18-03-2020، 22:47
یه بار رفتیم کوه که بریم به قصر عموم. یه جونه ور قشنگی دیدم. دوستم گفت هی نگاه کن یک نوجود فضایی. گفتم شاسقول این عقربه در رو. یه بارم داشتیم میرفتیم پاریس مهمونیه عموم. وقتی از دست شویی خونه ی عموم بیرون اومدم کفشم یه صدایی میداد. پلللتتتپرررلللتپررلت. نتونستم کاریش کنم تو مهمونی بازم صدا داد. دوستم گفت: پرهام گ...دی. منم کفشم رو پرت کردم سمت کلش. اوفتاد زمین تا میخورد زدمش.