26-07-2018، 22:05
صدای تق و توق میومد.سریع یه مانتو برداشتم و پوشیدم روی لباس خوابم.درو اروم باز کردم.با دیدن سه تا مرد سیاه پوش و اسلحه به دست مات شدم.سریع رفتم سمت بالکن.بالکن و باز کردم و سریع از روی پله ها پریدم پایین.در پشتی رو باز کردم و پریدم بیرون ولی کاشکی داخل همون اتاق میموندم.با دیدن یه ون مشکی دهنم باز موند.ون دقیقا جلوم بود و یه مرد اسلحه به دست.
_تو کی هستی؟
مرد+کسی که قراره آیندتو نابود کنه.
گیج شدم.بازومو گرفت و کشید.شروع به تقلا کردم لامصب خیلی زورش زیاد بود.
جیغ زدم_ولم کن
با اسلحه محکم به گردنم زد و بیهوش شدم.وقتی به هوش اومدم داخل یه اتاق بودم.پرده های تخت رو کنار زدم و پایین رفتم.با دیدن لباس جدیدی که تنم بود تعجب کردم.دستگیره درو دادم پایین که در کمال تعجب باز شد.دویدم از پله ها پایین.در ورودی رو دیدم.به سمتش پرواز کردم ولی در قفل بود.
+با هزار زحمت به دستت اوردم حالا میخوای در بری؟
هینی کشیدم و برگشتم.با دیدن یه پسر کپی ارسام تعجب کردم.
_وا ارسام تو منو دزدیدی؟
خنده ی بلندی کرد.
ارسام+تو چقدر خنگی اگه من ارسام بودم وقتی توی خونمی چرا بدزدمت؟
راست میگفت.
ارسام+درسته من اسمم ارسامه ولی اون کسی که پیشش زندگی میکردی برادرم بود ارسام اصلی منم.تو حتی برادرم رو نمیشناسی اون ارتامه یه خلافکار و دقیقا رقیب من.
کپ کردم.اینم خلافکاره؟ارسامی که من پیشش بودم خلافکاره؟رنگم گچ شده بود.
ارسام+منو اون رقیبای سر سخت همیم در اصل من تو رو از شایان خریدم و اتفاقی ارتام شنید.اونم بخاطر لجبازی تو رو برد پیش خودش.
_تو خلافکاری؟
ارسام+لازم نیست برات توضیح بدم ولی چون خنگی توضیح میدم.من خلافکارم یعنی این شغل اجدادیمونه.راستی یه چیزی بگم من قاچاق دختر انجام نمیدم ولی ارتام انجام میداد.
رنگم بیشتر پرید.
ارسام+و من هم ترجیح میدم خدمتکار باشی بهتره البته اینجا زیاد بزرگ نیست ولی هفته ای یک بار جمعه ها یه نفر میاد کمکت تا اینجا رو کامل تمیز کنی.راستی این خونه قوانین داره توی اتاق من به هیچ عنوان نمیری درش مشکیه و با همه فرق داره.غذا هم درست میکنی.منم کل روز خونم گاهی اوقات میرم بیرون.
با دهن باز نگاهش کردم.
_انتظار نداری که من اینجا بمونم اونم پیش یه خلافکار که همه کار از دستش برمیاد.
ارسام+من این همه پول ندادم که ولت کنم بری اوکی؟
_من برده هیچکس نیستم.
ارسام+نگفتم برده ای ولی من تو رو خریدم و جزو اموال منی.حواستم جمع کن بفهمم توی خونه من از قوانینم سرپیچی میکنی من میدونمو تو.
تا خواستم دوباره حرف بزنم با یه حرکت اسلحشو در اورد.رسما خفه شدم.
_اهان باشه باشه من که چیزی نگفتم.
و به سمت در اتاقی که بودم پرواز کردم.
(دو هفته بعد)
با حرص لباساشو جمع کردم.
_خونه که نیست سگدونیه.
+سگدونی خونه باباته
کپ کردم.ترسیدم دوباره اسلحه در بیاره سریع برگشتم.
_سلام اقا ببخشید از دهنم در رفت تکرار نمیشه.
و سریع به کارم مشغول شدم.شهیاد از یادم رفته بود.دیگه برام مهم نبود نه شایان نه شهیاد.به هرحال این دیگه اینده منه و باهاش باید کنار بیام.
