پارت 4
گوشیم شارژ تموم کرده بود
خیلییی ترسیده بودمم هوا خیلییی سرد بود به ناچار شروع کردم به راه رفتن به آسمون بالا سرم نگاه کردم
ماه رو میدیدم اما جلوش کلی ابر بود
گریه اممم گرفته بود همین طوری تو خیابونای تهران قدم میزدم
فکر کنم دیگه ساعت یک شب بود
که یه دفعه یه پسر از پشتم با ماشینش بوق زد اومد جلو
گفت: خانوم خوشگله برسونمت
یه پسر حدودا 23 24 ساله با موهای قهوه ای خرمایی
با یه تیشرت خوشگل ماشینشم یع پراید هاشپک سفید بود
خیلی ترسیده بودم ولی به ناچار سوار شدمممم
پسره:جون بابا عجب هیکلی ...چند میگیری؟؟؟
من :من مال این حرفا نیستم فقط یه جا میخوام که امشب بخوابم
پسره :پول دار بدی خوشگله؟؟؟
من :اره شبی چقدر
پسره:100 تومن خوبه خوشگله؟البته فقط برای شما انقدر حساب میکنیم
من :اوکی
خلاصه من رفتم پشت نشستم لعنت بهم کاش هیچ وقت این خری یتو نمی کردمم
پسره جلو در یه اپارتمان کاکچری نگه داشت
.....
سپاس لطفا
گوشیم شارژ تموم کرده بود
خیلییی ترسیده بودمم هوا خیلییی سرد بود به ناچار شروع کردم به راه رفتن به آسمون بالا سرم نگاه کردم
ماه رو میدیدم اما جلوش کلی ابر بود
گریه اممم گرفته بود همین طوری تو خیابونای تهران قدم میزدم
فکر کنم دیگه ساعت یک شب بود
که یه دفعه یه پسر از پشتم با ماشینش بوق زد اومد جلو
گفت: خانوم خوشگله برسونمت
یه پسر حدودا 23 24 ساله با موهای قهوه ای خرمایی
با یه تیشرت خوشگل ماشینشم یع پراید هاشپک سفید بود
خیلی ترسیده بودم ولی به ناچار سوار شدمممم
پسره:جون بابا عجب هیکلی ...چند میگیری؟؟؟
من :من مال این حرفا نیستم فقط یه جا میخوام که امشب بخوابم
پسره :پول دار بدی خوشگله؟؟؟
من :اره شبی چقدر
پسره:100 تومن خوبه خوشگله؟البته فقط برای شما انقدر حساب میکنیم
من :اوکی
خلاصه من رفتم پشت نشستم لعنت بهم کاش هیچ وقت این خری یتو نمی کردمم
پسره جلو در یه اپارتمان کاکچری نگه داشت
.....
سپاس لطفا