جبران کمکاییه که تو قبلا به من کردی منم ممنونم
شب بخیر گفتیم و رفتم تو اتاقم خودمو رو تختم پرت کردم و فرو رفتم تو فکر.....
من واقعا چرا این کارو کردم! چرا از نگاه کردن به رهام خوشم میاد! چرا جذب چشمای مشکیش میشم! یعنی انقدر ضایعم که ریماهم فهمید؟! بعید میدونم ریما همیشه به خاطر این که من نسبت به خودش با پسرا گرم نمیگیرم باهام بحث میکنه اینم عین همونه اما من واقعا رفتارم نسبت به رهام با بقیه فرق داره تقریبا باهاش درحد مهران گرم گرفتم مهرانی که از بچگی باهم بزرگ شدیم و همو خیلی میشناسیم عجیبه خیلی عجیبه........
ریما:ماهور ساعت 8عه من میخوام برم دانشگاه کاری نداری؟من برم؟
خمیازه ای کشیدم و چشامو باز کردم:عه صبحونه خوردی؟ با ماشین میری یا ارش میاد؟
-ارش نیم ساعت دیگه میاد صبحونه هم یکم خوردم
-باش برو کاریت ندارم واسه ناهار میای دیگه؟
ریما:اره میام شاید ارش هم اومد
-باشه
ریما خداحافظی کرد و رفت یه ربع دیگه هم تو تختم چرت زدم و بعد با صدای ایفون از خواب پریدم اومدم بیرون دیدم ارشه اومده دنبال ریما
دیگه خواب از سرم پریده بود برگشتم تو اتاقم و موهامو بستم رفتم تو سالن...
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: رمان ماکانی**گره** - ᴀᴡᴀʏᴀᴜʀᴏʀᴀ - 04-08-2020، 18:01

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  رمان راغب | به قلبم بانوی نقابدار (زمان آنلاین دز حال تایپ)
Heart رمان خیانت به عشق (غم انگیز گریه دار هیجانی)
Rainbow یه رمان خیلی قشنگ.نخونی نصف عمرت فناست
  رمان عشق من ، عشق تو (عاشقانه ، معرکه) به قلم: خودم
  رمان عاشقانه ( کراش من توی دانشگاه یه دختر ترسناکه) به قلم خودم. پارت پایانی.
  رمان عاشقشم؟
  رمان تلخ و شیرین
  رمان فوق‌العاده ترسناک «فرزند ابلیس» | نوشته‌ی خودم
Heart رمان[انتقام شیرین]
  رمان تمنا برای نفس کشیدن

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 3 مهمان