نظرسنجی: ادامه بدم یا نه
بله
خیر
هر جور دوست داری
[نمایش نتایج]
 
توضیح: این یک نظرسنجی عمومی‌است. کاربران می‌توانند گزینه‌ی انتخابی شما را مشاهده کنند.
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

رمان تنهایی تمنا

#9
بعداز خوندن از سن پایین اومدم تازه یادم اومده بو د که فردا راهی معموریتم
اون وسط هم نمی شد کاری کرد بیخیال اومدم بالا و با صدای بلند گفتم در خواست بدید که من امشب باید حلالیت بطلبم ازتون بعد مراسم
با این حرفم لبخند از رو لبای تبسم پر زد و به جاش اخم کرد
بهش اشاره کردم که بعد توضیح میدم اونم عصبانی سرشو تکون داد که یعنی باشه
رهام هم برای اینکه از اون حال و هوا در بیایم به امیر حسام و تبسم گفت اهنگ مرز تهم-مهتا رو بخونن *حال ندارم تایپ کنم خودتون سرچ کنید*
بعد از خوندن تبسم رفتیم و کیک رو اوردیم
از همون جا به یشیم اشاره کردم که بیاد تا کرم ریزی رو شروع کنیم
وقتی رهام کیک رو برید منم تویه بشقاب نون خامه ای (هاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاها 2 )و یه کم کیک و یه نوع شیرینی دیگه که اسمشو نمی دونستم گذاشتم و یشیم رو راهی کردم
اول یه کم کیک تو دهنش گذاشت که باعث دست و جیغ و سوت ما شد بعدش هم نون خامه ای که با گاز اول یه دم سیاه از دهنش بیرون موند
ببینید چجوری بود که حتی منی که از اون فاصله وایساده بودم داشتم عوق میزدم ggre
هیچی دیگه اول با دوتا انگشت دمه رو بالاگرفت که مار مولکه سرو ته اویزون مون بعدشم یه جیغ فرا بنفش زد وبعدشم خوب غش کرد دیگه........... 38
وقتی دیدم کسی تکون نمی خوره و همه خشکشون زده و مات اون صحنه ان 12 خودم دویدم سمت میزو پارچ اب (یخ ها یخ)رو برداشتم و رو سرش وارو کردم که سیخ شد Bf6
ولی کی باورش میشد جیغ رهام اینقد زنونه باشه 32
بی خیال دیگه وایسادم جلوش گفتم: داش رهام چیزی که عوض داره گله نداره با این حرفم رهام دقیقا قیافش اینجوری شد 3
منم اینجوری نگاش کردم 10
من: خو اخه نمی دونستم اینقدر ترسویی
دیگه رسما دلش می خواست تا می خورم بزنتم 20 19
من:ببشید خو اون دفعه تولدم ابرومو جلو همکارام بردی منم گفتم تلافی کنم تازه همدستامم معرفی کنم اینهمه بار گناه رو دوشم نباشه تبسم،یشیم وشمیم هم بودن 27
یشیم برای اینکه بحثو عوض کنه رهامو به سمت میز کادو ها حل داد
یشیم_ست مردونه مشکی
شمیم_ست مردونه قهوه ای
شادی و اراد_ست مردونه قرمز
امیر حسام-ست مردونه فیروزه ای
امیر -ست مردونه کاربنی
تبسم- ست مردونه سورمه ای
کلا همه ست مردونه دادن دیگه
رهام: اقا من بینیاز شدم از ست مردونه
با این حخرفش همه زدیم زیر خنده
اهای تویی که پشت پازدی به قلبم و رفتی دیگه برنگرد چون تو دنیای من هیچ اشغالی بازیافت نمیشه
راستی من عوض نمی شم ولی خیلی جاها عوضی میشم اینو تو مخت فرو کن1818
پاسخ
 سپاس شده توسط ناتاشا1 ، *Tamana ، ♥Nastaran♥


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: رمان تنهایی تمنا - tamana m - 15-03-2020، 17:12

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  رمان راغب | به قلبم بانوی نقابدار (زمان آنلاین دز حال تایپ)
Heart رمان خیانت به عشق (غم انگیز گریه دار هیجانی)
Rainbow یه رمان خیلی قشنگ.نخونی نصف عمرت فناست
  رمان عشق من ، عشق تو (عاشقانه ، معرکه) به قلم: خودم
  رمان عاشقانه ( کراش من توی دانشگاه یه دختر ترسناکه) به قلم خودم. پارت پایانی.
  رمان عاشقشم؟
  رمان تلخ و شیرین
  رمان فوق‌العاده ترسناک «فرزند ابلیس» | نوشته‌ی خودم
Heart رمان[انتقام شیرین]
  رمان تمنا برای نفس کشیدن

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 8 مهمان