ارسام+راستی برام کیک درست کن.
_اقا کارا زیاده وقت نمیکنم.
ارسام+باز رو حرف من حرف زدی؟
_نه نه باشه درست میکنم.
ارسام+افرین
حرصی پوفی کشیدم.
_تو کی هستی؟
مرد+کسی که قراره آیندتو نابود کنه.
گیج شدم.بازومو گرفت و کشید.شروع به تقلا کردم لامصب خیلی زورش زیاد بود.
جیغ زدم_ولم کن
با اسلحه محکم به گردنم زد و بیهوش شدم.وقتی به هوش اومدم داخل یه اتاق بودم.پرده های تخت رو کنار زدم و پایین رفتم.با دیدن لباس جدیدی که تنم بود تعجب کردم.دستگیره درو دادم پایین که در کمال تعجب باز شد.دویدم از پله ها پایین.در ورودی رو دیدم.به سمتش پرواز کردم ولی در قفل بود.
+با هزار زحمت به دستت اوردم حالا میخوای در بری؟
هینی کشیدم و برگشتم.با دیدن یه پسر کپی ارسام تعجب کردم.
_وا ارسام تو منو دزدیدی؟
خنده ی بلندی کرد.
ارسام+تو چقدر خنگی اگه من ارسام بودم وقتی توی خونمی چرا بدزدمت؟
راست میگفت.
ارسام+درسته من اسمم ارسامه ولی اون کسی که پیشش زندگی میکردی برادرم بود ارسام اصلی منم.تو حتی برادرم رو نمیشناسی اون ارتامه یه خلافکار و دقیقا رقیب من.
کپ کردم.اینم خلافکاره؟ارسامی که من پیشش بودم خلافکاره؟رنگم گچ شده بود.
ارسام+منو اون رقیبای سر سخت همیم در اصل من تو رو از شایان خریدم و اتفاقی ارتام شنید.اونم بخاطر لجبازی تو رو برد پیش خودش.
_تو خلافکاری؟
ارسام+لازم نیست برات توضیح بدم ولی چون خنگی توضیح میدم.من خلافکارم یعنی این شغل اجدادیمونه.راستی یه چیزی بگم من قاچاق دختر انجام نمیدم ولی ارتام انجام میداد.
رنگم بیشتر پرید.
ارسام+و من هم ترجیح میدم خدمتکار باشی بهتره البته اینجا زیاد بزرگ نیست ولی هفته ای یک بار جمعه ها یه نفر میاد کمکت تا اینجا رو کامل تمیز کنی.راستی این خونه قوانین داره توی اتاق من به هیچ عنوان نمیری درش مشکیه و با همه فرق داره.غذا هم درست میکنی.منم کل روز خونم گاهی اوقات میرم بیرون.
با دهن باز نگاهش کردم.
_انتظار نداری که من اینجا بمونم اونم پیش یه خلافکار که همه کار از دستش برمیاد.
ارسام+من این همه پول ندادم که ولت کنم بری اوکی؟
_من برده هیچکس نیستم.
ارسام+نگفتم برده ای ولی من تو رو خریدم و جزو اموال منی.حواستم جمع کن بفهمم توی خونه من از قوانینم سرپیچی میکنی من میدونمو تو.
تا خواستم دوباره حرف بزنم با یه حرکت اسلحشو در اورد.رسما خفه شدم.
_اهان باشه باشه من که چیزی نگفتم.
و به سمت در اتاقی که بودم پرواز کردم.
(دو هفته بعد)
با حرص لباساشو جمع کردم.
_خونه که نیست سگدونیه.
+سگدونی خونه باباته
کپ کردم.ترسیدم دوباره اسلحه در بیاره سریع برگشتم.
_سلام اقا ببخشید از دهنم در رفت تکرار نمیشه.
و سریع به کارم مشغول شدم.شهیاد از یادم رفته بود.دیگه برام مهم نبود نه شایان نه شهیاد.به هرحال این دیگه اینده منه و باهاش باید کنار بیام.
ارسام+راستی برام کیک درست کن.
_اقا کارا زیاده وقت نمیکنم.
ارسام+باز رو حرف من حرف زدی؟
_نه نه باشه درست میکنم.
ارسام+افرین
حرصی پوفی کشیدم.