امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

♥♥☻رمان زیبای♦رقص مرگ♦به قلم...☻♥♥

#3
سمت خونه ی دایی حامد رفتیم
اخه قرار بود نگین و نگار(دختر دایی هام)با ما بیان
نگین نوزده سالش بود نگارم چهارده سالش بود
با هم سمت خونه ی اقا جون رفتیم که تو اصفهان بود...راهش طولانی بود اما وقتی با ماشین خودمون میرفتیم بیشتر حال میداد
شبا کنار جاده نگه میداشتیم تا بخوابیم
دلم واسه اقا جون و خانوم جون تنگ شده بود
ولی از همه بیشتر دلم واسه امید تنگ شده بود که تا دیروز کانادا بود
امید هیجده سالشه و خیلی پسر خوبیه
بعد ازاینکه رسیدیم با عجله پیاده شدم و سمت خونه ی اقا جون رفتم
-سلاممممممممممممممممممممممم عشقتون اومددد
اقا جون با خنده سمتم اومد
خیره شدم تو چشای ابیش که مهربونی توشون موج میزد و بعدش
محکم بغلش کردم

-به به ارزو خانومممم....مارو تحویل نمیگیری
بر گشتم سمت امید و بی توجه به حرفش گفتم
-پس سوغاتیه من کو؟
همه زدن زیر خنده
-به شرطی سوغاتیتو میدم که تو مسابقه منو ببری

امید تکواندو بلد بود و هر وقتم همو میدیدیم بهم یاد میداد و با هم تمرین میکردیم
اما الان دو ماهی میشد که تمرین نکرده بود
یکم شک داشتم اما با اطمینان قبول کردم

و بازیم بردمو سوغاتیو گرفتم
.
.
.
.
.
.
چن روزی خونه ی اقاق جون موندیم....


خب خب...به یکی از جاهای اصلیه رمان رسیدیم
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

پیام‌های داخل این موضوع
RE: ♥♥☻رمان زیبای♦رقص مرگ♦به قلم...☻♥♥ - s.macany - 28-09-2018، 15:21

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  رمان راغب | به قلبم بانوی نقابدار (زمان آنلاین دز حال تایپ)
Heart رمان خیانت به عشق (غم انگیز گریه دار هیجانی)
Rainbow یه رمان خیلی قشنگ.نخونی نصف عمرت فناست
  رمان عشق من ، عشق تو (عاشقانه ، معرکه) به قلم: خودم
  رمان عاشقانه ( کراش من توی دانشگاه یه دختر ترسناکه) به قلم خودم. پارت پایانی.
  رمان عاشقشم؟
  رمان تلخ و شیرین
  رمان فوق‌العاده ترسناک «فرزند ابلیس» | نوشته‌ی خودم
Heart رمان[انتقام شیرین]
  رمان تمنا برای نفس کشیدن

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان