امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 3
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رمان لَمسِ چّشمآن یآر

#7
#LamsCheshmanYar
#part-10


منو آرتین پوکیدیم...
ماهان و رامتینم میدوییدن دنبال آرمان...آرمان و که گرفتن رفتن سمت استخر که آرتین با بهت برگشت سمتم :
-نننههههه!!!!!!!!!!!!!!!!
-آآآآآرررررررههههههه!!!!!!
-یا خدا....
-تو فک کن من چطور با رامتین و آرمان سر میکنم...بخصوص الان که...
-ماهانم هست...
-دقیقااااا......
باخنده رفتیم سمت استخر تا خواستن آرمان و بندازن تو استخر پر از آب صدای جیغ دخترا اومد...
هممون دوییدیم سمت آلاچیقا که دیدیم دنیا و رها نشستن بالا سر محیایی که خون کل صورتشو گرفته بود....ماهان سریع رفت سمتشو بغلش کرد..دویدم سمتش.. از بغل ماهان گرفتمش و سرشو تو بغلم تنظیم کردم....رها رو فرستادم کیف پزشکیمو بیاره... رها سریع کیفو اورد ... نگاهی به پسرا کردم...رامتین و آرمان رفتن اونطرف ولی آرتین موند...بیخیال آرتین شدم و شالو از سرش کشیدم که موهای خوش حالت و قهوه ایش ریخت رو دستم... انصافا موهاش خوشکل بود...
به خودم تشر زدم : رادوین دختره مردم داره ازش خون میره تو میگی موهاش چه خوشکله...؟؟؟؟
آرتین کلافه محیا رو نگاه میکرد و هرزگاهی دست تو موهای حالت دارش میکشید...ماهانم که عصبی نشسته بود ودستشو گرفته بود...دخترا هم که طبق معمول گریه...بعد از شستشوی زخمش یه گاز استریل برداشتم و با باند دور سرش بستم...
بیهوش شده بود...چون ضربه سمت گیجگاهش بود.... ماهان بلندش کرد که کلیپسش باز شد و موهاش که تا کمرش بود ریختن دورش...عصبی بودم که آرتین بی قید و بند موهای محیا رو نگاه میکنه....چیزی نگفتم فقط عصبی به خودم تشر زدم : چت شده تو پسر؟؟؟؟؟؟


ادامه دارد...
دست کم ده پله بالایی تو واسم از همهSmile
پاسخ
 سپاس شده توسط mahkame ، Lowin


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: رمان لَمسِ چّشمآن یآر - Asal_ap - 08-05-2020، 17:14

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  رمان راغب | به قلبم بانوی نقابدار (زمان آنلاین دز حال تایپ)
Heart رمان خیانت به عشق (غم انگیز گریه دار هیجانی)
Rainbow یه رمان خیلی قشنگ.نخونی نصف عمرت فناست
  رمان عشق من ، عشق تو (عاشقانه ، معرکه) به قلم: خودم
  رمان عاشقانه ( کراش من توی دانشگاه یه دختر ترسناکه) به قلم خودم. پارت پایانی.
  رمان عاشقشم؟
  رمان تلخ و شیرین
  رمان فوق‌العاده ترسناک «فرزند ابلیس» | نوشته‌ی خودم
Heart رمان[انتقام شیرین]
  رمان تمنا برای نفس کشیدن

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان