امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رمان اِشتِبآهِ بُزُرگ‌>> вιg мιѕтαкє Novel

#8
پارت 3


ساعت 10:24 دقیقه بود
وارد ترمینال شدمم  کوله مو ورداشتم  و از اتوبوس سفید رنگ اومدم بیرون تو راه راننده برامون یه فیلم  گذاشت
یه تیکه هایی از فیلمو دیدم تقریبا خنده دار بود
اب معدنی رو از کوله ام دراوردم خیلی گرم شده بود
اما از روی ناچاری خوردم  نمیدونستم کجام نمیدونستم چیکار باید بکنم
سوار یکی از تاکسی های ترمینال شدم راننده یه مرد قد بلند بود
وقتی وارد ماشین شدم خیلی کثیف بود
و بوی بد سیگار میومد
راننده گفت :خانوم کجا تشریف میبرید.
من:یه هتل
راننده :بالا شهر یا پایین شهر
من یکم فکرکردم
خاب نمیشه با 800 تومن تو یه هتل بالا شهر برم  پس یه هتل معمولی میرم تا از پولم زیاد خرج نکنم
من:پایین شهر
15 دقیقه بعد.....
راننده:بفرما
من:چقدر تقدیم کنم؟
راننده:قابلی نداره...7 تومن
من :بفرمایید
................................
پیاده شدم
هی بدک نبود بهتر از هیچی بود
همین که اومدم در هتل  که کشویی بود بکشم
دیدم قفله
از اونور شیشه یه خانم چاق که فکر کنم ابدارچی بود گفت:تعطیله ...تعطیل
من :چرااا...؟
خانومه:بروووو دختر جان ما کار داریممم
خدایااااااا!
خداونداااا
حالا من چیکار کنم تو این خیابونای پر گرگ تهران...
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
نآشناس
پاسخ
 سپاس شده توسط شـــقآیــق ، ρσєѕɪ ، Sirvan10_a ، Guildfordia214 ، لــــــــــⓘلی ، _leιтo_ ، _Strawberry_


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: رمان اشتباه بزرگ - *Aɴѕel* - 08-04-2020، 18:19

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  رمان راغب | به قلبم بانوی نقابدار (زمان آنلاین دز حال تایپ)
Heart رمان خیانت به عشق (غم انگیز گریه دار هیجانی)
Rainbow یه رمان خیلی قشنگ.نخونی نصف عمرت فناست
  رمان عشق من ، عشق تو (عاشقانه ، معرکه) به قلم: خودم
  رمان عاشقانه ( کراش من توی دانشگاه یه دختر ترسناکه) به قلم خودم. پارت پایانی.
  رمان عاشقشم؟
  رمان تلخ و شیرین
  رمان فوق‌العاده ترسناک «فرزند ابلیس» | نوشته‌ی خودم
Heart رمان[انتقام شیرین]
  رمان تمنا برای نفس کشیدن

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان