امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 3
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

معرفی رمان های ایرانی !

#72
معرفی رمان های ایرانی !

نام رمان: ارباب زاده مغرور من
نویسنده: الهه آتش
ژانر رمان: عاشقانه ، اربابی


خلاصه رمان:
اربابی از تبار سیاهی، قدرت و خشونت دختر ارباب دختری از جنس سکوت، آرامش، پاک، ساده و عاشق خدمتکار ارباب پسری از جنس سنگ و انتقام اما مهربون حالا این دختر قصه عاشق پسر قصه مون میشه و زمانی که ارباب متوجه میشه حالا چی در انتظار این دو نفر است…

قسمتی از رمان:

_: یسنا یسنا بیا، دوباره رحیم افتاده به جون یکی تو رو خدا بیا.
_: باز چی شده؟ من حوصله کل کل کردن با اون دیو دو سرو ندارم.
_: الان وقت این حرفا نیست با ساقه انار افتاده به جون مش عباس.
_: مش عباس؟؟ به اون پیر مرد چکار داره آخه.
_: سر جریان پسرش دیگه، گفته پسرم رفته شهر رو من ازش خبر ندارم اما خودش قایمش کرده بود همراه ملیحه خدمتکار خونمون راه افتادم رحیم سر کارگر عمارت پدرم بود و البته مورد اعتمادترین و دست راست پدرم…

پدرم پسر نداشت ما سه تا دختر بودیم دوتا خواهرم یاسمنو یاس گل ازدواج کرده بودن و تو ده بالا زندگی میکردن، هر دوشون بچه داشتن.
_: چی شده رحیم؟
ازش میترسیدم عین چی اما اعتماد به نفسمو حفظ میکردم اون موقع ها ۱۷ سالم بود و رحیم یک جوون ۲۸-۲۹ ساله بود قد بلندو چارشونه بود با چشمای مشکی و نافذ که آدم از سرماش یخ میزد.
_: خانم برو بالا.
_: نزنش، چرا میزنیش؟! این پیرمرد مگه چقد جون داره؟
_: اون دروغ گفته و سزاش مرگه!
_: یعنی چی قتل که نکرده کارشم طبیعی بوده تو از احساسو عاطفه سر رشته نداری وگرنه همه میدونن که هر پدری بود همین کارو میکرد
_:پسرش دزدی کرده اونم از ارباب.
پاسخ
 سپاس شده توسط **Maria** ، ✩σραqυєηєѕѕ✭ ، ❤ ویدیا ❤


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: مــُـعَــرفی رٌمآن هـآی ایرآنی - ♱ ᴠɪᴄᴛᴏʀ ♱ - 06-11-2018، 18:52

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  رمان راغب | به قلبم بانوی نقابدار (زمان آنلاین دز حال تایپ)
Heart رمان خیانت به عشق (غم انگیز گریه دار هیجانی)
Rainbow یه رمان خیلی قشنگ.نخونی نصف عمرت فناست
  رمان عشق من ، عشق تو (عاشقانه ، معرکه) به قلم: خودم
  رمان عاشقانه ( کراش من توی دانشگاه یه دختر ترسناکه) به قلم خودم. پارت پایانی.
  رمان عاشقشم؟
  رمان تلخ و شیرین
  رمان فوق‌العاده ترسناک «فرزند ابلیس» | نوشته‌ی خودم
Heart رمان[انتقام شیرین]
  رمان تمنا برای نفس کشیدن

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 2 مهمان